به حق میتوان مدعی شد، روابط تشکبلات بهائیت با اسرائیل از عمق بسیاری برخوردار بود. این جمله بنگوریون نخستوزیر اسرائیل را میتوان حق مطلب را درباره روابط این رژیم با بهائیان را ادا کند: «از ابتدای تأسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه با دولت اسرائیل داشتهاند.»[۱]
این طبیعی است که یک مقام عالیرتبه اسرائیلی این گونه احساسات صمیمانه خود را درباره یک فرقه ابراز کند؛ چرا که تشکیل دولت اسرائیل نهتنها مورد تأیید کامل بهائیان واقع شد، بلکه چهارمین پیشوای بهائیان از تأسیس حکومت مذکور استقبال کرد.
وی در تلگراف ژانویه ۱۹۵۱ خود مینویسد: «… تحقیق به سنواتی که درباره تأسیس حکومت اسرائیل از فم مطهر مشارع امر الهی و مرکز میثاق مادر و حاکی از پیدایش ملت مستقلی در ارض اقدس پس از مضی دو هزار سال میباشد.»[۲]
با توجه به اینکه بیتالعدل اعظم بهائیان در شهر عکا در اسرائیل مستقر است، میتوان به عمق روابط این فرقه و دولت اسرائیل پی برد. به عبارت دیگر، محفل ملی بهائیان ایران زیر نظر بالاترین مرجع بهائیان جهان که همسان بیتالعدل است، اداره میشود.
آن گونه که ارتشبد فردوست میگوید: بهائیان ایران بدون اجازه بیتالعدل اعظم که در شهر عکا در اسرائیل واقع است، حق به دست گرفتن مشاغل سیاسی را نداشتند، با این وجود مرکزیت بهائیت جهانی با توجه به نگاهی که به ایران داشت و آن را به مثابه ارض موعود میدید، برای تصرف مشاغل مهم سیاسی در ایران منعی نمیدید.[۳]
لازم به ذکر است، تبعیت محض از این مرکز برای بهائیان ایران، لازم الاتباع و آنقدر مهم بود که بهائیان ایران به دنبال رضای دیوان عدل اعظم الهی باشند تا نهایت سرور و بشاشت موفور حاصل گردد.[۴]
بعلاوه، نظر به اهمیت این نهاد، شرکت نونهالان که از مؤسسات اقتصادی مرموز در ایران بود، بخش زیادی از درآمد اقتصادی خود را مستقیم به بیتالعدل و یا مراکز مورد نظر آن ارسال میکرد.[۵]
نکته دیگری که میتواند روابط تو در توی اسرائیل و بهائیان را نشان دهد، این که بیشترین افراد مؤثر بهائیان ایران اصلاً [اصالتاً] یهودی بودند.[۶]
بهعنوان مثال آن گونه که اسناد ساواک میگوید، فؤاد روحانی از شخصیتهای مهم بهائی که در ماجرای ملی شدن صنعت نفت و در مجلس شانزدهم نمایندگان را ترغیب میکرد که به ملی شدن صنعت نفت رأی ندهند،[۷] یهودی الاصل بوده است.[۸]
بنا به گزارش ساواک و به نقل از فریدون رامشفر از بهائیان ایران «دولت اسرائیل آن قدر به بهائیان خوشبین است که در فرودگاه خود احبا بهائیان را بازرسی نمیکنند.»[۹]
بهائیان در تأمین منافع دولت اسرائیل آن قدر اثرگذار بودند که رژیم اشغالگر قدس پس از مرگ حبیب ثابت پاسال، از سران و رهبران فرقه بهائی در ایران، یکی از خیابانهای شهر تلآویو را به نام وی نام گذاری کرد؛ به علاوه رادیو اسرائیل مرگ او را ضایعه بزرگ خواند.[۱۰]
به طور کلی دولت اسرائیل با به رسمیت شناختن این فرقه و حمایت از آنها در ایران و سراسر جهان تلاش میکرد تا از آنها بهرهبرداری سیاسی -اطلاعاتی و اقتصادی نماید.[۱۱]
در اوج روابط بهائیت و اسرائیل این دولت توانست نفوذ گستردهای در اقتصاد ایران پیدا کنند. انجام طرحهای صنعتی، کشاورزی، ساخت و احداث سدها، کارخانهها، ساختمانهای بزرگ، مجتمعهای مسکونی، هتلها، راهسازی، پلسازی، تعمیر پالایشگاه، مؤسسهها و همچنین صادرات و واردات محصولات، حمل کالا، مبادلات پستی و تولیدات کالا در زمینههای مختلف از جمله مواردی هستند که شرکتهای اسرائیلی در ارتباط با آنها به طور فعال و گسترده ظاهر شدند.
سرائیل و بهائیت از طریق این طرحها علاوه بر نفوذ در سیستم اقتصادی ایران، سهم بزرگی از درآمدهای اقتصادی را از آن خود ساختند.[۱۲]
مثیر عزری نماینده با نفوذ اسرائیل در ایران طی سالهای ۱۳۳۸ – ۱۳۵۳ تلاش بسیاری کرد تا روابط اسرائیل و بهائیان را بیش از بیش گسترش دهد؛ از جمله کسانی که عزری با او روابط بسیار حسنهای داشت، عبدالکریم ایادی بود.
