عموماً وقتی لفظ جاسوس و جاسوسی را به کار میبریم، تصویر ذهنیمان به شخصیت «جیمز باند» باز میگردد؛ سوار بر یک «استون مارتین» با انواع سلاحهای محیرالعقول که به عمق سازمانهای نظامی و اطلاعاتی وارد شده و بعد از یک نبرد قهرمانانه، هرچه مطلوب است، را با خود برمیدارد و میبرد! اما در واقعیت، وقتی سخن از جاسوسی به میان میآید، کمتر میتوان از جیمز باند و مأموران ۰۰۷ یا مأموریتهای غیرممکن سراغ گرفت. خصوصاً در این دوران که برای جمعآوری اطلاعات ارزشمند از کشورهای هدف، دیگر نیازی به ورود به سازمانهای حفاظتشده و دستبرد زدن به گاوصندوقهای عجیب و غریب نیست. در زمانه ما کافی است که یک کشور در جامعه هدف، خود یک شبکه انسانی کاملاً عادی و همسطح با طبقات مختلف و بهویژه اقشار پایین جامعه داشته باشد تا بتواند راهبردیترین (استراتژیکترین) اطلاعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطلوب خود را از دل آن شبکه، استخراج نماید.
در تحقیق کلان دادهها، واژهای وجود دارد، به نام «اوسینت» (OSINT) این واژه، مخفف عبارت Open Source Intelligence بهمعنای جمعآوری اطلاعات از منابع عمومی و آزاد است. در عمل، ملاک اصلی اطلاعات منبع باز، این است که بههیچ وجه به روشهای جمعآوری محرمانه، برای دستیابی به آن نیاز نباشد. به عبارتی این روش، جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعاتی است که از منابع عمومی یا آشکار اجتماعی به دست میآید.
بسیار جذاب و البته ضروری بهنظر میرسد که بدانیم در جامعه ما، چه امکانی برای بهرهبرداری امنیتی و اطلاعاتی منابع باز وجود دارد. البته لازم به ذکر است که بخش مربوط به تحلیل کلان دادههای شبکههای اجتماعی مجازی که اینک در همه جوامع بشری شیوع یافته، موضوع مورد بحث ما نیست. در جامعهای مثل ایران، از دیرباز -یعنی تقریباً از دوران قاجار- شکلگیری شبکههای اجتماعی کلاسیک، توسط دو کنسولگری استعماری مطرح روس و انگلیس در قالبهای مختلف صورت پذیرفت. این شبکهها یکی از مهمترین ابزارهای اثرگذاری در جامعه، هدایت افکار عمومی، تعقیب اهداف راهبردی و منبعی برای جمعآوری اطلاعات بودند.
از نمونههای بسیار بارز آنها هم میتوان به ساماندهی گروههای «انگلوفیل»(۱) داخلی، تشکیل لژهای فراماسونری و تشکیل یا هدایت ساختارهای فرقهای مانند بهائیت و… در کشور اشاره کرد.
از میان ابزارهای مذکور، تشکیلات مخفی بهائیت که در مورد ماهیت پنهان آن، همیشه با احتیاط و ملاحظه رفتار شده و اطلاع محدودی از مراکز اصلی آن در دسترس عموم قرار میگیرد، از زمان شکلگیری تاکنون، کار ویژه جمعآوری اطلاعات از منابع باز را تعقیب کرده است. «صیانت»، کلیدواژه این فرقه برای کسب اطلاعات، پیرامون اشخاص حقیقی و حقوقی مختلف است. گروه صیانتی بهائیت، وظیفه حراست، نظارت و جمعآوری اطلاعات تمام بهائیان جهان را به عهده دارد. برای توضیح بیشتر، باید گفت بهائیت با ظاهری شبهمذهبی اما ماهیتی به شدت الحادی، شبکهای از اعضاء را شامل میشود که علاوه بر قرار گرفتن تحت آموزشها و مغزشوییهای گسترده که از زمان کودکی، یعنی از سه سالگی، الزامی و اجتنابناپذیر است، مکلف به رعایت ضوابط بسیار متصلب و سختگیرانه تشکیلاتی نیز میباشد.
در این ساختار تشکیلاتی، هر عضو مکلف به زندگی در همان موقعیت جغرافیایی است که فرقه برای وی تعیین میکند و حتی تغییر مکان زندگی، بدون اجازه تشکیلات، مستوجب تنبیه و توبیخهای مختلف است. همچنین اعضای تشکیلات موظف خواهند بود تا در جلسات تشکیلاتی منظمی که «ضیافت» نامگذاری شده، شرکت نموده و کوچکترین مسائل شغلی، اداری، اجتماعی و… اطراف خود را در جلسه اعلام نمایند.
