عایشه بنت الشاطی|
پس از اطلاع از آنچه بهائیان درباره عدد ۱۹ بافتهاند، تصمیم گرفتم در مستندات بهائیت تحقیق کنم تا به ریشه این درخت ملعونه برسم و نگاه این فرقه به حدیث و قرآن را بدانم.
باب [1] شیرازی در «بیان» گفته بود که حضرت محمد (ص) مانند تمامی انبیای سابق، نوید پیامبر بعدی را داده ولی این امر از امتش مستور مانده است. البته او هیچگاه دلیل خود برای این ادعا را ارائه نداد.
بهاء مازندرانی هم کار استادش را ادامه داد، ولی سعی خود را بر تأویل دروغین آیات روز قیامت [2] متمرکز کرد تا این آیهها نوید دهنده ظهور او باشند. او در کتاب ایقان بیشتر سعی کرد به انجیل و تورات استناد کند و کمتر جایی از احادیث استفاده کرد و در جایی هم که خواست به حدیث استناد کند، از حدیث إِذَا ظَهَرَتْ رَايَةُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْشَّرِقِ وَ الْغَرِبِ»، بهره برد و سعی کرد از این طریق تاریخ ظهور خود را اثبات کند.
بهاءالله صرفاً به این گفته که احادیث سرشار از علامات روز قیامت و نویدهای ظهور بهاء است اکتفا مینماید؛ اما در کتاب اقدس از پیامبری به خداوندی ارتقا یافت و دیگر لزومی به استناد به حدیث و قرآن نبود.
گلپایگانی پس از بهاء در کتاب «الحجج البهیه» در شرح ایقان از تورات و انجیل و قرآن استفاده کرد و کمتر به احادیث استناد کرد و نوید ظهور بهاء در قرآن را دلیلی بر صدق قرآن دانست. او گفته بهاء را که احادیث سرشار از علامتهای ظهور است، تکرار کرد، ولی از نقل و استناد به آن به دلیل مشکلات نقل حدیث و غیره امتناع کرد.
گلپایگانی میگوید: اشتباهات روات، حدیث و ظلم حاکمان آن موقع سبب رایج شدن احادیث دروغین شده که باعث گمراهی امت گشته است.
گلپایگانی مینویسد: برای استفاده از حدیث باید ضابطهای قرار داد که بر طبق آن، حدیث صحیح، حدیثی است که در سند به عدل ضابط برسد او به جای اینکه از ضوابط علما استفاده کند ضابطه خودش را قرار میدهد و به احادیثی اکتفا میکند که درباره ظهور بهاء در قرآن همخوانی داشته باشد.
او به صراحت میگوید که هر کدام از علمای شیعه و سنی احادیث صحیح را احادیثی میدانند که موافق با مذهب خودشان باشند ولی در واقع حدیث صحیح حدیثی است که موافق با قرآن است که در آن تبیان همه چیز هست، یا موافق با واقع است. در این راستا، تمامی این بشارات اتفاق افتاده پس عاقل منتظر چیست؟
گلپایگانی احادیث صحیح را ذکر نمیکند و این امر را به نقابه احمد آل محمد واگذار میکند. آل محمد هم در كتاب التبیان و البرهان احادیثی را برگزیده و ذکر کرده: ۸ حدیث صحیح در نزول عیسی و قیام ساعت، سپس درباره هر کدام از احادیث فصل کاملی به عنوان تطبیق دادن آنچه در حدیث آمده با ظهور جدید نوشته است. آنگاه در آخر این فصل ها میگوید:
این علامات همگی بر بهاءالله منطبق است. پس او مقصود این احادیث است و به هدف تعظیم او لقب عیسی بن مریم داده شد و اسم بهاءالله را ذکر نکردند. او در باب حدیث وارد شده درباره امت محمدی و ظهور مهدی و مطابقت آن با واقعیت حدیث نقل شده از طبرانی از جابر انصاری درباره ابو یاسر بن اخطب یهودی و حروف مقطعه ابتدای سورهها را نقل میکند و از او در تعیین مدت امت محمدی استفاده میکند و با آل محمد نگاه صریح بهائیان قرآن و حدیث به پایان میرسد.
آنچه در ادامه می خوانید
قرآن و حدیث در سکولاریسم نوین
بعد از ناپدید شدن بهائیانی که علنی و به صراحت برای بهائیت تبلیغ میکردند، سکولاریسم نوین ظهور کرد و برای سخنان سخیف خود اعجاز علمی قرآن و راز عدد ۱۹ را تبلیغ کردند و این یافتهها را دلیل بر صدق قرآن دانستند.
