طرح پیشنهاد تغییر نام خلیج فارس توسط ترامپ، موجی از اعتراضات گسترده در میان ایرانیان و فضای مجازی را به همراه داشت. در این میان رفتار پیروان فرقه ضاله بهائیت الگوئی قابل تأمل از خود بر جای گذاشت.
بررسی دقیق این واکنشها نشان میدهد که تشکیلات رسمی بهائی و نهادهای وابسته به آن شامل رسانههای رسمی، نمایندگان بینالمللی، مبلغین و سخنگویان شناخته شده این فرقه، همگی در این مورد سکوت مرموزی اختیار کردند. نکته جالب توجه، سکوت مشابه بهائیان مقیم کشورهای عربی در این زمینه بود.
در مقابل این سکوت سازمان یافته، شاهد فعالیتهای محدود برخی بهائیان غیر رسمی در فضای مجازی بودیم که عمدتاً شامل مشارکت در گروههای اعتراضی، انتشار محتوای اعتراضی و نسبت دادن این موضوع به ضعف حکومت ایران میشد.
برخی از این افراد با تحریفهای تاریخی و ارجاع به دوره پهلوی، تلاش کردند مسئولیت را به گردن نظام جمهوری اسلامی بیندازند. این در حالی است که همان افراد در موارد مشابه قبلی، کوچکترین واکنشی از خود نشان نداده بودند.
این رویکرد دوگانه به وضوح نشان میدهد که تشکیلات ضاله بهائیت به دلیل روابط ویژه با غرب و کشورهای عربی، به عمد از هرگونه موضع گیری رسمی خودداری کرده است.
فعالیتهای نمایشی محدود برخی از پیروان میرزا حسینعلی بهاء در فضای مجازی نیز بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و هدف آن حفظ ظاهر ایران دوستی بوده است.
سکوت گسترده مقامات بهائی در مقابل این موضوع ملی، ماهیت واقعی تعاملات این فرقه گمراه با قدرتهای خارجی را به روشنی آشکار میسازد و نشان میدهد که منافع تشکیلاتی بر هرگونه حس ملیگرائی در این فرقه غالب است.
بعضی از اصول دوازده گانه بهائیت مثل وحدت عالم انسانی، ترک تعصبات جنسی، دینی، مذهبی، وطنی و سیاسی، وحدت لسان و خط (ایجاد زبان دوم برای اهلعالَم)؛ بر خلاف منافع ملی، حاکمیت ملی و اقتدار ملی کشورهاست. بدین خاطر کل تشکیلات بهائیت و اعضاء آن به صورت بالقوه آمادگی انجام اقدامات خلاف امنیت ملی کشورها مثل جاسوسی را دارا می باشند که در ایران بعد از انقلاب اسلامی بارها اعضاء این تشکیلات به جرم جاسوسی برای بیگانگان و صهیونیست ها محاکمه شده اند. هم چنین در هند اعضاء این تشکیلات به جرم جاسوسی محاکمه شده اند.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





