فرانچسکو فیچیکیا [1] که قبلاً خود عضو بهائیت بوده، بر این باور است که عقاید سیاسی افراطی رهبریت تشکیلات جهانی بهائیت، برانگیخته از گرایشهای فاشیستی است. اعضای تشکیلات در برابر هرگونه تفکر انتقادی، نوآوری، آزادی بیان، انتقاد از مقررات سخت و سانسور با طرد فوری از سوی تشکیلات روبهرو میشوند.
«فرانچسکو فیچیکیا» متولد سال ۱۹۴۶ در سال ۱۹۷۱ به عضویت بهائیت سوئیس درآمد. از نوامبر سال ۱۹۷۳ در زوریخ بهعنوان مددکار اجتماعی استخدام شد و پس از مطالعه کتاب هرمان زیمر در آگوست سال ۱۹۷۴ نظرات تشکیلات بهائیت را مورد انتقاد قرار داد و به پیروی از نظریه زیمر، الواح وصایای عبدالبها را که همراه کتاب اقدس بهاءالله در نزد بهائیان، منشور نظم اداری تشکیلات بهائیت به شمار میرود جعلی دانست و مؤسسه ولایت امر الله را که
در الواح وصایا تعیین شده غاصب خوانده و معتقد است که آن توسط شوقی افندی غصب شده است.
فیچیکیا پس از مکاتبه با مرکز جهانی بهائیت در حیفا و بحث و گفت و گوهای بسیار با نمایندگان انتصابی تشکیلات بهائی سرانجام در اواخر نوامبر سال ۱۹۷۴ انصراف خود را از عضویت در تشکیلات بهائیت اعلام کرد و پس از مدت کوتاهی تشکیلات بهائیت طرد روحانی او را اعلام کرد.
از نظر «اولریخ گولمر» نظرات فیچیکیا تأثیر بسیاری بر افکار عمومی در کشورهای آلمانی زبان گذاشته و به حیثیت تشکیلات بهائیت لطمه وارد کرده است. وی اعتراف میکند که کتاب فیچیکیا در بیآبرو کردن بهائیت موفق بوده است. وی همچنین بیان میکند که کتاب فیچیکیا، بیشک مدتها در این زمینه تاثیرگذار خواهد بود.
اودو شفر نیز اظهار میکند بیتردید این کتاب رایجترین و وسیعالانتشارترین کتاب درباره بهائیت در ممالک آلمانی زبان است.
نظری اجمالی به فاشیسم [2] بهمثابه زیربنای «بهائیت»
فیچیکیا در تبیین ساختار تشکیلات جهانی بهائیت بیان میکند که این تشکیلات کاملاً سختگیر و پیچیده است. از نظر او تعالیم و اعتقادات بهائیت صرفاً در خدمت پذیرفتن و اجرای فرامین تشکیلات است. ساختار این تشکیلات در اطاعت بیچون، چرا و تأکید اکید بر اطاعت و پیروی کوکورانه بنا شده است و در این تشکیلات هر کس که از این قاعده اصلی تخطی کند، طرد میشود.
فیچیکیا در اثر خود بارها به ماهیت استبدادی و مقاصد و افکار افراطی تشکیلات بهائیت تأکید میورزد. او اهداف سیاسی تشکیلات جهانی بهائیت را دیکتاتور مآبانه، ضد مردمی و شدیداً معارض با آزادی میداند و معتقد است که عقاید سیاسی افراطی رهبریت تشکیلات جهانی بهائیت برانگیخته از گرایشهای فاشیستی است.
فیچیکیا در تبیین اهداف تبلیغاتی تعالیم بهائیت اشاره میکند که تشکیلات بهائیت در پی آن است که بهائیت را بهعنوان نوعی ابر دیانت اجتماعی و اخلاقی معرفی کند و این در حالی است که از ارائه اطلاعات مربوط به احکام و تعالیم بهائیت امتناع میشود.
وی حتی حضور جامعه بینالمللی بهائیت را در سازمان ملل به منزله یک مؤسسه غیردولتی و ایجاد ارتباط با سازمانهای جهانی را از اهداف تبلیغاتی تشکیلات جهانی بهائیت میداند.
از نظر فیچیکیا فعالیتهای میسیونری و سرمایهگذاریهای گسترده تشکیلات جهانی بهائیت در مقام مقایسه با فعالیت اسلام که بدون سرمایهگذاری مالی عمده صورت میگیرد، موفقیت آمیز نبوده است.
او معتقد است که امروزه تعالیم بهائیت توسط تشکیلات بهائیت به شکل یک کالا درآمده که در همه قارهها توزیع و عرضه میشود.
از نظر فیچیکیا با انتقال مرجعیت عقیدتی به بیتالعدل اعظم در سال ۱۹۶۳ از آن زمان به بعد تشکیلات بهائیت مانند کلیسای کاتولیک به عنصری از قدرت حقوقی و تنها سازمان عقیدتی در جامعه بهائیت تبدیل شده و فیچیکیا از آن به عنوان کلیسایی کردن جامعه بهائی یاد میکند.
