- بهائیت در ایران - https://bahaismiran.com -

رونمایی از نقشه جدید بهائیت

تشکیلات سازمانی بهائیت، اهداف و برنامه‌هایش را به صورتی سازمان‌یافته و مدون به اعضای فرقه ابلاغ می‌کند. یکی از مهم‌ترین و متداول‌ترین راه‌های ارتباطی مرکز اصلی فرقه و بهائیان،‌ صدور پیام‌ها، نامه‌ها و بیانیه‌های مختلف از این مرکز، واقع در فلسطین اشغالی است. این پیام‌ها کلیات و کلیدواژه‌هایی را شامل می‌شوند و در جلسات خصوصی فرقه، موسوم به «ضیافت» که هر ۱۹ روز برگزار می‌شود، به تشریح و رمزگشایی آن‌ها و هدف‌گذاری مشخص برای اعضا می‌پردازند. بنابراین، پیام‌های صادره از مرکز فرقه در کنار جلسات ۱۹ روزه بهائیان، دو عنصر مهم تشکیلات بهائیت‌اند که عمده تعیین نقش‌ها و مسئولیت‌دهی به اعضا، به وسیله این دو صورت می‌گیرد.

اگرچه پیام‌هایی که به شکل عمومی منتشر می‌شوند، ظاهری ساده دارند و هر بار به صورت حرف‌هایی تکراری، کلی و عمدتاً شعارمانند از بهائیت به نظر می‌رسند، اما با در کنار هم گذاشتن این پیام‌ها در بازه‌های زمانی مختلف و داشتن اندک‌آشنایی با ادبیات بهائیت و نوع عملکردشان، می‌توان حتی بدون حضور در جلسات و شنیدن رمزگشایی‌هایی که توسط خادمین انجام می‌شود، به شناخت نسبتاً درست و مفصلی از برنامه‌های این فرقه رسید.

با آغاز سال ۲۰۲۲م.، پیام‌هایی از مرکز بهائیت ابلاغ شد که هم برنامه پیش‌روی بهائیان جهان را در سال جاری و چند سال آینده روشن کرد و هم نشان داد بهائیت تاکنون با نقشه‌هایی که داشته تا چه میزان در جهت اهداف نه‌چندان انسانی‌اش پیش رفته‌است. در این نوشتار برآنیم تا با بررسی چند پیام اخیر مرکز این فرقه، تحلیلی داشته باشیم از آنچه بهائیت قصد انجامش را دارد و تا حدودی از نقشه‌هایی که برای ایران و جهان کشیده‌اند، پرده برداریم.

پیام‌هایی که بهائیت در سال ۲۰۲۱م. و همچنین در آغاز سال جدید میلادی صادر کرد، از آن جهت اهمیت و تفاوت دارد که با آغاز سال ۲۰۲۱م. بهائیت وارد نقشه ۲۵ساله جدید خود شده و در ۲۰۲۲م. قدم در فاز جدیدی از برنامه‌ریزی‌های فرقه‌ای گذاشت، همان‌طور که در آخرین پیام سال ۲۰۲۱م. به این موضوع اشاره می‌کنند.

پیش از اشاره مستقیم به پیام‌ها، لازم است مقدمه‌ای درباره یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین پروژه‌های این تشکیلات به نام «جامعه‌سازی بهائی»  ذکر شود.

جامعه‌سازی بهائی، به معنای ساختن جامعه از جهت سازندگی و رشد ماهوی نیست، بلکه به اقدامات خاصی اتلاق می‌شود. به طور کلی در سه خط کاری زیر نظر مرکز اصلی تشکیلات فعالیت دارند: ۱-مؤسسه روحی ۲-گفتمان‌های اجتماعی ۳-توسعه اجتماعی-اقتصادی. این سه خط، زیرمجموعه‌های کلی و جزئی بسیاری دارند که بعضاً در پیام‌ها و طرح‌های ارائه‌شده با کلیدواژه «اقدامات اساسی» نیز از آن‌ها یاد می‌شود.

طی سال‌هایی که گذشت، مخصوصاً در ۲۵ سال گذشته، بهائیان اقدامات اساسی متعددی در کشورهای گوناگون انجام داده‌اند که وقتی آن‌ها را در کنار پیام‌های بهائی قرار می‌دهیم، به نظر می‌رسد نوعی هماهنگی در مسیر گذر از مراحل مختلفی که «شوقی افندی [1]»(سومین سرکرده فرقه) برای رسیدن به حکومتی سراسر بهائی ذکر کرده، در عملکرد بهائیان قابل مشاهده است.

