کد خبر:2425
پ
Hojatieh2
بهائیت در ایران

آیا انجمن حجتیه به دنبال زیاد شدن فساد است؟

به بهانه سالروز صدور بیانیه منشور روحانیت توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی ( ره) امروز اگر این پرسش مطرح شود که «چه اشکالاتی بر اعتقادات انجمن حجتیّه وارد است؟»، عده ای می‌گویند: «انجمن حجتیّه معتقد است که باید ظلم زیاد شود تا حضرت مهدی(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) هرچه زودتر ظهور فرمایند.»عده ای هم که شناخت بیشتری […]

به بهانه سالروز صدور بیانیه منشور روحانیت توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی ( ره)

امروز اگر این پرسش مطرح شود که «چه اشکالاتی بر اعتقادات انجمن حجتیّه وارد است؟»، عده ای می‌گویند: «انجمن حجتیّه معتقد است که باید ظلم زیاد شود تا حضرت مهدی(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) هرچه زودتر ظهور فرمایند.»عده ای هم که شناخت بیشتری نسبت به این گروه دارند می گویند: «آنان معتقد به تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور و همچنین ولایت‌فقیه نبوده و خون‌های ریخته شده در این راه را هدر می‌دانند.» امّا خود انجمنی‌ها منکر این طرز تفکّر درباره‌ی انجمن می شوند. مشخص است که در اساسی‌ترین و معروف ترین قضاوت‌ها درباره‌ی دیدگاه‌های اعتقادی انجمن، اختلاف نظر وجود دارد. این یادداشت به بررسی این موضوع می پردازد.

تمامی مستندات این یادداشت بر اساس دیدگاه های شیخ محمود حلبی و حسین تاجری نسبت به تفکر انجمن حجتیه است.

 

انتظار، بذر انقلاب

حسین تاجری که یکی از استادان انجمن حجتیّه است، در ماه‌های اولیّه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی در تابستان ۱۳۵۸کتابی با عنوان «انتظار، بذر انقلاب» نوشت که رگه‌های فکری انجمن حجتیّه به وضوح در آن مشهود است. هرچند او تلاش کرده بود تا فضای کلّی کتابش با جوّ انقلابی آن روزگار هماهنگ باشد، امّا نتوانسته بود خطّ فکری انجمنی‌اش را در پوشش انقلابی‌گری پنهان کند.

 

وی در پیش‌گفتار این کتاب به آموختن این تفکرّات از استادش شیخ محمود حلبی اعتراف کرده و می‌گوید: «دور از مروّت و انصاف می‌دانم اگر یادآور نشوم که آن‌چه از حقایق و دقایق این نوشته آمده، از بارش فضل و دانش استادی گران‌پایه در معارف راستین اسلامی پدیدار گشته که البته در قیاس آن اقیانوس، قطره‌ای بیش نمی‌باشد و چون جنابش این‌گونه ستایش‌ها و نام بردن‌ها را خوش ندارد، به تنها لقبی که -به جای دیگر القاب پرلاف و گزاف این روزگار- بر خویش می‌پسندد یعنی«خادم الحجّه»از ایشان یاد می‌کنم. خدایش از هرآسیب نگهدارد»(۱)

 

در این بخش تاجری کنایه وار به لقب بنیان گذار جمهوری اسلامی منتقد می شود و با بکار بردن جمله «القاب پرلاف و گزاف این روزگار» سعی بر کم رنگ کردن لقب امام برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی می شود. امّا برای کسانی که با انجمن آشنایی بیشتری داشته باشند، مسلّم و قطعی است که منظور وی از به کار بردن لقب «خادم الحجّه» شیخ محمود حلبی است و حکّ شدن این لقب بر سنگ مزارش نیز شاهدی بر این مدّعاست. در نتیجه با استناد به سخن نویسنده این کتاب، مطالب مطروح‌شده در آن را می‌توان از آموزه‌های حلبی و مبانی فکری انجمن به‌حساب آورد.

طرد نظام‌های باطل و هماهنگی جهانی برای ظهور!

تاجری در فصل های ابتدائی این کتاب، مخالفت خود را با «زیادشدن ظلم جهت ظهور» ابراز می کند و با استناد به کتاب «قیام و انقلاب مهدی» شهیدمطهّری می‌نویسد: «گفتیم که گروهی – دانسته یا ندانسته- این چشم‌به‌راهی را مایه‌ی «رکود» و «عقب‌ماندگی» وانمود کرده، می‌پندارند که شیعه باید از هر تلاش اصلاحی و هر کوشش انقلابی دست بشوید و در برابر زور و ستم، خاموشی و سکوت پیش گیرد و بسان مردگان زنده‌نما، در تابوت «انتظار» دراز کشد. دست روی دست نهد و به خواب دائمی فرو رود و اگر می‌خواهد که موعود جهانی زودتر از راه برسد، می‌باید به گسترش جور و فساد کمک کند تا گیتی پر از ستم و تباهی گردد و ظهور نزدیک شود. این، بدترین، نادرست‌ترین و گمراه‌کننده‌ترین مفهومی است که می‌توان به «انتظار» نسبت داد.»(۲)

