- بهائیت در ایران - https://bahaismiran.com -

سعید العلما

ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی از مشاهیر و دانشمندان قرن سیزدهم هجری قمری است.

 

سعید العلما از اکابر مراجع و افضل مجتهدین روزگارش محسوب می‌شد و در نطق بیان و فصاحت کلام یگانه عصر خویش به شمار می‌آمد.

این دانشمند والا مقام پس از سال ها تحصیل در حوزه های مختلف ایران رهسپار عراق گردید و سالیانی دراز در کنار شیخ مرتضی انصاری از کرسی درس مراجع بزرگی چون شریف العلما مازندرانی و شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر برخوردار بود و خود در تحقیقات فقهی آنقدر کوشش نمود تا به درجه اجتهاد رسید و همین امر موجب شد که همه روزه بسیاری از علما و بزرگان حوزه پای درسش حاضر شوند و از محضر او کسب فیض کنند.

علیمحمد باب در اواخر سال ۱۲۶۴ زمزمه‏ ی مهدویت آغاز کرد و سپس با نوشتن کتاب بیان به نسخ احکام شریعت اسلام پرداخت و خویشتن را پیامبر خواند و سرانجام در آخرین نوشته‏ اش به نام «لوح هیکل الدین» مقام الوهیت را مدعی شد؛ [۱ 

اما به سبب عدم ارتباط بابیان با وی (در چهریق) تا هنگام مرگش نیز ادعاهای بعدی او کمتر به گوش مریدان رسیده بود؛ زیرا بی‏ تردید اگر آن مطالب به گوش آن‏ها می‏رسید، جنگ ها زودتر پایان می‏یافت و میرزا علیمحمد نیز کشته نمی‏شد. چون نبردهای داخلی به اوج شدت خود رسید،  دولت وقت به ریاست میرزا تقی خان امیرکبیر، چاره را در ریشه کن کردن باب دید. [۲ ]

علیمحمد باب همراه با یکی از مریدانش در روز بیست و هشتم شعبان سال ۱۲۶۶ ه.ق در تبریز تیر باران شد .

در این مقاله به مناسبت یوم اعدام باب به معرفی یکی از افراد تاثیرگذار در خاموش کردن فتنه بابیت در مازندران مرحوم سعید العلمای مازندرانی میپردازیم ، سعید العلماء مازندرانی رحمه ‏الله نقش به سزایی در قلع و قمع بابیان، و پاکسازی مازندران از وجود پلید آنها داشت، اینک می‏ پرسند سعید العلماء چه کسی بود که آن همه تلاش و جانفشانی کرد ؟  

سعید بن محمد [۳]  معروف به سعید العلماء در سال ۱۱۸۷ ه. ق. از یک خانواده روحانی در بارفروش (بابل) چشم به جهان گشود، پس از رشد و نمو، به تحصیل پرداخت، سپس مشغول تحصیل دروس حوزوی شد، مقدمات را نزد پدر و فضلای دیگر بابل خواند و سپس برای ادامه‏ ی تحصیل به کربلا سفر کرد، در آن مکان مقدس از محضر درس بزرگان علم به ویژه از محضر تدریس شریف العلماء مازندرانی به تحصیل فقه و اصول پرداخت و به درجه اجتهاد نایل گردید، و سپس به نجف اشرف عزیمت نمود 