از جهت اهمیت موضوع، بهتر است حرف آخر را در ابتدا مورد اشاره قرار دهیم؛ اینکه هدف ویژه و اساسی نقشه به نیروی نهفته در کودکان معطوف شده‌است. البته برنامه‌ریزی‌ها در همه سطوح گسترش یافته اما اشاره چندین و چند باره به آموزش کودکان، زبونی این تشکیلات را نشان می‌دهد که جلوتر در مورد آن بیشتر صحبت خواهیم‌کرد.

سران تشکیلات در این پیام‌ها سعی می‌کنند از صفات و ویژگی‌های خوب و انسانی صحبت کنند اما نهایتاً راه رسیدن به مدینه فاضله خیالیشان را پیروی از دستورهای بهائیت معرفی می‌کنند: «…اصول و تعالیمی که تحقق این مقصد را عملی می‌سازد از قلم اعلی عز نزول یافته‌است.»(۱) پیام‌های اخیر، اجتماع بهائیت را به «برونگرایی» دعوت می‌کند. واژه برونگرایی، چندی است در ادبیات پیام‌های فرقه جای یافته و زنگ خطر مراحلی از رسیدن به حکومت بهائی را در ذهن روشن می‌کند.

در واقع بعد از گذر از مراحلی چون «مجهولیت»، «مظلومیت و مقهوریت» و «انفصال از دیگر ادیان»، به مراحل چهارم و پنجم یعنی «استقلال بهائیت» و «رسمیت یافتن بهائیت و شناسایی آن به عنوان دیانت رسمی کشور» می‌رسیم که زمینه‌ساز مراحل ششم و هفتم یعنی «ادغام سازمان کشوری با نظام بهائی» و «آغاز عصر ذهبی دور بهائی» است. این برونگرایی هم به همان استقلال و رسمیت یافتن اشاره می‌کند و از این جهت حائز اهمیت است.

بهائیت همچنین درصدد است دامنه اقدامات اساسی‌اش را گسترش دهد، ضمن اینکه تأکید دارد در هیچ‌یک از خط‌های کاری کوتاهی صورت نگیرد، چراکه «این مجهودات توأماً وسیله بروز قوایی است که حضرت ولی امرا… آن را نیروی اجتماع‌سازی آیین بهائی توصیف فرموده‌اند.»(۲) بنابراین تا اینجا مشخص است که بهائیت می‌خواهد گسترش مشهودی در دامنه فعالیت‌های سه خط کاری ذکر شده ایجاد کند، اما برای این مهم باید به قابلیت‌سازی در سه دسته از افراد جامعه در هر منطقه بپردازد: اعضای عادی تشکیلات بهائیت، افراد غیربهائی جامعه و مؤسسه‌های وابسته به تشکیلات بهائیت. نحوه بهره‌برداری از این سه هم در ایجاد روابط پویا با یکدیگر است؛ یعنی به بهائیان دستور داده شده حتماً با غیربهائیان رابطه‌ای پویا و ذیل چارچوب‌های تشکیلات برقرار کنند و این نوید را به افراد تشکیلات می‌دهد که اگر طبق نقشه با افراد تعامل برقرار کنند، اقبال به بهائیت و طرز تفکر بهائی، امکان‌پذیرتر خواهدشد و افرادی که این‌طور با بهائیت آشنا و مأنوس شوند، به گفته مرکز فرقه به «شهروندانی وفادار» تبدیل خواهندشد: «نفوس مشتعلی که از طریق فرایندهای نقشه برمی‌خیزند، طالب درک عمیق‌تری از تعالیم حضرت بهاءا… [2] [هستند]… این نفوس، شهروندانی وفادارند…».(۳)

حال باید دید چنین تعامل خطرناکی که قرار است مردم را به سمتی ببرد که به بهائیت وفادار شوند و کم‌کم حتی زیر بار حکومتی با رنگ و بوی بهائیت بروند، از چه طریق و به چه صورتی باید اجرا شود. این نقشه، پنج محور کلی را در بر گرفته که زیرتیترهای پیام فرقه هم می‌باشد:

۱-حرکت محدوده‌های جغرافیایی.

۲-یادگیری از محدوده‌های جغرافیایی پیشرفته.

۳-مشارکت در تقلیب اجتماعی.

۴-مجهودات آموزشی و مؤسسه آموزشی.

۵-افزایش قابلیت در اداره امور در همه سطوح.

حرکت محدوده‌های جغرافیایی

منظور از این حرکت، همان شیوه تبلیغی و افزایش شمار پیروان است که بهائیت سال‌هاست در پیش گرفته، اما در این نقشه قرار است در هر منطقه جغرافیایی، تجزیه و تحلیل عمیق‌تری صورت گیرد.