به عبارت دیگر، مسئولان فرقه با پوششهای مختلف، نظیر چارهاندیشی جهت مشکلات اعضا و… به کسب خبر از زیرمجموعههای خود در تمام لایههای گوناگون زندگی، اعم از خانوادگی، شغلی، علایق شخصی، موقعیت اجتماعی، وضعیت معیشتی، ارتباطات خانوادگی و… پرداخته و تمام این اطلاعات جمعآوری شده را در بستههای تحلیلی، جمعآوری نموده و از طریق سرویسهای امنیتی موجود در تشکیلات، یعنی مشاورین قارهای، مساعدین و در نهایت، اعضای دارالتبلیغ در «حیفا»، تجمیع کرده و در اختیار مرکز تشکیلات فرقه -در فلسطین اشغالی- قرار میدهند.
نباید تصور کرد، این دادههای گسترده، به اعضای فرقه محدود میشود، بلکه هر کسی که بهائیان در طول روز با وی ارتباط برقرار کردهاند -اعم از بهائی و غیربهائی- مشمول این شبکه عظیم اطلاعاتی خواهد بود. این رویکرد، با توجه به تلاش روزافزون تشکیلات برای جذب اعضاء از اقشار مختلف و تمایل آنان به برخی مشاغل خدماتی که موقعیتهایی را برای ارتباط خانگی با خدمت گیرندگان برقرار میکنند، نشان از اهدافی تعیینشده و مشخص دارد. چنانچه در پیامی که مرکز فرقه به اعضا ابلاغ کرده، آمده است: «احبای عزیز باید بکوشند تا دایره تماسهای اجتماعی خود را با جامعه خارج، بزرگتر و بزرگتر کنند»(۲).
جالب توجه آنکه ضمن گسترش روابط، به بهائیان توصیه میشود، معاشرت صمیمانه را نیز مد نظر قرار داده و حتی در پیامهای تشکیلاتی تأکید دارند، بهائیان باید برای این منظور، به طور دقیق برنامهریزی کنند: «هر فرد… طوری فعالیتهای اجتماعی… خود را تنظیم نماید تا برای معاشرت صمیمانه، وقت کافی داشته باشد(۳).
همچنین در جای دیگر میگوید: «بزرگسالان، والدین، جامعه و تشکیلات به هر شکل ممکن، از جمله ایجاد روابط نزدیک با خانواده آنان (دوستان جوانان)، از… ابتکارات شما (جوانان بهائی)، تا حد امکان پشتیبانی خواهد نمود.»(۴) این گسترش دایره تماس در کنار توصیه به روابط صمیمانه و ابتکاری، همچنانکه بستر تبلیغی مناسبی برای تشکیلات فراهم میآورد، موجب میشود، اطلاعاتی بهمراتب دقیقتر و گستردهتر، ضبط و به حوزه صیانتی بهائیت منتقل گردد. از این رو بهائیان، حتی اگر به عمد نخواهند، ناخواسته مأموران اطلاعاتی تشکیلاتند. اما موضوع بههمینجا ختم نمیشود و مهرههایی هم وجود دارند که آگاهانه، فقط و فقط برای اجرای دستورالعملهای بیتالعدل با دیگران معاشرت کرده و چیزی از یک جاسوس پرورشیافته کم ندارند!
در ادامه به برخی برنامههای تشکیلات برای جمعآوری دادههای جامعه غیر بهائی اشاره میشود که نشان میدهد، بهائیت برای پیادهسازی اهدافش چه نقشههایی کشیده و تا چه اندازه حرفهای و اطلاعاتی عمل مینماید.
چند سال پیش هیئتی از مرکز اصلی بهائیت و اعضای دارالتبلیغ در جلسهای با جمعی از بهائیان ایران در رابطه با فعالیت در زمینه «روابط خارجی» هدفگذاریهای خاصی صورت دادند. منظور از روابط خارجی در اینجا، رابطه با خارج از جمع اعضای تشکیلات یعنی غیر بهائیان بود. سه هدف عمده این صحبتها حول دفاع از بهائیت، تأثیر و نفوذ این تشکیلات بر جامعه تمرکز داشت و تصمیم بر آن شد که گروههای کاری مختلفی برای ارتباط با نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی فعال شوند تا مأموریتهایی را به انجام برسانند. کم و کیف برنامههای تشکیلات در این مورد چنان گسترده است که پرداختن به جزئیات آن در حوصله تنها یک نوشتار نمیگنجد، اما گوشههایی از این نقشه و یکی از پروندههای مربوط به آنکه چندی پیش، در سایتهای خبری منتشر شد، بهعنوان شاهد مثالی از جاسوسی تشکیلات بهائی، عرضه میشود.
پی نوشت:
- اشخاصی که بهخاطر گرایشهای سیاسی روابط ویژه با نمایندگان دولت انگلستان در ایران و حمایتهای انگلستان از آن افراد به «انگلوفیل» معروف میشدند.
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲۱ آگوست ۲۰۰۶م.
- همان.
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۹ سپتامبر ۲۰۰۷م.