به اعتقاد فیچیکیا در تشکیلات بهائیت اعضای آن در برابر هرگونه تفکر انتقادی، نوآوریهای فردی، آزادی بیان و انتقاد از مقررات سخت سانسور و منع مطالعه آثار مخالفان با طرد فوری از سوی تشکیلات بهائیت روبهرو میشوند؛ به گونهای که او معتقد است، تعالیم بهائی در راستای اهداف تشکیلات جهانی بهائیت به تعالیم ایدئولوژیک بدل شده که جانشین فکر مستقل است و او با استناد به بندهای ۱۲۲ و ۱۲۵ کتاب اقدس که در آنها آزادیهای اجتماعی نادیده گرفته شده بهائیت را در تقابل با دمکراسی میداند همچنین فیچیکیا بر این باور است از آنجایی که در ساختار تشکیلات جهانی بهائیت اصل تفکیک قوا لحاظ نشده آن تشکیلات تمرکزگرا و ضد دمکراتیک است.
فیچیکیا به نقد و بررسی اسنادی دو جایگاه مهم بهائیت میپردازد: مؤسسه ولایت امر و بیتالعدل اعظم. او معتقد است که از مؤسسه ولایت امر در کتاب اقدس بهاءالله، نامی برده نشده و آنچه در الواح وصایای عبدالبهاء آورده شده جعلی است و این مقام را شوقی افندی غصب کرده است.
و اما درباره بیتالعدل اعظم، مرجع مرکزی جامعه بهائیت، فیچیکیا اعتقاد دارد که چنین مرجعی در کتاب اقدس یافت نمیشود و بهاءالله تنها به راه اندازی بیوت عدل محلی امر کرده است و در واقع این مرجع عالی تنها توسط عبدالبهاء در الواح وصایا مطرح شده و به همین خاطر است که سند قانونی تشکیلات جهانی بهائیت، الواح وصايا عبدالبهاء است نه کتاب اقدس.
فیچیکیا، وفاداری و اطاعت از حکومت را که بارها در آثار بهاءالله و عبدالبهاء تأکید شده، شیوهای مصلحتی میداند. همچنین اشاره دارد، به دولتهای ملی جدید جهان سوم که در مرحله اثبات هویت خود هستند و در مواجهه با تشکیلات بهائیت و تمایل آن تشکیلات به ایجاد یک دولت به جهانی متمرکز باعث شده است که آن دولتها مواضع سیاسی تشکیلات بهائیت را به نوعی استقرار استعمار جدید تلقی کنند.
از نظر فیچیکیا تشکیلات جهانی بهائیت یک قدرت خودکامه است که قصد دارد، سرانجام خود را تا سطح یک دولت جهانی بالا بکشد. تشکیلات جهانی بهائیت از نظر او در مسیر سلطه مطلقه جهانی است. تشکیلات بهائی برای استقرار یک دولت متحد متمرکزگرا و دولتی جهانی همراه با یک گرایش تئوکراسی در حال تلاش است.
تشکیلات بهائیت این هدف را در پس صلحطلبی و تمکین به حکومت و قانون مکتوم نگاه داشته. از نظر فیچیکیا، هر چند بهائیان در تبلیغات خود تلاش میکنند که به جهانیان القا کنند که جامعه مشترک المنافع فدرال با اهداف تشکیلات جهانی بهائیت منطبق و سازگار است، ولی در حقیقت هدف تشکیلات بهائیت تأسیس نظام فدرال مشترکالمنافع از دولتها نیست بلکه هدف تشکیل دولت واحد تمرکزگراست.
فچیکیا درباره بررسی تشکیلات بهائیت در ایران بیان میکند که بهائیان در انقلاب مشروطه ایران نشان دادند که مخالف حکومت جمهوری، آزادیهای مدنی و هرگونه نهاد انتخابی از سوی مردم بوده اند. آنها حامی سلطنت مطلقه بودند تا جایی که عبدالبهاء از سلطنتطلبان حمایت کرد و با آنان از در معامله درآمد.
وی بیان میکند که تشکیلات بهائیت در ایران به عنوان حامیان صریح دربار در حکومت پهلوی بسیار منتفع شدند و شاه نیز برای سرکوب و جلوگیری از نفوذ روحانیون شیعه به حمایت از تشکیلات بهائیت روی آورد.
وی از نقش اساسی تشکیلات بهائیت در سرنگونی دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ یاد میکند و همینطور نقشی را که این تشکیلات در روی کار آمدن امیرعباس هویدا به نخست وزیری ایفا کرد.
فیچیکیا بر این باور است تشکیلات بهائیت نه تنها در برابر سیاستهای فاسد حکومت پهلوی سکوت کرد، بلکه پنهانی از این سیاستها حمایت کرد و در خفا با دربار به توطئه نیز پرداخند.
فیچیکیا در تحلیل خود از وضعیت تشکیلات بهائیت ایران در نظام جمهوری اسلامی ایران تضاد میان مقامات دولتی و بهائیان را ناشی از جوهر و ماهیت تشکیلات بهائیت میداند. او از آنجایی که تشکیلات بهائیت ایران را مروج و حامی حکومت سلطنتی ایران میداند، معتقد است که نباید تعجب کنیم که ما در ایران شاهد خشم ایرانیان با چنین تشکیلاتی باشیم و از نظر او از آنجایی که تشکیلات بهائیت مخالف با مردمی شدن و اصلاح ساختار دولتی ایران بودند و بهطور مخفیانه با دربار علیه مردم توطئه میکردند.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com [3]