عزت ریحانی| خشونتگرایی در فرقه بابیت و طفیلی آن بهائیت سابقهای به اندازه عمر این دو جریان دارد. در این نوشتار بر آنیم تا نمونهای از این دست اقدامات را در صفحات تاریخ بابیت و بهائیت مورد اشاره و بررسی قرار دهیم. این نمونه به چهرهای مظلوم و ناشناخته یعنی «سید غلامرضا بیرجندی» اختصاص دارد.
بابیان و بعد از آن بهائیان از ابتدای پیدایش خود، کشتار و خونریزیهای زیادی را دامن زده و بر خلاف شعارهای امروزه بهائیت، مؤسسان این فرقه برای رسیدن به اهداف خود همواره دستور به جنگ و درگیری فراوانی دادهاند. ترورهای زیادی در کارنامه این گروه باقی مانده که اگرچه سعی در کتمان آن دارند، اما از صفحه تاریخ زدودنی نیست.
بعضی از جنایتهایی که این فرقهها مرتکب شدهاند، بهدلیل معروف بودن چهرههای حاضر در جنایت یا مورد آسیب واقع شده بیشتر مطرح شدهاند، اما برخی دیگر از این شهدا که مورد جور اعضای این فرقه قرار گرفتند، با مظلومیت میان صفحات تاریخ آرام گرفته و کمتر کسی درباره آنها چیزی شنیده است.
در این مطلب قصد داریم از یکی از شهدایی یاد نماییم که امروزه مرقدش زیارتگاه محلیان منطقه شده و مردم آنجا کرامات خاصی از ایشان مشاهده کردهاند.
از این شهید بزرگوار در کتاب شهدای راه فضیلت توسط «علامه امینی (ره)» نام برده شده است. در این کتاب به معرفی ۳۰۰ نفر از افرادی که پیش از انقلاب اسلامی ایران در راه حفاظت از مذهب تشیع به شهادت رسیدهاند، پرداخته شده است.
سید غلامرضا بیرجندی خراسانی از فقهای عالی مقام تشیع در روستای «سیدان» و در جوار حرم مطهر امامزاده «آقا سید مرتضی» متولد شد.
دارالسیاده سیدان روستایی است، در دهستان «فخر رود» که در فاصله ۵۰ کیلومتری شهرستان بیرجند واقع شده. اهالی -این روستا همگی از نسل امامزاده آقا سید مرتضی هستند.
در تاریخ نقل شده که سید مرتضی از مدینه قصد سفر به طوس را داشته که در میانه راه به دست دشمنانش به شهادت میرسد. سپس خاندان و خانواده ایشان کنار بارگاه او سکنی گزیدند و پس از مدتی آن مکان سیدان نام گرفت.[۱] سید غلامرضا هم که از نوادگان ایشان بود و همانند جدش به دسیسه دشمنان اسلام گرفتار آمد.
وی تا سنین جوانی در همان خراسان به تحصیل پرداخت، اما پس از رشد و بالندگی و فراگیری دروس مقدماتی به «اصفهان» رفت و تحصیلاتش را در آنجا به کمال رساند. بعد از اتمام تحصیلات به محل تولد بازگشت و مدتی بعد از آنجا به «بیرجند» نقل مکان کرد.
مردم بیرجند هم از حضور چنین عالمی در سرزمین خود استقبال بسیار نموده و فضای مستعد منطقه ایشان را در آنجا ماندگار کرد. سید غلامرضا در بیرجند به رهبری، تدریس، امر قضا و فتوی پرداخت تا جایی که در آن حوزه، مرجعیت یافت.
در آن وقت امور دینی خلق به دست این شخصیت عالی قدر و علامه سید ابوطالب بیرجندی بود. این دو به اقامه قوانین جزای اسلام و تبلیغ حقایق همت گماشته و روشنگریهای بسیاری داشتند. تا آنکه «علیمحمد شیرازی» پسر «محمدرضای بزاز شیرازی»، فتنه بابیگری را به راه انداخت.
بابیت در صدد سلطه بر اعتقادات مردم و سوءاستفاده از باور دینی شیعیان بود. پیروان این فرقه هم به پیروی از فرامین سردمدارانشان به غیر بابیان رحم نکرده و اگر کسی سازی مخالف خواستشان میزد، در صورتی که زورشان میرسید،َ او را زنده نمیگذاشتند.
حتی ۳۰۰ نفر از بابیان به دستور شیرازی با علمهای سیاه شمشیر به دست و سوار بر اسب، به خراسان رفتند تا بر مردم بتازند و هر کس را به «باب» ایمان نیاورد، گردن بزنند.
بابیان با وحشیگری، آنچنان بر مردم میخروشیدند که رعب و وحشت شدیدی بر دلها افتاد و از آنجا که به طور کامل مسلح بودند، با کشتن مأموران دولتی راه خود را هموار میکردند.