عزری در خاطرات خود مینویسد:
«نمایندگان پزشکی اسرائیل توانستند با یاری سپهبد ایادی، پزشک ویژه شاه و سرپرست یگان بهداری ارتش در کنگره پزشکی ارتشهای جهان در تهران شرکت جویند.» آن گونه که خود عزری اذعان میدارد؛ «در ایران کسانی بودند که با حضور پزشکان اسرائیلی در تهران مخالف بودند و عزری با یاری ایادی تلاش کرد تا موافقت شاه را برای حضور این پزشکان به دست آورد.»[۱۳]
عزری خود درباره میزان نفوذ ایادی مینویسد:
«شاید همین پیوند ایادی با شاه بود که هرگاه سران کشور با شاه به نکته دشواری برمیخوردند، دست به دامن ایادی میشدند و او میتوانست گرهگشایی کند.»[۱۴]
عزری معتقد است: «ایادی به یهودیان مهری ناگسستنی داشت و آنها را مردمی درددیده و شایسته بیپیرایهترین یاریها میدانست. افزون بر آن ارزندهترین و والاترین نیایشگاههای بهائیان در کشور اسرائیل بود و این پدیده روشنتر از آفتاب را ایادی نمیتوانست نادیده بگیرد.»[۱۵]
این علاقه و مهر ایادی به یهودیان بود که تأمین میوه، مرغ و تخممرغ ارتش را به اسرائیلیها سپرد و به آنان کمک کرد تا «برای یگانهای گوناگون مرغداری و دهکدههای نمونه کشاورزی بسازند.»[۱۶]
ارادت بهائیان به اسرائیل را نمیتوان تنها در ایادی خلاصه کرد؛ امیرعباس هویدا، شخصی که به مدت ۱۳ سال منصب نخستوزیری حکومت پهلوی را در اختیار داشت، به یهودیان ارادت ویژه ای داشت.
آن گونه که از اوایل دهه ۵۰ رئیس دفتر سفارت اسرائیل در تهران، لوبرانی به هویدا بسیار نزدیک شده بود و در بسیاری از میهمانیهای شام او شرکت میکرد و به طور مرتب با وی در دفتر نخست وزیری دیدار مینمود.
در حالی که هویدا در زمان دیدار با سفرای کشورهای خارجی همیشه یکی از منشیان خود را در جلسه حاضر مینمود؛ ولی لوبرانی یک استثناء بود.[۱۷]
میلانی، هویدا را جزء اقلیت کوچکی در ایران میداند که از ایجاد دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین حمایت میکرد.[۱۸]
کریمی آشتیانی از نزدیکان منصور روحانی اخطار میداد که روحانی به او گفته است که ما در کابینه از تنش بین دولت و روحانیت حمایت میکنیم؛ زیرا ادامه این تنش در نهایت منجر به ضربه زدن به روحانیون و برقراری ارتباط سیاسی با دولت اسرائیل خواهد شد.[۱۹]
طبیعتاً این گسترش روابط سیاسی منجر به نفوذ اقتصادی اسرائیل در ایران میشد. آنچه که آشتیانی میگوید، حقیقت دارد؛ چنانچه پس از واقعه پانزدهم خرداد و سرکوب مخالفین مذهبی توسط حکومت پهلوی، روابط میان شاه و اسرائیل گسترش یافت که به همکاری اقتصادی و نظامی دو کشور انجامید.
شاید هیچ تحلیل گر سیاسی تصور نمیکرد، گسترش روابط شاه و دولت اسرائیل نه تنها به تضعیف و حذف روحانیون منجر نشود، بلکه جامعه مذهبی ایران و جریانهای میانهرو مذهبی را بیش از بیش با جریان انقلابی حوزه پیوند داد و انقلاب اسلامی را به ثمر رساند.
پینوشت
[۱]. جواد منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج اول، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷، ص ۳۳۲
[۲]. اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، بیجا، بیتا، بینا، ص ۱۶۹
[۳]. حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، ج اول، ص ۳۷۵
[۴]. همان، ص ۶۱۶
[۵]. همان، ص ۶۲۱
[۶]. سقوط: مجموعه مقالات همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۲، ص ۴۱۵
[۷]. مرتضی رسولی پور، گزارش کامل هفتمین نشست بررسی مطبوعات ایران ملی شدن نفت و ریشه یابی واقعه ۲۸ مرداد، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش ۴۳، ص ۲۸۲
[۸]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، امیر عباس هویدا، ج ،اول ،تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۲، ص ۱۱۲
[۹]. جواد منصوری، پیشین، ص ۳۳۰
[۱۰]. دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، معماران تباهی سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری در ایران، ج ۳، تهران: کیهان، ۱۳۷۷، ص ۴۵
[۱۱]. بهرام افراسیابی، وقتی پردهها بالا میرود، تهران: نشر مهر ، ۱۳۷۴، صص ۳۳۹-۳۴۰
[۱۲]. رضا زارع، ارتباط ناشناخته؛ بررسی روابط ایران و اسرائیل ۱۳۵۷-۱۳۲۷، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴، ص ۱۸۰
[۱۳]. مثیر عزری، کیست از شما از تمامی قوم او، یادنامه دفتر دیگر، ترجمه ابراهیم حاخاص، اورشلیم، بینا، ۲۰۰۰، ص ۱۳۲
[۱۴]. همان، ص ۳۳۲
[۱۵]. همان
[۱۶]. همان
[۱۷]. عباس میلانی، معمای هویدا، تهران: اختران، ۱۳۸۰، صص ۴۰۷ – ۴۰۶
[۱۸]. همان، ص ۶۵
[۱۹]. هدایتالله بهبودی، بازخوانی پرونده یک وزیر؛ منصور روحانی، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره اول، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۲، صص ۱۷۳-۱۷۴
منبع: رضا قریبی، زرسالاران بهائی و رژیم پهلوی، تاریخ معاصر، صص ۶۸- ۷۳
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