«جلوه عظیم‌تری از نیروی اجتماع‌سازی آیین بهائی، قبل از هر چیز محتاج حصول پیشرفت بیشتری در فرایند دخول افواج در همه نقاط جهان است… گسترش عمیق ریشه‌های شجره امر مبارک در اجتماع، همانا دستاوردهای قابل سنجشی دارد: تعداد محدوده‌های جغرافیایی با یک برنامه رشد و میزان پیشرفتی که هر برنامه حاصل نموده‌است.»(۴)

دو عبارت «محدوده جغرافیایی» و «برنامه رشد» نیاز به توضیح دارد. درباره محدوده جغرافیایی توضیح خود پیام واضح است: «یک محدوده جغرافیایی، ناحیه‌ای است که در آن فعالیت‌های نقشه را می‌توان به طریقی قابل اداره و پایدار پیش برد.»(۵) اما برنامه رشد چیست؟ برنامه یا نماد رشد، نوعی سیستم رده‌بندی در میزان پیشرفت بهائیت در یک محدوده جغرافیایی است.

نماد رشد اول، نشانگر ورود اولیه بهائیت (حتی یک بهائی) به یک محدوده جغرافیایی و آغاز یکی از اقدامات اساسی ذکرشده است. نماد رشد دوم، زمانی اتفاق می‌افتد که مردم تا حدی با بهائیت آشنا شده‌اند و حتی در فعالیت‌هایی که تشکیلات به بهانه مشارکت در اجتماع به راه می‌اندازد، فعالانه شرکت می‌کنند. نماد رشد سوم با پیشرفت بهائیت در منطقه رخ می‌دهد. در این زمان تقریباً تمام غیربهائیان در کلاس‌های آموزشی بهائیت شرکت می‌کنند و حتی برخی از آنان خود، به مربیان و فعالان مؤثر در راستای اهداف بهائیت تبدیل می‌شوند.

حال بهائیت در نظر دارد از سال ۲۰۲۲م. تا ۹ سال آینده، تعداد مشخصی از محدوده‌های جغرافیایی را به نمادهای رشد مد نظر تشکیلات برساند. البته قطعی کردن دقیق این برنامه‌ها، معطوف به اطلاعاتی است که اعضای تشکیلات و مسئولان بهائی در هر منطقه، باید به مرکز اصلی فرقه برسانند تا نهایتاً در «عید رضوان» بهائی (مصادف با اول اردیبهشت‌ماه۱۴۰۱)، دستوراهای مربوطه برای این اقدام، قطعی شود.

علاوه بر برآورد جایگاه هر منطقه، به اعضای تشکیلات دستور داده شده میزان احتمالی اقبال به بهائیت در هر منطقه نیز ارزیابی شود، چراکه این اطلاعات به نحوه برنامه‌ریزی برای نوع اقدامات مورد نیاز جهت پیشرفت بهائیت، کمک می‌کند: «دوستان در یک محدوده جغرافیایی معین، قابلیت‌هایی را که لازمه چنین پیشرفتی است، کسب کنند و وسایل انتشار بینش‌ها و در میان گذاشتن تجربیات راجع به مجهودات جامعه‌سازی فراهم شود، آنگاه تسریع کار ترویج و تحکم در محدوده‌های جغرافیایی اطراف میسر می‌گردد.»(۶)

بنابراین یکی از کاربردهای اطلاعاتی که بهائیان در جلسات و تعاملات روزانه خود دریافت کرده و در اختیار مقامات بالاتر و در نهایت مرکز فرقه (واقع در فلسطین اشغالی) قرار می‌دهند، خود را در چنین مواردی نشان می‌دهد.

اگر جنگ گرم و دست بردن به سلاح و تهدید، یکی از راه‌های بدوی اشغال جوامع، نفوذ و سلطه بر اجتماع است، اما راه بهتر، نفوذ بر فکر و فرهنگ و سپس ایجاد سلطه می‌باشد. از این‌رو، افزایش شمار بهائیان و توسعه گستره جغرافیایی برای تشکیلات حائز اهمیت است. همچنان‌که در گذشته بهائیت برای چنین گسترشی، مهاجرانی را به نقاط مختلف جهان گسیل می‌داشت، امروزه هم همین رویه را ادامه می‌دهد، مخصوصاً که با مسئولیت‌های گسترده‌ای که در سازمان ملل بر عهده گرفته‌، بهائیان بسیار راحت‌تر می‌توانند به نقاط مختلف جهان سفر کنند و افراد بومی را تحت تأثیر قرار دهند.