تمام این رفتارها برخاسته از فرامین علیمحمد شیرازی بود. به عنوان مثال میگفت: «بر هر پادشاهی که در این فرقه به سلطنت میرسد، واجب است یک نفر غیر مؤمن غیر بابی را بر روی زمین زنده نگذارد. همچنین این حکم برای همه پیروان واجب است»؛[۲] یعنی اولا در پی تشکیل حکومت و پادشاهی بابیان بر غیر بودند و در مرحله دوم نسلکشی غیر بابیان و بابیشدن همگان را در خیال میپروراندند!
بالأخره، دامنه فتنه و گمراهی ایادیان بابی، به بیرجند کشیده شد. اینجا بود که سید غلامرضا به عنوان یک عالم دینی آگاه، تصمیم گرفت با هوشیاری در برابر آن فتنه شوم گمراهگری و بدعتانگیزی آنان با تمام قوا ایستادگی کند.
همچنان که از یک روحانی انتظار میرود، انحرافات دینی را شناخته در برابر آن مبارزه کرده و به مردم جامعه معرفی نماید. ایشان نیز چندان کوشیدند تا مردم پیبردند که آن تبهکار ادعای باطلی دارد و پیروانش کافر کیشانی بیش نیستند.
وجاهت و توانایی بالای این مرجع در علوم دینی و رفع شبهات، باعث آگاهی مردم و حتی همراه شدن امیر علم خان والی منطقه با مبارزات ضدبابی آنها شد. به طوری که در آن منطقه چند بابی گمراهگر را مجازات کردند.
بابیت به عنوان دشمن تشیع بیشترین ترس را از علم و آگاهی مردم داشت؛ چراکه افراد هر چه بیشتر و صحیحتر میدانستند و معاشرت بیشتری با علما داشتند پوچی دعاوی آنان، برایشان ساده و سریعتر قابل تشخیص میشد.
حتی علیمحمد دستور داده بود: «واجب است همه کتب غیر بابی را نابود کنید»[۳] و «خواندن و آموزش هر گونه کتاب به جز کتب بابی و داشتن بیش از ۱۹ جلد کتاب [کتابهای بابیت] ممنوع میباشد.»[۴]
بنابراین وجود این عالم برجسته را تاب نیاورده و نقشه قتلش را میکشند. علامه امینی درباره چگونگی به شهادت رسیدن ،ایشان مینویسد: «در همان اوقات این شخصیت از بیرجند به قریه «رهنج» که چند فرسخی بیش با آن شهر فاصله ندارد، سفر کرد. در آنجا یکی از بابیان در شیری که ایشان میخواست بخورد، زهر ریخت تا بر اثر آن مسموم شده، شهید گشت. (در اوایل سال ۱۲۷۰ه.ق)»[۵]
پیکر مطهر آن عالم شهید به بیرجند انتقال یافته و به خاک سپرده شد. امروزه نیز مزارشان مورد توجه مردم منطقه است. اما کینه بابیها از مخالفانشان تمامی نداشت؛ پس از شهادت این شخصیت فرهیخته فرزند بزرگوارش «سید علی» به جای او نشست.
سید علی که در علم، دینشناسی، پرهیزکاری، مجد و شکوه همتای پدر بود، شهرت و رهبریش عمومیت یافت، تا آنجا که مردم از هر سو به گردش جمع میشدند تا پذیرای راهنماییهایش باشند. این در حالی بود که وی هنوز بیست و چند سال بیشتر نداشت ولی در مسجد پدر به امامت جماعت میایستاد در کتاب شهدای راه فضیلت بعد از نقل شهادت سید غلامرضا درباره پسرش آمده: «لیکن ۴۰ روز بیش نشد که عمال بابی، او را نیز به نیرنگ زهر دادند و شهید ساختند تا در کنار پدر به خاک آرمید.»[۶]
کم نیستند، عالمان ربانی و مسلمانانی که تنها به جرم دفاع از اسلام و تشیع در برابر تهمتها و زورگویی بابیان به شهادت رسیدهاند.
اکنونتشکیلات صهیونی بهائیت که محتوا و اساس فرقه خود را از بابیت به ارث برده است، ادعای نوع دوستی سر داده و سعی در پنهان ساختن تاریخ خونین نیاکان خود دارد، اما در ریشه اعتقادی این فرقه، تنفر از اسلام و خصوصاً تشیع، رکنی اساسی است که دیروز با شمشیر آخته و امروز با تبلیغات پنهانی علیه آن اقدام میکنند.
[۱]. معرفی روستای سیدان و امامزاده حضرت سید مرتضی الله، پایگاه خبری تحلیلی خاورستان، ۱۲/۰۶/۱۳۹۳.
[۲]. شیرازی، علیمحمد، بیان فارسی، ص ۲۶۲.
[۳]. همان، واحد ۶، باب ۶.
[۴]. همان، واحد ۴، باب ۱۰.
[۵]. امینی نجفی، عبدالحسین، شهیدان راه فضیلت؛ شرح حال مختصر علمای شهیدان از قرن چهارم هجری تاکنون، مشتمل بر یکصد و سی شهید دانشمند، تهران: روزبه، ۱۳۶۳، ص ۲۳۴.
[۶]. همان
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