درباره حدیث، نگاه سکولاریسم نوین با بهائیت متفاوت بود. آنها اعتقاد داشتند هر حدیثی که مطابق با علامتهای ظهور جدید است حدیثی درست به حساب میآید و بقیه احادیث جعلی هستند، اضافه بر این سکولارها اعتقاد دارند پیامبر هیچ کدام از آنچه را که آنها در قرآن کشف کرده اند نمی دانست و او فقط واسطهای است که آنچه را به او وحی شده به دیگران منتقل کرده و تمامی آیات با نفس حضرت محمد ﷺ بیارتباط است. گویا آنها ارتباط وحی و آیات با حوادث و اتفاقات آن روزها را نفی میکنند.
آنها سپس سال پایان جهان را تعیین کردند و از این کشف خود به وجد آمدند و تمامی احادیث نهی پیامبر از سرگرم شدن با حسابهای عددی قرآن را نادیده گرفتند.
قرآن و حدیث و اسلام در کتابهای بهائیت نوین
ثمره خبیث، درخت ملعونه كتاب «كشف الکترونیک (رایانهای) رازهای عدد ۱۹» دوبار چاپ شد و نام نویسنده در هر چاپ متفاوت بود. در چاپ اول دکتر محمد رشاد خلیفه و مرکز نشر انجمن تألیف اسلامی در امریکا بود، اما در چاپ دوم اسم محمد حذف شد و نام نویسنده دکتر رشاد خلیفه امام مسجد توسان درج شد و این مسجد ناشر بود.
در نسخه دوم این کتاب دو تبلیغ روی صفحات آخر کتاب چاپ شده بود: تبلیغ اول برای کتاب اول دکتر و تبلیغ دوم برای کتاب جدید این شخص.
متن تبلیغ این گونه بود: آیا میدانی چرا سه میلیون اسرائیلی توانستهاند ۱۵۰ میلیون عرب را شکست بدهند و آنان را از مسجدشان در اورشلیم محروم سازند؟ اگر میخواهی درباره این موضوع بدانی کتاب قرآن و حدیث و اسلام تألیف دکتر رشاد خلیفه را بخوان.
این کتاب به انگلیسی نوشته شده و گویا این انجمن فعلاً قصد نشر آن در سرزمین مسلمانها را تا زمانی که برایش زمینهسازی کند ندارد.
در سرآغاز این کتاب نویسنده مینویسد که بعد از اکتشافات الکترونیکی که با قرآن انجام دادم به این کشف مادی رسیدم که قرآن در واقع کلمه معصوم خداست و با این کشف بیش از پیش مشهور شدم و متوجه شدم که حدیث و سنت با تمامی اقبال به آنها ربطی به حضرت محمد (ص) ندارند و اصرار بر آنها سرکشی از اوامر الهی به حساب میآید.
این حرف من با عقاید مسلمانان مغایرت دارد و امکان دارد، زندگی من را به خطر بیندازد؛ چرا که متوجه شدم گفتن این حرف به مسلمانان مانند این است که به مسیحیان بگویید عیسی فرزند خدا نیست؛ اما از آنجا که تمامی شواهد مادی و بعضی شواهد قرآنی دلیلی مستند بر حرفهایم هستند، تمام مردمانی که تفکر آزادی دارند به این باورها ایمان میآورند این باورها برایشان احساس بیداری و رهایی به ارمغان میآورد و متوجه خواهند شد که امت مسلمان قربانی نقشههای شیطانی شدهاند.
او به دو آیه استناد میکند که پایبندی به حدیث و سنت اشتباه است که در هیچ کدام از این آیهها به این مسأله اشاره نشده است (انعام: ۱۱۲ – فرقان ۳۱).
رشاد خلیفه در مطلبی با عنوان “احادیث پس از پیامبر متعلق به پیامبر نیست” جمله خود را نفی میکند که قبلاً گفته بود صدها حدیث صحیح و ده هزار حدیث دروغین داریم.
او میگوید تمامی احادیث و سنت نقشههای شیطانی برای گمراهی امت و کشیدن آنها به بت پرستی هستند. او برای گمراهی مردم از طریق دانشمندان، بخاری را که بیش از ۲۰۰ سال بعد از پیامبر به دنیا آمده مثال میزند.
او میگوید بخاری از مردی می پرسید: حدیثی از پیامبر شنیدهای؟ و آن مرد میگوید بله از جدم شنیدم که از جدش شنیده که … فلانی گفته که از پیامبر شنیده… و حدیث را نقل میکرد. اسناد بخاری و ناقلان احادیث کتابش هشت نسل از مردگان هستند.
امام مسجد توسان که فرق بین «مداد» و «مدد» را نمیداند و هر دوی آنها را «جوهر» ترجمه کرده است به خودش اجازه داده که قرآن را بر وفق میل خود تفسیر و تأویل کند تا از این طریق به ظهور بهائی ارج نهد و مدعی نظریات بیاساس درباره اسلام و احادیث و سنت شود.
او ادعا میکند مسلمانان با ارجمند دانستن پیامبر به بتپرستی روی آوردهاند و برگشتن و استناد به سنت شرک به خداوند است که دروغ بودن تمامی این ادعاهایش با آیات قرآن اثبات میشود.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com [5]