«دارالتبلیغ بین‌المللی آماده است تا برای به اجرا گذاشتن چند راهبرد جهت تحقق این هدف با شما همکاری نماید. مهم‌ترین این‌ها اعزام گروه‌های مهاجرین بین‌المللی و داخلی است که با چارچوب عمل آشنا هستند و آماده‌اند که وقت و نیروی قابل ملاحظه‌ای را طی چند سال صرف خدمت نمایند.»(۷)

اقدام مهم دیگری که برای رشد جغرافیایی بهائیت لازم است، به «گفتگوهای هدفمند» تعبیر شده‌است. گفتگوهای اجتماعی یا هدفمند به عنوان یکی از مفاد جامعه‌سازی بهائی، از مهم‌ترین وظایف بهائیان نیز به شمار می‌رود که در این نقشه هم به آن اشاره شده‌است.

«بدیهی است که بسط الگوی فعالیت در سطح مردمی، موجب ایجاد محیط‌های متنوعی می‌شود که در آن نفوس مستعد –گاهی تمامی خانواده یا گروه‌های هم‌طراز- می‌توانند در گفتگوهای هدفمند شرکت نمایند؛ گفتگوهایی که موجب بروز علاقه به دیدگاه آیین بهائی و نفس مبارک حضرت بهاءا… می‌گردد. بسیاری از چنین افراد به مرور زمان به‌خصوص با حصول اعتماد به نفس برای مشارکت در حیات جامعه از طریق خدمت، خود را همبسته جامعه بهائی می‌شمرند.»(۸)

البته تا اینجای کار، افراد هنوز خود را بهائی نمی‌دانند و به نوعی فقط شنونده‌اند، اما ورود به تشکیلات و مشارکت فعال هدف اصلی است: «جامعه از هرگونه میزان ارتباطی که یک شخص مایل است داشته باشد، استقبال می‌کند اما شناختن حضرت بهاءا… به عنوان مظهر ظهور الهی و قبول مواهب و مسئولیت‌هایی که منحصراً مربوط به عضویت در جامعه بهائی می‌گردد، لحظه‌ای است بی‌نظیر… تجربه نشان داده‌است که محیط ایجادشده از طریق مجهودات جامعه‌سازی در یک محل، هر شخصی را که مایل است، قادر می‌سازد آن گام را نسبتاً به آسانی بردارد.»(۹)

یادگیری از محدوده‌های جغرافیایی پیشرفته

کمیته بهائی‌سازی در کنار افزایش کیفی آنچه تشکیلات می‌خواهد -یعنی رسیدن به نماد سوم رشد-‌ معنا می‌یابد. مرکز بهائیت که داده‌های اطلاعاتی مربوط به بهائیان کل جهان را جمع‌آوری و طبقه‌بندی کرده، راه‌های نفوذ و اثرگذاری بر محدوده‌های مختلف جغرافیایی را نیز استخراج و تجربیات محدوده‌های مشابه را در اختیار قرار می‌دهد. برخی از این تجربیات در پیام‌های اخیر، مورد اشاره و توصیه قرار گرفته‌است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

بهائیت به عنوان یک فرقه، ویژگی‌های مربوط به عموم فرقه‌ها را نیز دارد. یکی از این ویژگی‌ها، ایجاد احساس تعلق به گروهی خاص است که برای هدفی مشترک و بزرگ فعالیت می‌کنند؛ احساسی که توأم با توهم گسترش و موفقیت، باعث امیدبخشی روزافزون و انگیزه ادامه در اعضا می‌شود.

بهائیت لازم می‌داند چنین احساسی نه فقط در اعضا، بلکه در ساکنان غیربهائی منطقه نیز ایجاد شود تا در فعالیت‌های  ظاهراً اجتماعی-آموزشی بهائیت شرکت کنند و به این ترتیب، کم‌کم دامنه مشارک‌کنندگان گسترده‌تر شود: «وقتی تعداد زیادی از ساکنین محله‌ها و روستاهای مستعد، شروع به شرکت کردن در فعالیت‌های امری نمایند، توجه بیشتری به هماهنگ‌سازی فعالیت‌ها منظور می‌گردد… و به‌تدریج خانواده‌های مجاورشان را نیز در بر می‌گیرد.»(۱۰)

از دیگر تجربیاتی که بهائیت سوءاستفاده بسیاری از آن کرده، سرمایه‌گذاری بر هنر و هنرمندان است: «هنر به طور کلی که به راستی بخشی جدانشدنی از توسعه یک جامعه از ابتدا محسوب می‌شود، در چنین جمع‌ها عاملی مهم برای ایجاد سرور، تقویت پیوند اتحاد، نشر دانش و آگاهی … و همچنین، آشنا ساختن اجتماع بزرگ با اصول مبارک می‌گردد.»(۱۱)

لازم به ذکر است، منظور از «اجتماع بزرگ» در این پیام‌ها، غیربهائیان منطقه بوده و در ادامه همین پیام توضیح داده شده که هدف از بهره‌مندی از طرفیت هنر، «تمرکز کامل بر برو‌نگرایی» و در میان گذاشتن جهت‌دار بهائیت با افرادی است که چیزی در مورد این فرقه نمی‌دانند.

