عبدالحسین فخاری| «عموجان ، اگر تو خدا هستی چرا ما باید این قدر در سختی و زحمت باشیم ….؟!» این سخن بهائیان سلطانآباد به بهاءالله است که محمدعلی سلمانی آرایشگر و سلمانی مخصوص بهاءالله و از نزدیکان وی از خاطرات خود در مدت همراهی با او نوشته و خوان کول محقق بهائی و استاد دانشگاه میشیگان آن را آماده چاپ کرده تا به عنوان اسناد تاریخی در سال ۱۹۸۲ در کتابی با نام «خاطرات من از بهاءالله» توسط يك انتشاراتی بهائی (كلمات پرس در لس آنجلس کالیفرنیا) منتشر نماید. اما سانسور شد.
خبر به بیتالعدل میرسد و از طرف «دار الانشاء» طی نامههایی به او و ناشر از چاپ آن ممانعت نموده و نشر آن را به صلاح ندانسته، خواستار حذف بخشهایی از آن از جمله عبارت بالا میشوند.
خوان کول و دیگر محققان مثل حسن موقر بالیوزی، آهنگ ربانی، اديب طاهرزاده، موژان مؤمن و فریدون وهمن، امین بنانی از این عمل غیرعلمی و سانسور تاریخی برمیآشوبند و مخالفت خود را با این کار طی مکاتباتی با بیتالعدل نشان میدهند.
خوان کول در ۹ ژانویه ۱۹۸۳ در نامهاش به بیتالعدل [1] در حیفا مینویسد:
«من بر این عقیدهام که سیاست اتخاذ شده از سوی بیتالعدل جهانی، خط مشی زیانبار و مصیبتباری است و گذشت زمان غلط بودن آن را اثبات خواهد کرد. اطمینان دارم که در آن زمان آن مرجع عالی بر اساس اطلاعات و ملاحظات آتی خود، سیاست کنونی را کنار خواهد زد.
عمیقاً عقیده دارم که حذف قسمتی از یک متن، اصل یا ترجمه آن، موقتاً یا دائمی، اقدامی غیرصادقانه است. همچنین احساس میکنم، ممانعت یک مؤسسه و نهاد عمومی از دسترسی عموم مردم و محققان به اسناد و اطلاعات بیش از ۳۰ سال، به لحاظ اخلاقی غلط و ناصحیح است؛ زیرا عمیقاً عقیده دارم این قبیل کارها اساساً غلط است و هیچ دلیل و بهانهای نمیتواند آن را توجیه کند…»
او ادامه میدهد:
«همچنین نگرانم که اینگونه سیاستهای پنهانکاری و حذف و سانسور، نهایتاً به نام و اعتبار آیین بهائی لطمه بزند. من عقیده دارم که آیین بهائی نباید از اسناد و مدارک تاریخی باقیمانده از قرن نوزدهم وحشت داشته باشد. رفتارها و نوشتههای اشخاص و افراد نمیتواند اعتبار آن را لکه دار کنند.
ما بهائیان باید با مستندات تاریخی نه با ترس و پنهانکاری و حذف و سانسور، بلکه با باور و ایمان به صحت امر بهائی روبهرو شویم.»[۱] [2]
امین بنانی استاد دانشگاه کالیفرنیا هم که مقدمهای بر خاطرات سلمانی نگاشته اصرار داشت که نامش از روی مقدمه برداشته شود؛ زیرا به هیچ روی راضی نبود نامش در ارتباط با یک اثر سانسور شده باشد.
نکته پایانی مثال بیتالعدل جهانی درباره اجازه انتشار مطالب تاریخی کتاب آیینهای بابی و بهائی برخی روایات معاصر غربی تألیف موژان مؤمن است. [۲] [3] ولی در حقیقت این کتاب هم دچار سانسور شده و مؤلف قصد داشته مطالب مهمی را از آرشیوهای انگلیسی در کتاب بیاورد که با اصرار و تأكيد بيتالعدل، حذف کرده است!
از این سانسور مهمتر سانسور کتاب احمد یزدانی نویسنده شاخص بهائی به نام «نظر اجمالی به دیانت بهائی» است که کتابش به تأیید شوقی افندی [4] هم رسیده و چند بار هم چاپ شده بود. چون این کتاب در زمان حیات شوقی نوشته شده و حاوی نصوصی برای رهبری بهائیت توسط بیتالعدل و ادارهاش توسط ولی امر بوده، بعد از فوت شوقی دستور حذف و سانسور قسمتهایی که به لزوم وجود ولی امر در بیتالعدل اشاره نموده و کتاب را بدون اجازه مؤلف آن سانسور و نشر دادهاند.
این موضوع یعنی حذف بخشهایی از کتابی که با تأیید خود شوقی نگاشته شده با مخالفت احمد یزدانی مؤلف آن واقع شده و طی نامههایی به بیتالعدل به شدت به آن اعتراض نموده که خواندنی است.[۳] [5]
[۱] [6]. به فصلنامه بهائی شناسی شماره ٤ رجوع شود.
[۲] [7]. اکسفورد انتشارات جرج رونالد، ۱۹۸۰
[۳] [8]. فصلنامه بهائی شناسی در شماره دوم متن مکاتبات متعدد بین او و بیت العدل را آورده است.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com [9]