 

وی در ادامه صاحبان این تفکّر را دیوانه دانسته و می‌نویسد: «چگونه می‌شود کسی که معتقد است امام زمان به هنگام ظهورش، فاسدان و فاجران و فاسقان را کیفری سخت و سهمگین می‌دهد، دست به فسق و فجور و فساد بیالاید و سپس چشم به‌راه رسیدن رستاخیز مهدی و چشیدن کیفر دردناک کردار زشت خویش باشد! چنین آدمی‌زادی را فقط در تیمارستان توان یافت»(۳)

تاجری در فصل‌های دیگر این کتاب نیز با استناد به آیات قرآن، «طرد نظام‌های باطل» را تأیید و «رکود و تخدیر» منتظران را تقبیح می کند. (۴) همچنین آیه‌ای از قرآن را پیش کشیده و با تأکید بر «تلاش بی‌وقفه و بسیج همه‌ی نیروها» در ایّام غیبت، می‌گوید:«کیست که باز بگوید “انتظار” یعنی خوابیدن و در خواب مردن؟!» (۵) او حتّی معتقد به «ایجاد هماهنگی با ظهور در سراسر جهان» بوده و در ادامه می‌گوید: «مبادا این حقیقت را خیال و رؤیا پندارید و از خاصیّت و اهمّیّت چنین ایده‌ی بلند و عالی غافل بمانید»(۶)

 

یکی دیگر از سران انجمن حجتیّه به نام سیّدحسن افتخارزاده نیز در کتابی با نام «گفتارهایی پیرامون امام زمان» فصلی را به اثبات غلط‌بودن نظریه‌ی گسترش جور جهت تعجیل در فرج، اختصاص داده و شدیداً آن را تقبیح می‌کند. (۷) طرح این مسئله در دیگر آثار انجمنی‌ها نیز نشان‌دهنده‌ی آن است که انجمن تلاش می‌کند در مقابل این نظریه از خود دفاع کند.

 

در کمین‌گاه صبر

تاجری که در ابتدای کتابش معتقد به تلاش اصلاحی، کوشش انقلابی، طرد نظام‌های باطل، بسیج همه نیروها، ایجاد هماهنگی با ظهور در سراسر جهان و عدم سکوت و خاموشی در برابر زور و ستم بود در فصلی با عنوان «در کمین‌گاه صبر» با تغییر موضعی عجیب، خط فکری  اصلی انجمن حجتیّه را آشکار می کند و می گوید: «رزم‌آوران این نبرد طولانی[انتظار]، منتظران حقیقی هستند که پیوسته بیدار و هشیار در درون کمین‌گاه صبر، پشت سنگر تقیّه و زیر پوشش کتمان و سکوت، به پیکار مقدّس خویش ادامه می‌دهند» (۸)

 

وی عملا در این بخش می گوید که اقدامات انجمن حجتیه در زمان غیبت تقیه است!

وی در ادامه برای توجیه عبارت زیر پوشش کتمان و سکوت، آن را به رزمی تدافعی و جنگی پارتیزانی تشبیه می کند و می‌نویسد :«لازمه‌ی پیروزی در چنین رزمی، غافل‌ماندن دشمن، مستوربودن سنگر و مخفی‌گشتن پیکارگر می‌باشد. بنا به روایات ما، این منظور در سایه‌ی “تقیّه” بدست می‌آید»(۹)

 

آنچه از اسناد تاریخی و نقل قول بزرگان از اتفاقات دوران پهلوی بدست می آید نشان می دهد که نبرد انجمن حجتیه با رژیم پهلوی نیز با همین تفکر بوده است؛ نه سنگرش مشخص است و نه پیکار و پیکارگرانش! شاید به همین دلیل بود که پس از پیروزی انقلاب، وقتی مدّعی مخالفت و مبارزه با شاه شدند، همگان تعجّب کردند و گفتند ما نه تنها مبارزه‌ای از شما ندیدیم، بلکه از فروردین ۴۲ که امام، تقیّه را رسماً حرام اعلام کرد (۱۰) تا تیر ۵۷ که جشن‌ها را تحریم نمود (۱۱) و حتّی تا پایان عمر رژیم پهلوی، یک اعلامیه هم از جانب انجمن حجتیه دیده نشد چه رسد به جنگ‌های پارتیزانی! سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا حقیقتاً با این شیوه می توان نظام‌های باطل را طرد کرد و هماهنگی با ظهور در سراسر جهان ایجاد کرد؟

آنچه از اسناد تاریخی و نقل قول بزرگان از اتفاقات دوران پهلوی بدست می آید نشان می دهد که نبرد انجمن حجتیه با رژیم پهلوی نیز با همین تفکر بوده است؛ نه سنگرش مشخص است و نه پیکار و پیکارگرانش!

