محمد حسینی|
رسانه آسو یادآور چیست؟
در نگاه نخست به رسانه آسو [1] فضای رسانههای مروج اندیشه لیبرالی در ابتدای دهه هفتاد شمسی در ایران یادآور میشود. رسانههایی که میکوشیدند تا با روایتی به ظاهر توصیفی و بیطرف مبانی اندیشه لیبرالیسم را در حوزه دین، امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گسترش دهند. اما رسانه آسو از سوی دیگر نیز یادآور رسانههای بهائی است که خصوصاً از اواخر قرن بیستم منتشر شدند و چالشی بزرگ در جامعه بهائیان به وجود آوردند.
فضای حاکم بر تبار موضوعات رسانه آسو به جریان روشنفکری ایران بسیار نزدیک است، اما یک تفاوت مهم با اندیشه روشنفکری در ایران دارد. تفاوت در آن است که روشنفکران ایرانی عموما در فضای اندیشه لیبرالیسم بوده و حتی میکوشند تا روایتی لیبرال از دین ارائه دهند اما فرجام اندیشه آنان به نوعی سکولاریسم ختم میشود که خواهان جدایی دین از سیاست است.
وانگهی تبار موضوعات آسو هر چند از جهت لیبرالگرایی قرابت بسیار نزدیکی به اندیشه روشنفکران ایرانی معاصر دارد اما بر خلاف آنان، نه تنها مروج سکولاریسم نیست بلکه دغدغه ایدئولوژی بهائی را دارد.
به طور مشخص آسو میکوشد تا ایدئولوژی محوری خود را چندان عیان و آشکار برملا نکند و بیشتر ماهیت ایدئولوژیک خود را در قالب نقد ادبی یا اجتماعی و از زبان نویسندگان مشهور بیان میکند اما گاهی نیز ایدئولوژی خود را فاش مطرح میکند.
خاستگاه رسانه آسو
رسانه آسو نیز همچون دیگر رسانههای بهائی، شورای سیاست گذار و هیئت تحریریه خود را معرفی نمیکند و در این زمینه سیاست ابهام را در پیش گرفته است. از این رو به نظر میرسد که باید خط مشی و سیاستهای این رسانه را بر اساس جنس و تبار نظام موضوعات مطرح شده در آن کاوید.
نمیتوان از تبار موضوعات مطرح شده در آسو سخن گفت و از «بنیاد تسلیمی [2]» در سانتامونیکا به عنوان حامی آن نام برد، اما ارتباط این مجموعه را با «جامعه بهائیان آمریکا» واکاوی نکرد.
بیان این مقدمه ضروریست که به طور مشخص از نیمه دوم قرن بیستم و مقارن با پروژه «مطالعات نوین بهائی» که در اواخر دوران شوقی جدی گرفته شده بود، نیاز به بازخوانی و مدرنسازی متون نخستین بهائی عمیقا در میان بهائیان احساس میشد.
از این رو، تلاشهایی صورت گرفت تا آموزههای متونی همچون اقدس و بیانات دست و پاگیر و ضد مدرن رهبران اولیه بهائی با نوعی تفسیر نرم دگرگون شود و مدرنسازی گردد که البته کاری بس دشوار بود.
علت دشواری آن بود که ایمان بهائی در فرآیند مدرنسازی عمیقا دچار بحران هویت میشد؛ زیرا آموزههای بهائی هرگونه تفسیر را برنمیتافت و این مدرنسازی بهمثابه بدعتی بزرگ و خدشه در ارتدوکسگرایی بهائیان بود و بهطور قطع باورمندان به آموزههای بهائی را دچار آشفتگی میکرد. بنابراین ضرورت داشت تا با لطافت و ظرافت روند تغییر و تفسیر متون اولیه انجام بگیرد.
منتها مشکل از آنجا آغاز شد که ابتدای این فرآیند برخی از بهائیان آکادمیک، آزاداندیشی را جدی گرفتند و مطالعات انتقادی نسبت به بیتالعدل و برخی آموزههای غیر عقلانی بهائی منتشر کردند.
واکنش بیتالعدل به منتقدان روشن بود؛ سانسور شدید سخنان آنان و طرد از جامعه بهائی. اما از همان دوران جریان دیگری نیز به آرامی در پوشش آکادمیک خزید و بدون کوچکترین نقدی نسبت به بیتالعدل يا حتى آموزه های بهائی تفسیر و تحلیلهای مناسب با دنیای مدرن غرب را با آموزههای بهائی همگامسازی کرد. رسانه آسو در راستای همین جریان قرار دارد و بدون کوچکترین مزاحمتی از جانب سانسورهای بیتالعدل به فعالیت خود ادامه میدهد.