در این میان، علاوه بر ارتباط خودسرانه با جامعه محلی، ارتباط با مسئولان محلی، یکی دیگر از رویکردهای مهم بهائیت است:

«محافل روحانی محلی، روابط خود را با اولیای امور و رهبران محلی استحکام می‌بخشند و حتی رسماً وارد همکاری می‌شوند و توجه بیشتری به ازدیاد ابتکارات اقدام اجتماعی برخاسته از گروه‌های نوجوانان، جوانان، زنان، خانواده‌ها و یا سایر کسانی که به نیازهای پیرامون خود پاسخ می‌دهند، مبذول می‌دارند.»(۱۲)

اینکه بهائیت سعی داشته خود را به عنوان اصلاحگر اجتماعی و گروهی خیرخواه جامعه معرفی کند، کار جدیدی نیست، اما در این نقشه و در راستای همان اهداف منتهی به ایجاد نظم جهانی بهائی و در دست گرفتن اداره امور، توجه ویژه‌ای بر این موضوع شده و به صورتی ساختارمندانه‌تر اقدام می‌شود:

«رابطه جامعه بهائی با اجتماع اطراف، دستخوش تغییری عمیق می‌گردد. با ساختارهای رسمی اداری و ترتیبات غیررسمی همکاری، جامعه بهائی شرکت‌کننده‌ای شناخته‌شده در اجتماع گشته‌است. شرکت‌کننده‌ای که آماده است مسئولیت‌های مهمی را عهده‌دار شود و به فرایند یارگیری جمعی وسیع در مورد پیشرفت روحانی و مادی سرعت بخشد. در عین حال همچنان‌که اجتماع، آغوش بازی برای بسیاری از جنبه‌های حیات جامعه بهائی نشان می‌دهد…تحرک ایجاد شده اجازه می‌دهد که گروه‌های متنوع با الهام از بینش حضرت بهاءا… …در یک حرکت مشترک به هم بپیوندند.»(۱۳)

در ادامه، ناجوانمردانه بودن این حرکت بهتر روشن می‌شود، مخصوصاً که دستور داده شده در همه جا یکسان و یک شکل عمل نکنند، بلکه با شناسایی دقیق محیط و استفاده از تجربیات مشابه –و به تعبیر ذکرشده در پیام با «تعیین استراتژی مناسب- به نحوی بهائیت همرنگ جماعت شود که مردم، آن‌ها را از خود بدانند و با جلب اعتماد افراد، به پیاده‌سازی نقشه مرکز فرقه بپردازند:

«گسترش فعالیت‌ بهائی در این مقیاس در همه جا طبیعتاً مورد انتظار نیست،‌ لازم است تفاوتی که از شرایط و اوضاع در یک محدوده جغرافیایی یا قسمت‌هایی از یک محدوده و از خصوصیات مردم آن، یعنی واقعیت شرایط محیط ناشی می‌شود درک گردد. بنابراین، طرقی که نیروی اجتماع‌سازی آیین بهائی در محیط‌های مختلف بروز و تحقق می‌یابد، متفاوت خواهدبود.»(۱۴)

سطرهای بالا به میزان زیادی روشن‌کننده برنامه‌ها و نحوه ورود به جوامع را نشان می‌دهد. بنا بر این سطور در این زمینه باید شاهد گروه‌های مختلفی باشیم که به بهانه‌های گوناگون، انجمن‌هایی مردم‌نهاد راه‌اندازی کرده و در شهر و به‌‌ویژه روستاها دغدغه پیگیری موضوعات اجتماعی-فرهنگی از خود نشان می‌دهند اما همان‌طور که در پیام بیان شده، هدف پیاده‌سازی تعالیم و تفکر بهائیت است. چنین گروه‌هایی در ایران احتمالاً محتاطانه‌تر و بیشتر با نفوذ به سازمان‌های مردم‌نهاد یا سمن‌های پذیرفته‌شده و در کشورهایی که با اهداف اصلی این فرقه آشنایی ندارند و عمدتاً نیازمندتر هم هستند، آزادانه‌تر و با معرفی بهائیت به عنوان منجی و تشکیلاتی خیرخواه، وارد عمل خواهندشد. باید خاطرنشان کرد لزوماً شکل فعالیت‌ها و نتیجه صادره از آن‌ها در کشورها و مناطق مختلف، یکسان نخواهد بود. به قول مرکز اصلی فرقه: «برای هر جامعه‌ای هدفی قابل اجرا موجود است و برای هر هدفی، راهی برای وصول به آن.»(۱۵) همان‌طور که در گذشته شاهد نمونه‌های مشابهی در این زمینه بوده‌ایم.