خون های ریخته شده!

آیا درست است که خون¬های ریخته¬شده در راه مبارزه را هدر بدانیم؟ تاجری در ادامه رویکرد انجمن حجتیه در مورد این دیدگاه که خون های ریخته شده در راه مبارزه هدر رفته است آَشکار می کند و می نویسد: «در روزگار غیبت، ستیز و نبرد انسان منتظر، کمتر آشکار و رودررو است، زیرا که باید نیروها و سلاح‌ها و امکانات و تجهیزات را برای آن “جنگ بزرگ” نگه دارد. (۱۲)

 

وی در ادامه می‌نویسد: «چون لازمه‌ی ظهور، مهیّا شدن گروه بسیاری از شیرمردان پارسا و کارآزموده -که اوصافشان پیشتر گفته شد- برای یاری و نصرت حضرت مهدی است، پس ملّت شیعه باید بیش از هرچیز و پیش از هرکار، به فراهم‌ساختن این جنگاوران پاک و دلاور همّت گمارد و برای تربیت آنان تلاش و کوشش نماید و به هیچ بهانه نباید نیروی آنان را هدر دهد و تلف کند» (۱۳)

شیخ محمود حلبی که خون شهدای انقلاب را هدر رفته می دانست. همچنین سران انجمن حجتیه با حضور در جبهه‌ها مخالف بودند و این جنگ را شیعه‌کشی دانسته و حتّی برخی از آنان هنگام تشییع شهدا می‌گفتند: «باز لاشه آوردند!» و امروز نیز بی‌شرمانه‌تر از دیروز بر خانواده‌های شهدا زخم زبان زده و می‌گویند نتیجه‌ی خون‌ها چه شد؟

 

این تفکر آنقدر خطرناک است که امام خمینی رحمت الله در پیام جام زهر به آن اشاره می کنند، وی می گویند: «در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خون‌ها و شهادت‌ها و ایثارها چه شد؟ این‌ها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی‌خبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است، حوادث زمان به جاودانگی و بقاء و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدان مان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کورشدنی نیست، و این ملّت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود… و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آن‌هایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال، ساکت و بی‌تفاوت و یا انتقادکننده و پرخاشگر گذشتند! آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می‌آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آن‌هایی که در این چند سال مبارزه و جنگ، به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده‌اند، مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته‌اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده‌اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حقّ خواهند کشید. که من مجدّداً به همه مردم و مسئولین عرض می‌کنم که حساب این‌گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند، و نگذارند این مدّعیان بی‌هنر امروز وقاعدین کوته‌نظر دیروز به صحنه‌ها برگردند. (۱۴)

 

گسترش ظلم برای تعجیل در فرج!

شاید سران انجمن در هیچ‌جا به صراحت، نظریّه‌ی گسترش ظلم برای تعجیل در فرج را مطرح نکرده باشند، و یا شاید برخی از آنان حقیقتاً قائل به این نظریّه نباشند. حتّی خیلی از آنان بسیار مقیّد به احکام فردی هستند و به یقین، ترویج فساد را محکوم می‌کنند. مبارزه‌ی با بهائیّت را هم بهترین دلیل برای عدم اعتقاد به این نظریّه می دانند و می‌گویند: «اگر ما بر این عقیده بودیم، باید اجازه می‌دادیم تا بهائیّت آزادانه فعّالیّت نموده و حتّی کمک به آنان نیز کمک می کردیم.» امّا در نهایت تأسف (عامدانه یا جاهلانه) توجّه نمی‌کنند که رفتن زیر پوشش کتمان و سکوت به بهانه‌ی تقیّه در عصر غیبت، اعتقاد به عدم مبارزه‌ی آشکار و رودررو به بهانه‌ی ذخیره‌ی نیرو برای ظهور، هدردانستن خون‌های ریخته‌‌شده در راه مبارزه با ظلم، و از همه مهم‌تر عدم اعتقاد به ولایت‌فقیه و تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور، نتیجه‌ای جز زیادشدن ظلم و ستم در پی ندارد. از این روست که تفکّر انجمن حجتیّه خودآگاه یا ناخودآگاه، این ایده را در اذهان تقویت می‌کند که باید ظلم زیاد شود تا حضرت ظهور فرمایند.