سؤال اصلی آنست که نظام مسائل و سیاستهای حاکم بر آسو بر اساس چه مبنایی تعیین میشود؟ آیا ریشه سیاستهای آسو با جامعه بهائی آمریکا ارتباط دارد؟
کمی به عقب بازگردیم و از حدود ۱۹۷۶ ردپای برخی موضوعات مطرح شده در جامعه بهائیان آمریکا را بازخوانی کنیم.
ابتدا یک گروه کوچک از روشنفکران و پژوهشگران بهائی – آمریکایی به آرامی چالشی برای تشکیلات بهائی ایجاد کردند. این گروه مطالعاتی ۱۲-۱۰ نفره در لس آنجلس گردهم آمدند. نتیجه این گردهمایی تهیه خبرنامهای بود که حداکثر به دست ۱۲۰ نفر می رسید.
در این خبرنامه به موضوعاتی همچون ماهیت مصونیت از خطای بیتالعدل پرداخته شد که بسرعت واکنش ویلمت (مرکز بهائیت در امریکا) را بدنبال داشت. از این رو، در ۱۹۷۹ یکی از اعضای محفل ملی آمریکا از آن گردهمایی بازدید کرد و به اعضای آن درباره لحن گفتگو و بحث اخطار داد. او اظهار داشت که بحثها و خبرنامه آنها موجب بروز مخالفت در جامعه شده و چنین فعالیتهایی مغایر با عرف وسنت بهائی است.
متقابلاً محفل ملی درخواست کرد، مطالب خبرنامه توسط یک هیئت بررسی و سانسور زیر نظر محفل محلی کنترل شود. از آنجا که اعضای گروه از روند کنترل و نظارت ناخرسند بودند، سرانجام تصمیم گرفتند از انتشار خبرنامه خودداری کنند.
در اواسط دهه ۱۹۸۰ موضوع آزادی فکر و اندیشه اهمیت بیشتری یافت.
در ۱۹۸۶ گروهی از بهائیان کالیفرنیا اولین شماره از نشریه بهائی «دیالوگ» را منتشر کردند. به نوشته «استیون شول» که در سمت سردبیر نشریه بود، هدف از این فصلنامه تشویق بهائیان به مباحث اجتماعی و فکری کنونی جهان از جمله خلع سلاح و صلح، حقوق بشر، گفتگوی بین ادیان، تساوی جنسیتی، محیط زیست و توسعه کشورهای جهان سوم بود.
همان گونه که طبق مقررات جاری تشکیلات تمام مقالات و نوشتههایی که به موضوع بهائی اشاره دارد، باید مورد بررسی و کنترل قرار گیرد. از آنها خواسته شد تا مقالات دیالوگ جهت کنترل و بررسی در اختیار مقامات تشکیلاتی بهائی قرار گیرد.
در اولین شماره دفتر منشی محفل ملی آمریکا اعلام کرد که محفل اجازه استفاده از عنوان جنگ و صلح، یک دیدگاه بهائی را نمیدهد. به عقیده او چنین عنوانی این طور به ذهن خواننده متبادر میکند که مقاله یک بیانیه رسمی بهائی است.
مشکل زمانی مضاعف میشود که نسل جدید بهائیان خصوصاً مخاطبان غربی بهائیت، درک متفاوت و خوانشی جدید از متون بهائی دارند و ارائه یک قرائت واحد و متمرکز از بهائیت را که منحصراً توسط بیتالعدل ابلاغ شود برنمیتابند.
توضیح یادشده تنها اشاره کوچکی بود، به چالشی بزرگ و ویرانکننده در مجموعه بهائیت. آنتیتز چالش یادشده در قالب دو جریان پدیدار شد که جریان نخست همچون رسانه «تالیسمان» یا دیالوگ عميقاً و شديداً توسط بیتالعدل سرکوب گردید، اما جریان دوم نهتنها سرکوب نشد بلکه به صورت آرام و مرموز به کار خود ادامه داد و بیتالعدل هیچگاه علیه آن فعالیت نکرد.
مخلص کلام آن که پس از فراز و نشیب فراوانی که از حدود دهه ۷۰ میلادی در جامعه بهائیان در مورد نوعی بازبینی در متون بهائی اتفاق افتاد در نتیجه گروهی موفق شدند تا نظر بیتالعدل را جلب نمایند و بدون انتقاد از بیتالعدل و نقد آموزههای بهائیت، خوانش نرمی از بهائیت ارائه دهند و مسأله بهائیت را معطوف به مباحث نوین اجتماعی، سیاسی، دینی، اقتصادی و فرهنگی در بستر اندیشه لیبرال نمایند.