مشارکت در تقلیب اجتماعی

کلمه «تقلیب» که در پیام ۳۰ دسامبر ذکر شده، به معنای دگرگون و وارونه کردن(۱۶) است. اگرچه بعضاً مثال‌هایی از مشکلات اجتماعی و تغییری که لازم است بهائیت در این موضوعات ایجاد کند، به عنوان تغییرات اجتماعی مدنظر تشکیلات بیان می‌شود، اما در پیام خود فرقه، تمام مجهوداتی که در راستای تقلیب اجتماع انجام می‌شود، با هدف «برونگرایی» در سطح اجتماع مربوط است تا نهایتاً اجتماع در حدی دگرگون شود که به راحتی تحت سیطره بهائیت قرار گیرد. از این‌رو، علاوه بر اقدام در روستاها به «همکاری با مدارس محلی، نهادهای جامعه مدنی و گاه حتی نهادهای دولتی»(۱۷) در زمینه‌هایی چون محیط زیست، کشاورزی، بهداشت،‌ هنر و به‌خصوص تعلیم و تربیت توصیه شده‌است. چیزی که بهائیت می‌خواهد از ورود به این زمینه‌ها عایدش شود، «مشارکت در یک گفتگو راجع به مطلبی [است] که بر زندگی افراد اثر می‌گذارد و دیدگاهی ارائه می‌دهد که برگرفته از اصول و تجربیات بهائی است.»(۱۸)

یکی از راه‌های مشارکت در چنین گفتمان‌هایی، راه‌اندازی انواع و اقسام کنفرانس‌ها در زمینه‌های عنوان شده‌است، کنفرانس‌هایی که باید در سال‌های جاری شاهد شمار بسیاری از آن‌ها باشیم:

«[خطاب به بهائیان کشورهای مختلف] مشاورین و معاونینشان‌ در کنار شما خواهند بود؛ به‌خصوص هنگام مشارکتتان در موج کنفرانس‌هایی که به‌زودی در سراسر کره ارض منعقد خواهدگشت، کنفرانس‌هایی که در آن، دعوت عمومی حضرت بهاءا… جمع خیرخواهان عالم انسانی را برای تلاش در راه بهبود و اصلاح عالم، تحرک خواهد بخشید.»(۱۹)

بعد از ورود به گفتمان‌های جامعه، باید در گام‌های بعدی اعتماد بیشتری جلب کرده و خود را به عنوان منبعی برای ارائه مشورت به اولیای امور مختلف تبدیل نمایند. این مشورت‌دهنده‌ها در حالت ایده‌آل تشکیلات، باید به مسئولان امر تبدیل شوند: «با گذشت زمان، مساعی برای مشارکت در گفتمان‌های اجتماعی منظم‌تر شده و بهائیان بهتر می‌توانند اطرافیانشان را در مشارکت سازنده و حصول اتفاق نظر از طریق مشورت کمک نمایند. فرصت‌ها برای در میان گذاشتن دیدگاه‌های بهائی با رهبران جامعه و شخصیت‌های صاحب‌منصب غنیمت شمرده شده…».(۲۰)

درست است که برای دگرگون ساختن یک اجتماع، مسئولان نقش بسیاری دارند اما تا وقتی تک‌تک افراد و خانواده‌ها از درون آمادگی نداشته باشند، هر تغییر و تحولی ممکن است با شکست روبه‌رو شده و پس زده شود. بنابراین به نقش تبلیغ فردی بهائیان نیز در این موضوع اشاره شده‌است: «در پاسخ فردی خویش به دعوت حضرت بهاءا… برای کمک به اصلاح عالم، احبا به شیوه‌های گوناگون مشاغلی را برگزیده‌اند و همچنین فرصت‌هایی را یافته‌اند که فعالیت‌های گروه‌ها و سازمان‌های همفکر را حمایت نمایند…».(۲۱) اینجاست که هر فرد بهائی به منزله عضوی از فرقه بهائیت در حال انجام مأموریتی تشکیلاتی بوده و به عنوان تهدیدی برای اجتماع محسوب می‌شود.