 

عصمت، نه عدالت

یکی از بهترین دلایل برای اثبات عدم اعتقاد انجمن حجتیه به ولایت‌فقیه و تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور امام زمان(علیه السلام)، سخنان شیخ محمود حلبی است. وی در یکی از سخنرانی هایش می گوید: «اوّل شما یک افسر، یک پیشوا و رهبر معصوم جنگی پیدا کنید، یک رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت، عدالت کافی نیست، اوّل او را پیدا بکنید، او را اقامه به کار کنید، مطرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر این رهبر معصوم داشته باش، آن‌وقت برو جانت را بده. آن‌وقت من هم واجب است منبر را وِل کنم. منبر، بازی است، هفت‌تیر به کمرم ببندم بروم جلو. آن رهبر جلو باشد؛ رهبر معصوم جلو بیفتد، فهمیدی؟ بنده توی خانه‌ام بنشینم، پلو بخورم، به جناب آقا بگویم برو میدان. می‌گوید: برو آقا دنبال کار خودت. خیلی خوب است، خودت بیا عمل بکن… الان هم حکومت اسلامی خوب است؟ شما آن مصداق حاکم اسلام را نشان بدهید، آن‌که معصوم از خطا باشد نشان بدهید، آن‌که معصوم از گناه باشد نشان بدهید، آن‌که هوا و هوس و حبّ ریاست و شهوت و غضب و تمایلات نفس به هیچ‌وجه در او اثر نکند، نشان بدهید، او باید توی میدان جلو بیفتد. بنده تنها خاک پایش، تمام روحانیین قربان خاک پایش شویم. … باید جنگ روی موازین دین به رهبری معصوم[باشد] نه عادل، عادل کافی نیست. آدم عادل گاهی اشتباه می‌کند، خون مردم، مال مردم، عِرض و ناموس مردم را نمی‌توان به کسی که خطا می‌کند سپرد. به کسی که هوی و هوس دارد. باید به کسی سپرد ناموس مردم را، عِرض مردم را، جان مردم را، مال مردم را، به کسی که گناه نکند. به کسی که خطا و اشتباه نکند و خلاصه به کسی که معصوم باشد … انشاءالله تعالی به‌یاری خدا و به لطف خدا آن حاکم اسلامی، آن حاکم الهی که معصوم از هر خطا و اشتباه است و معصوم از هر گناه است، حضرت بقیةالله‌الاعظم ولی‌الله‌الاعظم امام‌زمان(ارواحنالِتُراب‌مَقدَمِه‌الفداء) او تشریف بیاورند، جان‌مان را قربانش می‌کنیم».

امام خمینی رحمت الله علیه: من مجدّداً به همه مردم و مسئولین عرض می‌کنم که حساب این‌گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند، و نگذارند این مدّعیان بی‌هنر امروز وقاعدین کوته‌نظر دیروز به صحنه‌ها برگردند.

از این عبارات به روشنی پیداست، شیخ محمود حلبی اعتقادی به تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور ندارد. اعضای انجمن حجتیه در حال حاضر هم چنین تفکری دارند اما در ظاهر عکس رهبر معظم انقلاب را در دفتر کارشان قاب می کنند تا از برچسب خوردن فرار کنند!

 

شناسایی اعضای انجمن حجتیه امروز بسیار سخت تر از ابتدای انقلاب است چرا که انجمن حجتیه نوین با زیرپا گذاشتن دیدگاه های بزرگان خود طوری عمل می کند که ابتدا تفکر انجمن حجتیه را رواج دهد و سپس عضوگیری کند!

امروزه عده ای سریعا به افرادی که نظر متفاوتی در مود جامعه و حکومت اسلامی دارند برچسب حجتیه ای می زنند اما باید دید که اقدامات عملی این فرد هم نشان از تفکرات حجتیه ای دارد یا نه. یک عضو انجمن حجتیه با اقدامات عملی خود تفکرات این گروه را پیاده می کند!

 

پی نوشت:

۱- انتظار، بذر انقلاب، حسین تاجری، انتشارات بدر و کوکب، ص۱۹

۲- همان، ص۳۵

۳- همان، ص۳۷

۴- همان، ص۶۹

۵-همان، ص ۸۵ و ۸۶

۶-همان، ص۵۸

۷-گفتارهایی پیرامون امام زمان(علیه السلام)، دکتر سید حسن افتخارزاده، انتشارات نیک معارف، چاپ هفتم ۱۳۸۶، ص۱۷۳

۸- انتظار، بذر انقلاب، حسین تاجری، ص۱۲۴

۹- همان، ص۱۱۷

۱۰- صحیفه امام، ج۱، ص۱۷۸

۱۱- صحیفه امام، ج‏۳، ص۴۲۷

۱۲-نتظار، بذر انقلاب، حسین تاجری، ص۱۱۲

۱۳- همان، ص۱۱۸

۱۴-حیفه امام، ج۲۱، ص۹۲

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please