ریشه مشترک آسو در تلاقی بهائیان آمریکا و انگلیس
هنگامی که در ۱۹۷۶ گروهی در لسآنجلس تصمیم گرفتند تا موضوعات جدیدی را منتشر کنند و بهائیت را متفاوت با دیدگاه بیتالعدل مورد کاوش قرار دهند، کمی قبلتر، در ابتدای دهه ۷۰ میلادی در انگلستان نیز تحرکات مهمی رخ داد. در سال ۱۹۷۰ جامعه جهانی بهائی در شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد (ECOSOC) موقعیت مشورتی بهدست آورد.
کمی بعد، دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی بهائیان تأسیس شد و در این ایام جامعه بهائی با عنایت به توسعه کمی به شرایطی رسیده بود که میتوانست در مطالعات جدید سرمایهگذاری هنگفتی به عمل آورد.
«پیتر اسمیت» توضیح میدهد که مدرنیزاسیون جوامع بهائی از سال ۱۸۹۲ با حرکت بهسمت بینالمللیشدن حرکت در جهت جهانی شدن رقم خورد. این مطلب حکایت از آن دارد که رشد اقتصادی بهائیت در کنار تمرکز بر پروژههای بورس تحصیلی بهائی، ظرفیت مهمی را برای آغاز نهادگرایی و نظم تشکیلاتی بهائیان فراهم آورده است. اسمیت این تحولات را از مهمترین ویژگی دکترین میثاق در مسأله جانشینی میداند.
واربرگ تصریح میکند که در حدود سال ۱۹۷۵ گروهی از جوانانی که عمدتا انگلیسی بودند، بهصورت حرفهای مطالعات بابی و بهائی را با جدیت آغاز کردند. بعدها پیتر اسمیت چهره نزدیک به موژان مومن در شرح زندگی خود اشاره کرد که او در حلقه جوانانی بوده که در آن تاریخ وارد عرصه مطالعات بابی و بهائی شد و حتی او و گروه همفکرانش رسالههای آکادمیک خود را معطوف بر موضوعات بابی و بهائی کردند.
همانگونه که فاصله زمانی نشان میدهد، اقدام مشترکی در فاصله زمانی معین در انگلیس و آمریکا آغاز شده و این اقدام مشترک دقیقا در زمانی صورت گرفته که بهائیان میکوشند حضور در ساختارهای بینالمللی را توسعه دهند.
امروز برخی نویسندگان آسو همچون موژان مومن، عرفان ثابتی، پیتر، اسمیت و … از کسانی هستند که قبل تر و به گفته واربرگ در حلقه مطالعات انگلیس فعالیت داشتند و اکنون به کانون سانتامونیکا پیوستهاند.
بنابراین هر چند اعضای تحریریه و شورای سیاستگذار و نظام موضوعات رسانه آسو بهصورت علنی فاش نمیشود اما میتوان با جریانشناسی این رسانه پیبرد که آسو چیست و توسط چه کسانی و با چه هدفی اداره میشود.
گفتنی است که وابستگی آسو به بنیاد تسلیمی نیز احتمالاً به دلیل گرفتن مجوز نشر و انتشار و تعیین تکلیف مسائل مالیاتی و فرآیندهای قانونی از این قبیل در آمریکا صورت گرفته و الا بعید نبود که آسو از همان ابتدا حتی وابستگی خود به بنیاد تسلیمی را نیز پنهان کند.
ساختار رسانه آسو
رسانه آسو از قسمتهای ذیل تشکیل شده است:
- مقاله
- کتاب
- دفترهای آسو
- چندرسانهای
- شنیداری
- یادداشتها
- پرونده
- آینده مشترک
- دانشکده
ذیل عناوین یادشده طیف گستردهای از موضوعات مطرح شده که برخی از این موضوعات خیلی کوتاه و در قالب «یادداشت» است و برخی موضوعات به صورت مفصل در قالب «مقاله» یا «دفتر» منتشر شده است.
نویسندگان عناوین یادشده از طیفهای مختلف قلم میزنند. از نویسندگانی که از شهرت برخوردار نیستند تا نویسندگان پرچالش و اسلامستیز و حتی جانبداری از سلمان رشدی.
مقالات آسو عموماً متناسب با تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر به روزرسانی میشود، اما در این میان موضوعات مرتبط با:
۱. تفسیر زن با قرائت لیبرال
۲. بیان مسائل تاریخی از دوره قاجار تاکنون با تمرکز بر مسأله مدرن شدن ایران
۳. دیدگاههایی که عموما در نقد هژمونی شرق خصوصاً چین و روسیه اعمال میشود.
۴. مباحثی در حوزه هنر و نقد اجتماعی که بهطور مشخص با روایت حقوق بشری غربی همراه است.