علامه حاج آقا بزرگ تهران صاحب الذریعه می‏نویسد: «سعید العلماء از بزرگان علما، و اکابر فقها بود، و در میان بزرگان علم و فقهای مشهور عصر خود شهرت داشت، و به عنوان سعید العلماء مازندرانی بارفروشی (یعنی بابلی) شناخته می‏شد، او همدرس علمای بزرگی همچون مولا آقا دربندی، سید شفیع جاپلقی، و شیخ مرتضی انصاری (صاحب رسائل و مکاسب) و فقها و علمای دیگر بود، و از شاگردان برجسته‏ ی شریف العلماء مازندرانی و غیر او به حساب می‏ آمد، از نشانه‏ های عظمت مقام علمی او این که استاد اعظم شیخ مرتضی انصاری رحمه ‏الله با وجود او، از فتوا دادن خودداری می‏کرد، تا این که عده ‏ای این موضوع را به سعید العلما اطلاع دادند، ایشان در پاسخ چنین فرمود :
«
من در ایام اشتغال به درس و بحث در حوزه، از شیخ انصاری اعلم بودم، ولی اکنون در بلاد عجم هستم و توفیق درس و بحث ندارم ولی شیخ انصاری همچنان با جدیت به درس و بحث اشتغال دارد، در این صورت او از بنده اعلم است، و برای مقام مرجعیت و فتوا دادن متعین و محرز می‏باشد.» [۴ ] .
این عالم بزرگ در سال ۱۲۷۰ ه. ق در ۸۳ سالگی در بابل رحلت کرد، مرقد شریفش در شهر بابل در بقعه‏ ای قرار داردکه اکنون مسجد جامع بابل در آنجا واقع شده است 

نکته قابل توجه در زندگی این مرد خدا، این که او به خاطر نهی از منکر و دفاع از حریم اسلام و جلوگیری از فرقه ضاله‏ ی بابی‏گری، حوزه‏ ی علمیه نجف را ترک کرده و به بابل مراجعت کرد، او انجام وظیفه را از رسیدن به مقام مرجعیت ترجیح داد، با ایثار و نفس‏ کشی، از محیط بزرگ علم و فقاهت دست کشید و به محیط کوچک بارفروش (بابل) آمد، چرا که شنیده بود بابی‏ ها با حمایت استعمار روس تزاری، رخنه کرده می‏خواهند مردم مازندران را اغوا کنند .


نبیل زرندی که از بهائیان سرشناس است در کتاب تاریخ خود می‏نویسد: «خبر توجه ملا حسین بشرویه‏ ای با همراهان و نزدیک شدنشان به بارفروش (بابل) به گوش سعید العلماء رسید، به خصوص وقتی که سعید العلماء شنید، ملا حسین از مشهد با پرچم سیاه همراه عده‏ ای از اصحابش به سوی بارفروش می‏ آیند (و مدعی هستند که ما همان یاران امام زمان هستیم که با پرچم سیاه از خراسان حرکت می‏کنند )…»
سپس می‏نویسد: «پس از ورود سعید العلما به بابل، او جارچی در شهر انداخت و به مردم اعلان کرد که در مسجد حاضر شوند… بالای منبر رفت… و گفت: ای مردم بیدار شوید، دشمنان ما در کمین هستند، می‏خواهند اسلام را از بین ببرند، و مقدسات اسلامی را محو کنند… همه ‏ی شما فردا حاضر باشید. و خود را مهیا کنید تا جلو این گروه را بگیرد.» [۵ ] .

آری این مجتهد بزرگ، جان بر کف به مازندران آمد و با مجاهدات پی‏گیر خود، از فرقه‏ ی ضاله بابی، نوکران و دست نشاندگان استعمار، جلوگیری شدید کرد، و با اعلام جهاد، مردم را بر ضد آنها بسیج نمود، به طوری که موجب قلع و قمع آنها در آن منطقه گردید .

از شیعیان به خصوص مردم مازندران، به ویژه مردم بابل امید آن است که یاد مجاهدت و ایثار این رادمرد خدا را فراموش نکنند، کنار مرقد مطهرش که اکنون در نزدیک مسجد جامع بابل قرار دارد بروند، و با تلاوت آیات قرآن، روحش را شاد نمایند، و بدانند که یکی از مکان‏های مقدس برای مناجات و استجابت دعا، کنار قبر این مجتهد عالی مقام و مجاهد نستوه است .

یادش به خیر و حماسه‏ اش جاودانه باد .