- بهائیت در ایران - https://bahaismiran.com -

تعاملات بین‌المللی بهائیت در عصر قاجار- درهم تنیدگی منافع متقابل بهائیت با کشورهای خارجی

مناسبات نظام سرمایه‌داری در ایران کمابیش از قرن نوزدهم میلادی به‌صورت ابتدایی شکل گرفت و در اواخر سلطت قاجار روابط اقتصادی ایران و کشورهای اروپایی همچون انگلیس و روسیه تقویت شد.

تقویت این روابط بیش از آنکه موجب تثبیت پایه اقتصاد ایران شده باشد، به نفع اقتصاد کشورهای اروپایی شد. اما عاملی شد تا مناسبات اقتصادی در کشور ایران به‌صورت تدریجی دستخوش تغییر شود؛ در این میان نظام سرمایه‌داری بیش از هر چیز، برای توسعه نفوذ خود در کشورهایی مانند ایران متوسل به قدرت سیاسی شد و قدرت‌های بزرگ جهانی که مناسبات سرمایه‌داری را ترویج می‌کردند، برای این هدف از ابزارهای داخلی مانند گروه‌‌های نفوذی همچون بهائیان استفاده می‌کردند.

تعاملات میان بهائیان ایران و قدرت‌های خارجی در عین حالی که تا حدودی آشکار است، از جنبه‌های بسیار پیچیده و تو در تویی برخوردار است.

در واقع ماهیت بهائیت در پیوند با عامل خارجی معنا پیدا می‌کند و بدون آن مفهوم و ماهیت خود را از دست می‌دهد؛ مروری بر آثار تاریخی شاهدی بر این واقعیت است.

احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران می‌نویسد:

«چون میراز حسین علی [بهاء، پیشوای بهائیان] به دعوت برخاست و دسته‌ای بنیاد نهاد، روسیان چه در ایران و چه در قفقاز، پشتیبانی از او نمودند. بهاءالله نیز در نوشته‌های خود گرایش به روسیان نشان داد. از آن سوی انگلیسیان به نام مبحثی در سیاست به پشتیبانی از روسیان برخاستند.»[۱] [1]

علی‌محمد باب، بنیان‌گذار و رهبر اولیه باییه که بهائیت بعدها از آن متولد شد، در بوشهر در تجارت‌خانه دایی خود به مدت پنج سال مشغول به فعالیت بود که ارتباطات گسترده‌ای با کمپانی‌های انگلیسی و روسیه داشت.

اقامت باب در بوشهر مقارن است، با سال‌های اولیه فعالیت کمپانی ساسون متعلق به سران یهودیان بغداد در بوشهر و بمبئی. ساسون‌ها در دهه‌های بعد به «امپراتوران تجاری شرق» بدل شدند.

خاندان ساسون [2] بنیانگذاران تجارت تریاک بودند و با تأسیس «بانک شاهی انگلیس و ایران» نقش بسیار مهمی در تحولات تاریخ معاصر ایران ایفا کردند.[۲] [3]

تا زمانی که رقابت میان روس و انگلیس در ایران همچنان ادامه داشت، بابیان ازلی و بهائیان از این رقابت سود می‌جستند. پس از تسلط دولت انگلستان بر فلسطین، پس از جنگ جهانی اول، رهبر بهائیان عباس افندی معروف به عبدالبهاء فرزند حسینعلی، بخاطر همکاری و پشتیبانی از نیروهای انگلیسی در مقابله با دولت عثمانی در خاورمیانه، درخواست لقب سر (Sir) می‌کند.

تحقق این امر برای بهائیان نقطه عطفی محسوب می‌شود؛ چرا که آن‌گونه که گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد، از این پس، همکاری بهائیان و انگلیسی‌ها بیشتر می‌شود.[۳] [4]

سر دنیس رایت، مورخ و سیاست‌مدار انگلیسی در کتاب خود صریحاً به حمایت انگلستان از بهائیان اشاره می‌کند: «بهائیان در بسیاری از موارد برای حفظ جان خود از گزند مخالفان در کنسولگری‌ها و تلگراف‌خانه‌های انگلیس پناه می‌جستند.»[۴] [5]

در جبهه رقیب نیز، دولت روسیه حمایت‌های گسترده و جدی از بهائیان می‌کرد. برای نمونه می‌توان به ماجرای زندان شدن بهائیان آذربایجان اشاره کرد؛ «کنسول روسیه به شجاع‌الدوله حاکم تبریز، «تغییر نمود» و شخصاً شبانه به زندان رفته، بهائیان را آزاد کرد و با درشکه شخصی خود به کنسولگری برد و پذیرایی نمود.»[۵] [6]

با چنین حمایتی که ابتدا از حفظ از جان بهائیان و ایجاد یک چتر امنیتی برای آنان آغاز می‌شود، به‌تدریج منافع با بهائیان و قدرت‌های بزرگ نیز گره می‌خورد. گره خوردن منافع اقتصادی و تجاری میان بهائیان و قدرت‌های خارجی از جمله گام‌های بعدی روابط میان دو طرف است.

از آن جمله آقا علی‌حیدر شیروانی که فردی بهائی بود، از اعضای متنفذ سفارت روسیه در تهران بود که با حمایت‌های او محمدتقی افتان وکیل‌التجاره دولت روسیه در بمبئی شد. همچنین عزیز الله ورقا توانست به خدمت بانک استقراضی روسیه در تهران درآید.[۶] [7]

والنتین چیرول خبرنگار معروف روزنامه تایمز در کتاب معروف خود مسئله شرق وسطی یا چند مسئله سیاسی راجع به هندوستان، بهائیان را جاسوس روس‌ها معرفی می‌کند. همین امر نیز در مورد انگلیسی‌ها صادق بود. به خصوص زمانی که با سقوط حکومت تزار به عمر حمایت روسیه از بهائیان پایان داده می‌شود.[۷] [8]

روابط دوسویه دولت انگلستان و بهائیان را می‌بایست، در چارچوب مفهوم نفوذ و پشتیبانی درک کرد. از یک سو بهائیان از پشتیبانی سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن‌ها برخورد می‌شدند و از سوی دیگر، انگلیسی‌ها از آن‌ها به عامل نفوذ در بخش‌های مختلف حاکمیتی سود می‌جستند.

به طور کلی قدمت روابط بهائیان با دولت انگلستان بیش از دولت‌های دیگر است. نصرالله صادق از کارشناسان ارشد سازمان برنامه و بودجه در بیش از انقلاب اسلامی ایران معتقد است، هزار فامیل‌های حاکم در ایران غالباً به انگلستان وابسته بودند و عمده این خانواده‌ها یا کلیمی و بهایی بودند و یا با آنها رابطه داشتند.[۸] [9]

بدین ترتیب، به خوبی می‌توان مشاهده کرد که نطفه حیات بهائیت که با مسئله امنیت هستی‌شناختی آن‌ها در پیوند بود، با وجود قدرت‌های نظام بین‌اللمل در این مقطع گره خورده بود. این روابط با قدرت‌های بزرگ تا پایان عصر پهلوی با شدت و حدت بسیار ادامه می‌یابد با این تفاوت که ایالات متحده آمریکا نقش پررنگ‌تری بعد از کودتای ۲۸ مرداد پیدا می‌کند.

به طور خاص درباره روابط بهائیان و آمریکا نباید به اشتباه دچار شد. این تصور غلطی است که روابط بهائیت و آمریکا در ادامه روابط انگلستان و بهائیان و پس از کنار رفتن انگلستان از هژمونی نظام بین‌الملل شکل گرفت؛ بهائیان حتی در دوره قاجار دوراندیشانه با آمریکایی‌ها روابط بسیار قدرتمندی داشتند.

حتی آن زمانی که آمریکا خود را در حیات خلوتش یعنی آمریکای لاتین محدود کرده بود؛ بنابراین روابط بهائیان و آمریکا به عصر پهلوی دوم باز نمیگردد بلکه به دوران حاکمیت قاجاریه برمی‌گردد. به‌عنوان مثال نبیل‌الدوله از سران بهائیت آثار باستانی ارزشمندی را به آمریکا منتقل می‌کرد.[۹] [10]

یکی دیگر از نقاط عطف روابط بهائیان با دولت آمریکا در دوره قاجار به همکاری صمیمانه این فرقه و مورگان شوستر بازمی‌گردد. اسماعیل رائین در مقدمه کتاب اختناق ایران اثر مورگان شوستر می‌نویسد:

«قبل از ورود شوستر به تهران، علیقلی خان نبیل‌الدوله که از رؤسای بهائیان ایران بود و با عبدالبهاء همکاری صمیمانه داشت و در آن وقت کاردار سفارت ایران در واشنگتن بود به محفل بهائیان ایران نامه‌ای نوشت و از آن‌ها تقاضا کرد تا روز ورود شوستر به تهران استقبال شایانی از وی به عمل آورند.»[۱۰] [11]

نبیل‌الدوله تلاش‌های آشکار و جدی جهت حضور شرکت‌های آمریکایی در ایران انجام داد. کوشش برای واگذاری امتیاز راه‌آهن خلیج فارس به مازندران، استخراج معادن نفت، استخدام مستشاران آمریکائی غیر از شوستر از جمله این موارد است.[۱۱] [12]

همزمان با این دوره، عده‌ای تلاش می‌کنند، برای گسترش هر چه بیشتر روابط ایران و آمریکا انجمن تربیتی ایران و آمریکا را در سال ۱۹۰۹ رسماً راه‌اندازی کنند. این انجمن اهداف خود را در جراید ایالات متحده اعلان کرد و مؤسسان آن یک معلم آمریکایی را که ظاهراً خانمی به نام کاپیس بود، برای تعلیم و تربیت اطفال ایرانی راهی ایران کردند. بهائیان نیز در تشکیل چنین انجمن‌هایی نقش داشتند.

