بهائیت ادعا دارد، یک دین است. اگر چنین است، این رابطه تشکیلاتی محکم و سلسلهمراتبی برای چیست؟ در کدام یک از ادیان الهی چنین منشی وجود دارد؟ برای بررسی این موضوع خاطرات یکی از متبریان شاخص این تشکیلات ارائه میگردد تا در ضمن آن، مشخص شود، بیتالعدل چه جایگاهی دارد و آیا واقعاً نقش یک نهاد دینی را بازی میکند، یا یک تشکیلات حزبی؟
یکی از نکات در خور تأمل، رابطه اعضای بدنه تشکیلات با مسئولان و ردههای بالای آن است. تشکیلات مدعی بود، هیچ مشکلی برای ارتباط سطوح پایین با اعضای رده بالای تشکیلات وجود ندارد. اما حقیقت امر چیز دیگری بود. جو حاکم کاملا رئیس و مرئوسی بوده و بالادستیها اوامرشان را از طریق رابطان پیگیری میکردند.
اگر دستور یا شیوهنامهای از بیتالعدل برای محفل ملی یک کشور میرسید، محفل ملی به اقتضای موقعیت محافل محلی آن را تکثیر میکرد و در اختیار آن محافل قرار میداد. محافل محلی هم بدون اینکه عین آن پیام و دستور را برای همه اعضا بخوانند، فقط خودشان آن را مطالعه و بایگانی میکردند.
از طرفی ناظمان، رابطان و دوستان تعیین شده برای هر خانواده ملزم بودند، نظر افراد زیرمجموعه را جمعآوری و به سطوح بالا منعکس کنند. اگر در ضیافتها پیشنهاد یا طرحی از طرف عوام ارائه میشد، نه نفر اعضای محفل محلی آن را در جلسهای خصوصی مورد مشورت قرار میدادند و فقط در صورتی که به وضعیت شخصی و موقعیت خودشان لطمهای نمیزد، به محفل استان ارجاع میدادند؛ در غیر این صورت هرگز منتقل نمیشد(۱).
- تشکیل بیتالعدل:
یکی از اهداف تشکیل بیتالعدل این بود که میبایست، در کنار ولی امر الله بهعنوان ارکان بهائیت، هدایت، نظارت و پیگیری اهداف این فرقه را بر عهده بگیرد. بیتالعدل [1]، مرکز مدیریت، هدایت و نظارت بر بهائیان است که ساختاری شبه حزبی و شبه فراماسونری دارد.
عنوان بیتالعدل را نخستینبار، حسینعلی نوری در کتاب اقدس بهکار برد. بر اساس نظر وی در هر شهر و محلهای که دستکم نُه نفر بهائی در آنجا ساکن باشند، تشکیل بیتالعدل واجب است.
عباس افندی بهدنبال مسافرت به کشورهای اروپایی و آمریکایی و الگوگیری از نظام حزبی غربی، دایره تشکیلاتی بیتالعدل را بسیار فراتر از آن چیزی که بهاء، پیشبینی کرده بود، تعریف کرد و آن را رکن و مرکز تشریع (یکی از دو رکن و مرکز اصلی سازمان بهائیت) تلقی نمود.
رهبری سازمان بهعنوان ولی امرالله (رکن اول) «مرکز تبیین»، و تشکیلات بیتالعدل (به عنوان رکن دیگر) «مرکز تشریع» نامیده شد؛ اما در زمان وی این تشکیلات عملیاتی نشد.
پس از عباس افندی این امر سرعت بیشتری به خود گرفت و بر همین اساس، هیئت بینالمللی بهائی که در واقع جنین بیتالعدل شمرده میشد، در سال ۱۳۳۱ تشکیل و میسن ریمی آمریکایی توسط شوقی به ریاست آن منصوب شد.
در واقع شوقی تثبیت بهائیت را منوط به تشکیل بیتالعدل و هدف از تشکیل آن را تشکیل حکومت جهانی بهائیت میدانست که البته ایران به عنوان مهد امر الله در صدر اهداف این فرقه برای تشکیل حکومت بوده است اما این سازمان تازهتأسیس از ابتدا با بحران اعتبار و مشروعیت مواجه شد؛ چراکه طبق دستور رهبران بهائیت مدیریت جامعه بهائیان بر عهده ولایت امر (سازمان تبیین) و تشکیلات بیتالعدل (سازمان تشریع) است و ولی امر در رأس آن قرار دارد؛ اما با مرگ شوقی و عدم معرفی ولی امر بعدی، رکن اصلی بهائیت حذف، و بيتالعدل همه کاره شد.
این در حالی است که از منظر شوقی افندی [2]، نخستین ولی امر بهائیان «این نظم بدیع بر دو رکن استوار است، رکن اول و اعظم، رکن ولایت الهیه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیتالعدل اعظم الهی که مرجع تشریع است.» و «هرگاه ولایت امر از نظم بدیع حضرت بهاء الله منتزع شود، اساس این نظم، متزلزل و الى الابد محروم از اصل توارثی میگردد(۲).
عباس افندی نیز به موجب آنچه در الواح وصایا آمده بود، ولی امر را بهعنوان ریاست همیشگی بیتالعدل انتخاب کرده و ضمن تأکید بر لزوم تبعیت بهائیان در همه اعصار از دستورات ولی امر تصریح نموده است که «…ولی امرالله رئیس مقدس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل است(۳).
