کد خبر:17394
پ
Slide1-9-1024×576
بهائیت در ایران:

نظم بهائی، اما بی‌روح و بی‌خدا! وفا به عهد و میثاق؛ تحلیل دینی و انسان‌ شناختیِ دستورالعمل ضیافت بهائی

تشکیلات بهائی در تازه ترین فرمان خود برای بهائیان ایران تحت عنوان «وفا به عهد و میثاق» کوشیده است تا پیروان خود را در کشور به اطاعت محض و بی چون و چرا از بیت العدل و تشکیلات بهائی فرا خواند. تشکیلات فرقه ضاله بهائیت در این دستورالعمل عهد و پیمان را به دو بخش […]

تشکیلات بهائی در تازه ترین فرمان خود برای بهائیان ایران تحت عنوان «وفا به عهد و میثاق» کوشیده است تا پیروان خود را در کشور به اطاعت محض و بی چون و چرا از بیت العدل و تشکیلات بهائی فرا خواند. تشکیلات فرقه ضاله بهائیت در این دستورالعمل عهد و پیمان را به دو بخش تقسیم کرده و آن را در اطاعت از خدا و اطاعت از مرکز امر بهائی معرفی کرده است.

حجت الاسلام روزبهانی پژوهشگر ادیان و فرق& نقدی را بر محتوای منتشر شده توسط تشکیلات فرقه ضاله بهائیت آورده که در زیر می خوانیم:

نظم بهائی مقدس، اما بی‌روح و بی‌خدا

در منطق قرآن، «عهد» پیمان بندگی با خالق است: «ألست بربکم». اما در دستورالعمل ضیافت، این عهد به تعهد با «مرکز امر» بدل می‌شود؛ یعنی مرجعیت قدسی از خدا به تشکیلات اداری منتقل می‌گردد.

چنین جابه‌جایی‌ای در منطق توحید، نوعی شرک ساختاری است، زیرا اطاعت بی‌چون‌ و چرا از غیر خدا، اطاعت از خلق است نه خالق.

این دستورالعمل از پیروان خود می‌خواهد ایمان خود را نه از راه دلیل، بلکه از مسیر انقیاد حفظ کنند. حال آنکه در منطق دینی، «ایمان بی‌دلیل، عبادت بی‌نیت» است؛ صورت دارد، اما معنا ندارد. این همان ایمان تقلیدی است که متکلمین شیعه آن را «ظن مقدس» می‌دانند نه یقین الهی.

در ادبیات توحیدی، وفا یعنی صداقت در عهد با خدا، حتی به بهای مخالفت با خلق. در این دستورالعمل اما وفا یعنی اطاعت از نهاد، حتی اگر وجدان و عقل تعطیل شود. این وارونگی، عبودیت را به بندگی اداری بدل می‌کند.

لحن دعاگونه و واژه‌های عاطفی مانند «نور، عشق، فیوضات» نقشی پوشاننده دارد: ساختار قدرت را در جامه‌ معنویت پنهان می‌کند. این همان چیزی است که می‌توان «عرفان اداری» نامید؛ ظاهراً روحانی، اما در خدمت کنترل.

از منظر انسان‌ شناسی، این متن نمونه‌ای از قدرت نرم دینی است: اطاعت را به‌ صورت عشق عرضه می‌کند. فرد را نه تنها در عمل، بلکه در احساس و اراده نیز با مرکز جهانی هم‌سو می‌سازد. این همان «انضباط درونی» است که فوکو از آن سخن می‌گوید؛ انقیاد بی‌نیاز از اجبار.

تردید، در این ساختار، گناه فکری تلقی می‌شود و وجدان فردی جای خود را به وجدان سازمانی می‌دهد. انسان، دیگر فاعل پرسشگر نیست، بلکه مأمور وظیفه‌مدار است.

دستورالعمل ضیافت، با زبانی نرم و عاطفی، رابطه‌ انسان با خدا را به رابطه‌ تابع با نهاد بدل می‌کند. در سطح دینی، توحید را به تشکیلات می‌سپارد؛ و در سطح فلسفی، آزادی را به آرامشی ساختگی. بیشتر متون بهائی نیز چنین‌اند: در ظاهر، سخن از اخلاق و عشق می‌گویند، اما در باطن، ساختار انقیاد و بی خدایی را باز تولید می‌کنند.

 

ارتباط با ما:  bahaismiran85@gmail.com

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید