«ویلیام میلر»، محقق، نویسنده، متکلم، منتقد و کشیش آمریکایی مسیحی پروتستان در ۱۲ دسامبر ۱۸۹۲ در «میدلزبورو» در ایالت کنتاکی آمریکا متولد شد.
او در سال ۱۹۱۹ مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه «پرینستون» اخذ نمود و دکترای الهیات خود را نیز از دانشگاه «واشنگتنولی» دریافت کرد. او از سال ۱۹۱۹ به مدت چهل سال، بهعنوان میسیونر مسیحی از سوی کلیسای «پرسبیترین» برای تبلیغ مسیحیت به ایران اعزام شد و سالیان طولانی در شهر مشهد اقامت گزید.
میلر به سبب اقامت طولانی در ایران با بابیان و بهائیان ارتباط و معاشرت کامل پیدا کرد و با تعالیم، آموزهها، کتابها و افکار رهبران آیین بهائی آشنا شد. او با مشاهده فعالیتهای تبلیغی بهائیت در اروپا و آمریکا با توجه به اطلاعات بسیاری که از بهائیت در ایران پیدا کرده بود، در صدد برآمد در جهت روشنگری جامعه با دیدگاهی نقادانه، واقعیتهای بهدست آورده از تاریخ بابی و بهائی و آموزههای آنان را در معرض دید و اطلاع پژوهشگران خارج از ایران قرار دهد.
میلر بابیت و بهائیت را نه یک دین الهی، بلکه یک فرقه سیاسی – مذهبی میداند. او کتب بهائیت را نیز تحریفشده میداند و معتقد است، کتابهای تاریخی موجود بهائی با توجه به تحولات روز، بازسازی، سانسور و تحریف شدهاند.
میلر در مطالعات خود به این نتیجه رسید که جانشین واقعی باب، «میرزا یحیی نوری» ملقب به «صبح ازل» است و برادرش بعد از یک برنامهریزی حساب شده و با یک کودتای خزنده توانست، جایگاه برادر را غصب کند و اداره امور بابیان را به دست گیرد.
میلر انتقادهایی نیز به عبدالبهاء و شوقی افندی جانشینان بهاءالله دارد؛ از جمله اینکه نهتنها قادر به تحقق وحدت عالم انسانی در جامعه نبودند، بلکه حتى نتوانستند این وحدت را در بین خانواده کوچک خود برقرار نمایند.
تضاد کامل بهائیت با دیانت مسیح از منظر میلر
بهائیان ادعا دارند که بهاءالله بازگشت حضرت مسیح (ع) است و بهائیت تکمیلکننده مسیحیت. حتی ادعا میشود که هرکس دقیقاً برطبق تعالیم عیسی مسیح عمل کند، او یک بهائی است. (میلر ۱۹۳۱، ص۱۴۰). این عین عبارت عبدالبهاء است که مکرراً در آمریکا بر زبان آورد.
ویلیام میلر در مقاله آیا یک مسیحی میتواند بهائی شود؟ که در فصل ۱۲ کتاب قدیم خود بهنام «بهائیت؛ منشأ، تعالیم و تاریخ» (;Bahaism: its Origin History and Teachings) در سال ۱۹۳۱ در نیویورک به چاپ رسید مینویسد:
«بهائی بودن از دید رهبران بهائی الزامات و پیششرطهایی دارد که قبول آنها برای یک فرد مسیحی غیر ممکن است.
برای بهائی بودن کافی نیست، اصول و تعالیم بهاءالله يا عبدالبهاء، همچون صلح جهانی، زبان واحد همگانی، تساوی زن و مرد و امثال اینها را قبول داشته باشی، بلکه فرد باید به صورت بدون قید و شرط تمامی نوشتهها و تعالیم صادره از سوی باب و بهاءالله و عبدالبهاء را بپذیرد و باید بهصورت روشن و قطعی مطیع شوقی افندی و تشکیلات بهائی باشد. در حالی که هیچ فرد مسیحی نمیتواند شرایط و پیششرطهای بهائی شدن را قبول نماید، مگر آنکه خود را آماده کند تا همه اصول و اعتقادات مسیحی را رها نماید.»
من برای راحتی کار شما در اینجا چکیده و مختصری از عقاید و تعالیم بابی – بهائی را که فرد مسیحی میتواند بپذیرد و نیز آنچه را که به هیچ وجه برای فرد مسیحی قابل پذیرش نیست، عرضه میکنم:
۱. در عقاید بهائی، بهاءالله جایگزین مسیح شده است. از دید یک بهائی، تعالیم عیسی مسیح (ع) دیگر برای مردم جهان امروز هدایتگر و راهگشا نیست.
بهائیت مسیح را کنار میگذارد و میگوید یک کلمه از حرفهای بهاءالله شیرینتر از مجموعه کلام و بشارات همه انبیای پیشین است. کلام بهاءالله طلای خالص است؛ حال آنکه تعالیم پیامبران قبل آهن و چوبی بیشتر نبودند! (میلر، ۱۹۳۱ ص ۱۸۳). بنابراین تعالیم عیسی مسیح نقض میشود و دیگر هیچ کس ملزم به اجرای آنها نیست. این کتاب اقدس و سایر نوشتههای بهائی است که باید قانون حاکم بر جوامع بشری برای هزار سال آینده باشد.
بهاءالله فقط در یک زمینه با مسیح برابر است و آن اینکه او هم مثل عیسی مسیح ادعا دارد که حامل پیام الاهی است. اگر پیام و ادعای عیسی مسیح درست و واقعی باشد، بهاءالله یکی از پیامبران دروغین و کذاب است که در فصل ۲۴ انجیل متی معرفی شدهاند و اگر بهاءالله ادعاهایش مقرون به صحت باشد، در حق بودن مسیح باید شک نمود. کسی که ادعا میکند مسیحیت و بهائیت یکی هستند، دانش بسیار ناچیز و اندکی درباره بهائیت و مسیحیت دارد.
۲. بهاءالله چند همسری را تأیید میکند و خودش همزمان حداقل سه زن داشته که با آنها زندگی میکرده و از همه آنها فرزندانی دارد و بسیاری از بهائیان ایرانی نیز به پیروی از رهبر خود بیش از یک همسر داشتهاند.
نزاع و درگیریهای تلخ فرزندان بهاءالله پس از مرگ او بر سر قدرت و ثروت پدر، میتواند نشانه برتری احکام مسیحی بر احکام بهائی باشد. البته احکام ازدواج و ارث بهائی دارای مشکلات و نقایص فراگیری است که قطعاً هیچ مسیحی دارای عقل سلیم راضی به جابهجا کردن احکام و استاندارد عهد جدید با احکام و مقررات سست بهائیت نخواهد شد.
۴. بهائیت ترور و قتل مخالفان خود را مجاز میشمارد. هیچ یک از عبارات فریبنده بهاءالله درباره نوعدوستی هم نمیتواند زشتی این اجازه را رفع کند؛ زیرا در چنین مواردی زبان عمل رساتر و گویاتر از زبان دهان است.
بهائیان، ازلیان را به قتل رساندند و پیروان عباس افندی اقدام به قتل و تهدید به قتل طرفداران محمدعلی افندی (برادر عبدالبهاء) نمودند. چنین قتلهایی هیچگاه توسط مسیحیان در قرن اول پیدایش مسیحیت رخ نداد؛ زیرا عیسی مسیح استفاده از شمشیر را ممنوع کرد، حال چگونه است که بهائیان، بنا بر نقل و تاریخ خودشان اینگونه متفاوت با مخالفان خود رفتار کردهاند؟
شک نیست که باب و بهاءالله و عبدالبهاء یا نتوانستند یا نخواستند طرفداران خود را محدود کنند. فرض بر این است که این قتلها و ترورها نهتنها با تأیید رهبران بهائی، بلکه با دستور روشن و صریح آنها بوده است؛ زیرا این عقیده بهائیان است که مظهر ظهور حق دارد، هر کس را که با او مخالفت کند از سر راه خود بردارد؛ درست همانطور که یک جراح مجاز است، پای فاسد فرد مبتلا به قانقاریا را قطع کند!
در هر صورت، عملکرد بالا نشانه ضعف استدلال بهائیان مبنی بر ادعای نفوذ کلام مظهر ظهور بهعنوان یکی از دلایل صدق ادعای الاهی بودن اوست؛ زیرا بهاءالله نتوانست عده زیادی از اولین و دلباختهترین نزدیکان خود را از قتل توام با خونسردی تعدادی از پیروان برادر ناتنیاش، صبح ازل، باز دارد.
۴. بهائیت سایر حقایق و عقاید و تعالیم مسیحی را نیز نادیده گرفته و انکار میکند. بهائیت همه معجزات عیسی مسیح را انکار میکند و آنها را تمثیل میداند.
آنها صعود مولای ما و شفاعت او را برای گناهان ما را انکار میکنند. آنها صعود او به آسمان و بازگشت شکوهمندش را که در بشارات آمده است، انکار میکنند. آنها چیزی برای گفتن درباره رحمانیت خداوند ندارند؛ چراکه بهاءالله همواره انسانها را برده خود خطاب میکند.
واضح است که بسیاری از تعالیم مسیحی توسط مبلغان بهائی و بهعنوان تعالیم بهائی در غرب به خدمت گرفته شده است، لذا میتوان گفت، بسیاری از آنچه که «بهائیت» نامیده میشود، در اصل تعالیم عاریت گرفته از مسیحیت است. این چهره حقیقی از بهائیت نه در «بهائی مگزین» (مجله بهائی) و نه در تبلیغات و سخنرانیهای رهبران و مبلغان بهائی برای مسیحیان قابل مشاهده نیست؛ بلکه باید آن را در نوشتههای اصلی باب و بهاءالله مشاهده کرد.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com