مجهودات آموزشی و مؤسسه آموزشی

مؤسسه آموزشی بهائیت و اقدامات تشکیلات در این راستا، از دیرباز مطمح‌نظر بهائیان بوده‌است. در این نقشه نیز «قابلیت‌سازی برای خدمت در درون جوامع از طریق افزایش مداوم تعداد افرادی که از فرایند مؤسسه آموزشی بهره‌مند می‌گردند، ویژگی اصلی سلسله نقشه‌های جاری باقی خواهدماند.»(۲۲) چراکه «مؤسسه آموزشی، وسیله‌ای مؤثر برای به ظهور رساندن نیروی اجتماع‌سازی آیین بهائی است… به‌علاوه، این مواد یک تجربه آموزشی منسجم از سن پنج‌سالگی تا سن نوجوانی و بزرگسالی ارائه می‌دهد و چون همتای مستقیم الگوی فعالیت‌ها در سطح مردمی عمل می‌کند.»(۲۳)

در واقع مجهودات آموزشی و مؤسسات مربوط به آن، از مهم‌ترین و مورد‌ تأکیدترین بخش‌های نقشه بهائیت هستند. مخصوصاً که به گفته مرکز فرقه، افزایش دامنه محدوده‌های جغرافیایی و گسترش فعالیت بهائیان در این مناطق، تا حد زیادی متکی بر کارایی فرایند مؤسسه آموزشی بوده و این مؤسسات، از آغاز وسیله‌ای ضروری برای اقدامات بهائی به حساب می‌آمدند.(۲۴)

اما منظور از مؤسسه آموزشی چیست؟ به گمان برخی و با القای ظاهری بهائیت، مؤسسات آموزشی بهائی، مکانی برای تحصیل علم یا خصائل نیک اجتماعی هستند، حال آنکه «مؤسسه آموزشی، وسیله‌ای بی‌نظیر برای آشنایی سیستماتیک نفوس بی‌شمار با چشمه حیات‌بخش آثار این امر اعظم [بهائیت] و معانی بی‌کران کلمه‌ا… است… یکی از نشانه‌های قوی کارایی یک مؤسسه آموزشی، ایجاد عطش در شرکت‌کنندگان برای ادامه مطالعه امر حضرت بهاءا… می‌باشد، چه به صورت انفرادی و چه جمعی، چه در فضاهای رسمی ایجاد شده توسط مؤسسات بهائی و چه به صورت غیررسمی»(۲۵)

«مسئولیت شما شامل پیشبرد تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان، تعالی جوانان و تقویت الگوی حیات خانواده می‌باشد. الگویی که موجد ترقی نسل‌های متوالی از نفوس فداکار و مؤمنین وفادار به حضرت بهاءا… خواهد شد.»(۲۶)

همان‌طور که در این پیام‌ها مشخص است، هدف اول و آخر یک مؤسسه بهائی، آموزش بهائیت و سوق دادن کودکان، نوجوانان و بزرگسالان به تفکر بهائی است. وقتی از ایجاد عطش در شرکت‌کنندگان برای ادامه مطالعات بهائی سخن به میان آمده، منظور این است که شاید امکان برگزاری بعضی از این کلاس‌ها در فضای رسمی جامعه وجود نداشته باشد، با این حال نباید به طور کامل متوقف شوند. بلکه شاید دوره‌هایی کوتاه‌تر یا حتی مستتر در کلاس‌هایی به ظاهر غیربهائی باشند که نهایتاً شرکت‌کنندگانش را به سمت بهائیت می‌کشاند. مهم، این است که تمام این دوره‌ها، برای تربیت بهائیانی وفادار و بله‌قربان‌گو ترتیب داده‌ شده‌اند. بهائیت در این راه به حقیرترین شکل ممکن از کودکان سوءاستفاده می‌کند و به جای اینکه همچون مسلکی که حرفی برای گفتن دارد خود را به علما و بزرگان ثابت کند، ذهن بی‌دفاع کودکان را مسموم می‌کند، چراکه می‌داند «جوانانی که در سال پایانی نقشه ۹‌ساله برای تضمین موفقیت نهایی آن قائم به خدمت خواهند بود، اغلب کودکان جامعه هستند که امروز با عشق به جمال قدم و درک رسالت آن حضرت پرورش می‌یابند.»(۲۷) و این زنگ خطر بزرگی برای تمام جوامع محسوب می‌شود.