۵. مطالعاتی در مورد آینده ایران و تغییر وضعیت اجتماعی – فرهنگی بیشتر برجسته میشود.
بهطور مشخص آسو عنایت ویژهای به مسأله «ایران معاصر» دارد و میکوشد تا پیرامون ایران معاصر در حوزه موضوعات یادشده جریانسازی و گفتمانسازی کند.
ذکر این نکته لازم است که گفتمانسازی آسو همسو با سیاستهای کلان جامعه بهائی است، از اینرو، همواره منولوگ است نه دیالوگ. به عبارت دیگر، روشنفکری و نگاه انتقادی تنها تا زمانی توسط آسو حمایت میشود که همسو با سیاستهایش باشد. از این رو، هیچگاه آسو کوچکترین اشارهای به منتقدان مدرن بهائیت نکرده است و حتی دیدگاههای انتقادی نسبت به لیبرالگرایی غالب غربی را نیز بازگو نمیکند.
نکته قابل توجه آنست که آسو در تمام موضوعات یادشده خصوصاً در مورد موضوعات مربوط به زن و تاریخ دوره قاجار، تلاش میکند تا تأثیر مثبت بهائیت بر این موضوعات را به رخ مخاطب بکشد.
آسو میکوشد، در زمینه تمام محتواهای تولیدی خود بهائیان را منورالفکران، مظلوم و مقهور معرفی نماید که قدرشان در جامعه ایرانی نادیده گرفته شده اما سهم وافری در روشنگری ایران معاصر داشتهاند.
هر چند نقد این نگرش، فعلاً در حوصله این نوشتار نمیگنجد، اما اشاره بدان خالی از لطف نیست که اقدام آسو در این زمینه همان سیاست مهندسی اندیشه با ابزار رسانه است.
آسو از دوره قاجار مینویسند اما طغیان بابیان و بهائیان و اقدامات خشونتطلب آنان در آن روزگار را بیان نمیکند. هیچ اشارهای به دخالتهای سیستماتیک سیاسی بهائیان در عصر مشروطه نمیکند و علیرغم این که رسالت، خود را رواداری در ساحت اندیشه معرفی کرده حتی کوچکترین اجازهای به نشر دیدگاه مخالفان خود را نیز نمیدهد، تو گویی اصلا منتقدانی وجود ندارند.
یکی از موضوعات مهمی که از ابتدای شکلگیری رسانه آسو، پرتیراژ بوده مسأله زن است. آسو تلاش کرده تا با موجسواری بر مسأله مدرنیزاسیون زنانه در ایران جای پایی برای بهائیت باز کند و بهائیان را پیش قراول آزادی زنان در ایران معرفی نماید.
بیان تحلیلهای ترکیبی در قالبهای مختلف که از سویی نظریههای جدید در حوزه زنان را معرفی میکند و از سوی دیگر یادآور اعدام ۱۰ زن بهائی در شیراز میشود و از منظری دیگر شعار زن، زندگی آزادی را میستاید و از حقوق برابر زن و مرد مینویسد!! تو گویی آسو میکوشد تا به مخاطب القاء کند که بهائیت برای ترقی و مدرنیزاسیون زنانگی در ایران هزینه زیادی پرداخت کرده است.
آری این همان آنتیتز مطالعات نوین بهائی است که میکوشد دیدگاههای زنستیزانه در آموزههای بهائی را تعدیل نماید و بدون انتقاد مستقیم از آموزههای بهائی حتی کوچکترین اشاره به دیدگاههای متون اولیه بهائی ندارد و بهائیت را منادی حقوق زنان معرفی کند.
بهعنوان نمونه در مجموعه موضوعات مهمی که آسو آنها را برجسته کرده و ضریب بازدید انبوه میدهد قسمتی ذیل عنوان زنان پیشرو در فرهنگ مدرن ایران است که از همان ابتدای راهاندازی آسو ایجاد شد.
در این قسمت چهرههای زن بهائی همچون ژینوس محمودی و فرخرو پارسا در کانون توجه آسو قرار دارد و از آنان با عنوان زنان قهرمان و مظلوم بهائی که سهم مهمی در ترقی ایران معاصر داشتهاند، یاد میکند. اما واقعیت چیست؟ واقعیت آنست که ژینوس محمودی که آسو آن را اولین زن هواشناس ایران معرفی میکند، در زمان رژیم پهلوی عضو محفل ملی بهائیان ایران بود؛ به عبارت دیگر عضو رسمی چارت سازمانی بیتالعدل در ایران بود.
منبع: کتاب بهائیت در دوران گذار، صص ۸۹- ۱۰۰
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com [3]