در ادامه مأموریت‌ها و فعالیت‌های نبیل‌الدوله، عباس افندی (رهبر بهائیان) با سرمایه‌گذاران مهم و موثر غربی ارتباطات گسترده‌ای برقرار کرد، در این دوران وی با اعضای خاندان روچیلد از گردانندگان و سرمایه‌گذاران اصلی در طرح استقرار یهودیان در فلسطین رابطه داشت.

سفر او در فاصله سال‌های ۱۹۱۳ – ۱۹۱۱ با تبلیغات گسترده‌ای در محافل مطبوعاتی غربی همراه بود که نشان از پیوند عمیق سران فرقه بهائیت و کانون‌های قدرت در اروپا و آمریکا داشت. این سفر کاملا برنامه ریزی‌شده بود.

بررسی جریان این سفر نشان از کانون‌های قدرتی دارد که در پشت ماجرا ایستاده‌اند و می‌کوشند تا این پیغمبر نوظهور شرقی را به عنوان نماد پیدایش (مذهب جدید انسانی) آرمان ماسونی – تئوسونیستی معرفی کنند. اهمیت این سفر برای عباس افندی [13] چنان بود که وی پس از بازگشت از این سفر، موقعیت و اهمیتی تازه پیدا کرد.[۱۲] [14]

بسیاری از رجالی که بعدها خصوصاً در دوران حکومت پهلوی از چهره‌های شاخص سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شدند، در این دوران روابط پیدا و پنهانی با فرقه بهائیت و حامیان خارجی آنها دارند. ابوالحسن ابتهاج از جمله این شخصیت‌هاست.

جالب این است که وی در تابستان ۱۲۹۸ در سن ۲۱ سالگی، مترجم فرمانده قشون بریتانیا در گیلان بوده است. اگرچه ابتهاج هرگز به وابستگی پدرش به این فرقه اعتراف نمی‌کند، اما شرح‌حالی که وی از محل اقامت و تحصیل و معلمان خود در ایام نوجوانی روایت می‌کند، به خوبی حکایت از وابستگی خانوادگی وی به این فرقه را روشن می‌سازد.[۱۳] [15]

هیل پرن رئیس امور مالی و پولی اصل چهار آمریکا در تابستان ۱۳۳۴ در نامه‌ای به رئیس خود ویلیام وارن می‌نویسد: ابراهیم خان ابتهاج‌الملک پدر ابوالحسن ابتهاج را به عنوان سرکنسولگری انگلیس در رشت معرفی می‌کند.[۱۴] [16]

کشته شدن پدر او توسط نهضت جنگل، مؤید رویکرد غیر ملی این خانواده است. بدین ترتیب و با توضیحاتی که ارائه شد به خوبی می‌توان این نکته را دریافت که چگونه تعداد قابل توجهی از بهائیان به عنوان کارگزاران و همراهان سفارتخانه‌های اروپایی بانک شاهی، بانک استقراضی روس و نهادهای غربی دیگر در ایران به فعالیت می‌پرداختند.

منبع: رضا قریبی، کتاب زرسالاران بهائی و رژیم پهلوی، پژوهشکده تاریخ معاصر، صص ۳۶- ۴۳

ارتباط با ما:  bahaismiran85@gmail.com [17]

 

[۱] [18]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیر کبیر، ۱۳۴۹، ص ۲۹۱

[۲] [19]. عبدالله شهبازی، جستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال هفتم، شماره ۲۷، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۲، ص ۱۳

[۳] [20]. فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، چ پنجم، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۵، ص ۴۵۷

[۴] [21]. دنیس رایت، ایرانیان در میان انگلیسی‌ها، مترجم: منوچهر طاهرنیا، تهران: آشتیانی، ۱۳۶۴، ص ۲۷۷

[۵] [22]. عبدالله شهبازی، پیشین، ص ۲۱

[۶] [23]. همان، ص ۲۰

[۷] [24]. فریدون آدمیت، پیشین، صص ۲۲۹-۲۳۱

[۸] [25]. کیهان ۲۳ اسفند ۱۳۸۴ ص ۱۲

[۹] [26]. ایرج افشار، زندگی طوفانی خاطرات سید حسن تقی‌زاده، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۲

[۱۰] [27]. مورگان شوستر، اختناق ایران، مترجم: ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران: بنگاه مطبوعاتی صفی علی‌شاه، ۱۳۴۴، صص ۱۰-۱۱

[۱۱] [28]. ایرج افشار، نامه‌های مشروطیت و مهاجرت از رجال سیاسی و بزرگان محلی به سید حسن تقی‌زاده، تهران: نشر قطره، ۱۳۸۶، صص ۳۷۰-۳۷۱

[۱۲] [29]. عبدالله شهبازی، پیشین، صص ۱۳-۱۵

[۱۳] [30]. ابوالحسن ابتهاج، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، ج اول، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۱، صص ۶-۷

[۱۴] [31]. سید حمیدرضا روحانی و فرشاد اورنگ، همکاری بهائیان با مؤسسات وابسته به انگلیس در ایران، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال سیزدهم، شماره چهل و نهم، بهار ۱۳۸۸، ص ۵۱۰ ۲.