افزایش قابلیت در اداره امور در همه سطوح

هدف نهایی از تمام این برنامه‌ها و به‌خصوص مؤسسه آموزشی در این خلاصه می‌شود که بهائیت با ورود به تمام حوزهای اجتماعی، زمام امروز را به دست گرفته و حکومت مدنظر خود را راه‌اندازی نماید. در این مسیر، ورود به حوزه‌های اقتصادی و سیاسی هم با این عبارات مورد توجه قرار گرفته‌است: «توانایی اداره و توسعه یک صندوق محلی»، «تعامل با نهادهای دولتی محلی و جامعه مدنی».

در این راستا به افزایش سریع تعداد محافل محلی در سطح جهانی اشاره شده، چراکه با افزایش این محافل، اهداف سریع‌تر پیش رفته و «به طور کلی هرچه احتیاج به سازماندهی فعالیت‌ها در سطح محل و یا در بخش‌هایی از آن مثلاً ترتیب دادن کمپین‌های ملاقات در منازل، همراهی خانواده‌هایی که جلسات دعا برگزار می‌کنند و یا تشویق آنان به تشکیل گروه‌هایی جهت همکاری با یکدیگر افزایش می‌یابد، نقشی که محفل محلی می‌تواند در این رابطه ایفا نماید، اهمیت بیشتری می‌یابد.»(۲۸)

کم‌کم با گسترش ابعاد فعالیت‌ها، نیاز به ساخت «حظیره‌القدس»های محلی می‌شود. حظیره‌القدس‌ها، ساختمان‌هایی هستند که هر تشکیلات بهائی -در سطح محلی یا ملی- از آن به عنوان قرارگاه اصلی بهائیت و به‌عبارتی، مرکز اداری امور تشکیلات استفاده می‌کند. این مکان برای برگزاری مراسم بهائی، گردهمایی بهائیان منطقه، مؤسسات تبلیغی بهائی، کلاس‌های تشکیلاتی و… در نظر گرفته شده‌است.

حتی مؤسسات آموزشی و طرح «روحی» هم نهایتاً برای رسیدن به همین نظم اداری فعالیت می‌کنند: «توانایی قابل ملاحظه مؤسسه شما این است که مؤمنین را با سطوح مختلف نظم اداری مرتبط سازد.»(۲۹)

این مطالب و پیام‌هایی که بهائیت در آینده نزدیک ارسال می‌کند، نشان خواهد که تشکیلات با جدیت در پی پیاده‌سازی طرح‌های شستشوی مغزی در کودکان و نفوذ به ساختار اداری-اجتماعی جوامع مختلف است و در این راه برای هر مانع یا مخاطبی، برنامه‌ای متناسب با رفع مانع و نفوذ به آن ساختار را دارد، لذا باید با هوشیاری بیشتری نسبت به تحرکات مشکوک اقدام کرد.

پی‌نوشت:

۱-پیام مرکز اصلی فرقه به کنفرانس هيئت‌های مشاورین قاره‌ای، ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱م.

۲-همان.

۳-همان

۴-همان.

۵-همان.

۶-همان.

۷-همان.

۸-همان.

۹-همان.

۱۰-همان.

۱۱-همان.

۱۲-همان.

۱۳-همان.

۱۴-همان.

۱۵-همان.

۱۶-فرهنگ فارسی «معین».

۱۷-پیام مرکز اصلی فرقه به کنفرانس هيئت‌های مشاورین قاره‌ای، ۳۰دسامبر ۲۰۲۱م.

۱۸-همان.

۱۹-پیام مرکز اصلی فرقه خطاب به بهائیان جهان،۴ ژانویه ۲۰۲۲م.

۲۰-پیام مرکز اصلی فرقه به کنفرانس هيئت‌های مشاورین قاره‌ای، ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱م.

۲۱-همان.

۲۲-همان.

۲۳-همان.

۲۴-پیام مرکز اصلی فرقه خطاب به اعضای هیئت معاونت در سراسر جهان، ۳ ژانویه ۲۰۲۲م.

۲۵-پیام مرکز اصلی فرقه به کنفرانس هيئت‌های مشاورین قاره‌ای، ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱م.

۲۶-پیام مرکز اصلی فرقه خطاب به اعضای هیئت معاونت در سراسر جهان، ۳ ژانویه ۲۰۲۲م.

۲۷-همان.

۲۸-پیام مرکز اصلی فرقه به کنفرانس هيئت‌های مشاورین قاره‌ای، ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱م.

۲۹-پیام مرکز اصلی فرقه خطاب به اعضای هیئت معاونت در سراسر جهان، ۳ ژانویه ۲۰۲۲م.