اما بدون توجه به این وصایا بیتالعدل تشکیل شد و با واحدهایی نظیر دارالتبلیغ بینالمللی، روابط عمومی، دارالآثار، هیئت مهاجرین، دفتر بینالمللی بهائی و دارالآثار جامعه بينالمللی بهائی سلطه خود را بر بهائیان تداوم بخشید.
هیئت مشاورین قارهای بهعنوان یکی از واحدهای وابسته به دارالتبلیغ بینالمللی در قارههای آسیا، اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه از طریق هیئتهای معاونت خود مدیریت محافل ملی کشورها را بر عهده دارد.
این هیئتها افزون بر مدیریت محافل ملی کشورها، دو وظيفه عمده صیانت از تشکیلات و جامعه بهائی و تبلیغ و نشر مرام بهائیت را نیز عهدهدار است.
بخش دیگر تشکیلات بیتالعدل محافل ملی و محلی است که در سطح کشورها فعالاند و بر همه فعالیتهای اجتماعی، فردی و احوال شخصی بهائیان نظارت و اشراف کامل دارند.
اختیارات و وظایف بیت العدل نسبت به جوامع و آحاد بهانی، نامحدود و فاقد هرگونه قید و شرط است؛ چنان که تسلیم بودن جوامع و آحاد بهانی در قبال اوامر و تصمیمات بیت العدل نیز مطلق و فاقد قید و شرط است.
بيتالعدل بهلحاظ ساختار، واحدهای سازمانی گستردهای دارد که از طریق این واحدها، تمامی عرصههای فردی و اجتماعی بهائیان جهان را پوشش میدهد. در واقع، ساختار بیتالعدل همانند ساختار حزبی فراگیر است که اعضای آن خود را در هر حال به رعایت اصول حاکم بر حزب ملزم میدانند و هر کدام از اعضا در یک یا چند واحد سازمانی حزب مشغول فعالیتاند.
افزون بر آن همه بهائیان باید طی تشریفاتی خاص (مثل احزاب اروپایی) به عضویت سازمان بهائیت درآیند و کسانی که این تشریفات را رعایت و تعرفه عضویت در سازمان بیتالعدل را تکمیل نکنند، بهائی شناخته نمیشوند و از مزایای حزبی و حمایتهای سازمانی محروم خواهند بود.
بهائیان ایران از طریق محفل ملی بهائیان با بیتالعدل مرتبط بودند. این محفل در تهران و شهرستان ها تشکیلات گستردهای داشت و سازمانها و نهادهای رسمی و غیر رسمی متعددی را اداره میکرد؛ مانند انجمن جوانان، بهائیان ایران، مؤسسه مطبوعات امری، لجنه ملی تبلیغ و مهاجرت، اماکن امری، انجمن شور روحانی ملی، مدارس تابستانه، شرکت امناء، شرکت نونهالان، مطبوعات سمعی – بصری، نشر نفحات الله و… . همچنین چند مجله و هفتهنامه همچون آهنگ بدیع، اخبار امری، چهرهنما و مجله بینالمللی نجم باختر که توسط بهائیان لندن انتشار مییافت از طریق این محفل در میان بهائیان ایران چاپ و توزیع میشد.
طبق تصویب بیتالعدل اعظم محفل ملی ایران در سال ۱۳۴۹ کشور ایران را از لحاظ امری به ۶۷ قسمت تقسیم نمود و برای هر کدام مرکزی معین گشت که محفل روحانی آن نقطه به محفل روحانی مرکز نام گذاری شد و در سطحی بالاتر با تشکیلات واقع در اسرائیل مرتبط گردید. البته بعد از انقلاب اسلامی به خاطر ممنوعیت فعالیت این تشکیلات استعماری تغییراتی در تشکیلات آنها در ایران ایجاد شده است.
روال تشکیلاتی این فرقه استعمارساخته به همین منوال تاکنون ادامه دارد و بیت العدل مرکز اصلی و انحصاری هر گونه تصمیم گیری برای این تشکیلات است.
نتیجه:
این موضوع اگر سازمان و تشکیلات نیست، پس چیست؟ مگر بهائیت ادعا ندارد یک دین است!!! آیا در ادیان الهی برای مراسمات و جلسات و محافل مذهبی اینطور تشکیلاتی اصلا معنا دارد!!!
در حقیقت باید گفت بهائیت یک تشکیلات و سازمان سیاسی است که در راستای اهداف خاصی فعالیت دارد تا بتواند اهداف خود در را که راستای اهداف کشورهای استعمارگر غربی مثل آمریکا و انگلیس و رژیم تبهکار و غاصب صهیونیستی است، به انجام رساند.
منابع:
- عطاءالله قادری(متبری مطرح بهائیت- نماینده تشکیلات بهائیت در غرب کشور ایران)، سالهای عطاء، ۱۹۰-۱۹۱
- شوقی افندی، ارکان نظم بدیع، ص۴۶.
- همان، ص۱۵- ۱۶.
- لیلا چمنخواه، بهائیت و رژیم پهلوی، تهران نگاه معاصر، ۱۳۹۱، ص۱۰۲.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com [3]