يكي ديگر از اصول اعتقادات بهائیان، الفت و محبت در دين است. طبق اين اصل دين بايد سبب مهر و محبت گردد و معتقدند كه جميع اديان براي تأسيس و تحكيم روابط حسنه و حسن تفاهم بين بشر، وضع و تشريع گرديده اند. لهذا اگر دين سبب محبت نگردد بي ديني بهتر است.( اشرف، فرامرز. مجموعه از مطالب ديانت بهائي به اختصار موسسه ملي مطبوعات امري.)
در اين رابطه عباس افندي مي گويد: «دين به منزله علاج است، اگر علاج سبب مرض شود البته بي علاجي بهتر است. لهذا اگر دين سبب حرب و قتل شود، البته بي ديني بهتر است» (افندي عباس، مكاتيب. موسسه ملي مطبوعات امري.)
همچنين از ميرزا حسينعلي نوري نقل مي شود: «اي اهل عالم مذهب الهي از براي محبت و اتحاد است، او را سبب عداوت و اختلاف ننماييد» (نوري حسينعلي.)
و در جاي ديگر اظهار مي دارد: «داناي آسماني مي فرمايد؛ گفتار درشت به جاي شمشير ديده مي شود و نرم آن به جاي شير، كودكان جهان از اين به دانايي رسند و برتري جويند» (همان فرد.)
سران بهائيت گذشته از مسائل فوق راجع به رعايت مسائل اخلاقي بسيار تأكيد كرده اند و خود را منادي آداب و اخلاق انساني مي شمارند. ميرزا حسينعلي نوري در اين رابطه مي گويد: «عموم اهل عالم بايد از ضرر دست و زبان شما آسوده باشند». همچنين «يا حزب الله، شما را به ادب وصيت مي نمايم و اوست در مقام اول سيد اخلاق». و نيز «سبب حزن مشويد تا چه رسد به فساد و نزاع» (همان فرد.) در اين خصوص شوقي افندي (نوه دختري عباس افندي) مي گويد: «فتح و ظفر در اين قرن انور نصيب مومن نيك رفتار است نه عالم بد كردار» (شوقي افندي.)
نقض اصل «دين بايد سبب الفت و محبت باشد» در متون و آثار بهائي
آيا اصل پنجم (دين بايد سبب الفت و محبت باشد) توسط سران بهائيت در عمل نيز خود را نشان داده و يا صرفا در حد يك شعار باقي مانده است. براي يافتن پاسخ اين پرسش به متون اين فرقه مراجعه مي كنيم تا موضوع روشن گردد:
عباس افندي در رابطه با وجوب عيني تشكيل بيت العدل مي گويد: «كتاب اقدس مرجع جميع امم و احكام الهي در آن مطرح احكام غير مذكور راجع به قرار بيت العدل ديگر اسباب اختلافي نه و من يتعد ذلك فاولئك هم الناعقون و اولئك هم الظالمون و اولئك هم الاعداد المبغضون .» رهبران بهائی مبهم و نامفهوم صحبت می کردند لذا ترجمه و مفهوم عبارت بالا این است که : (کتاب اقدس مرجع همه امت ها است و احکام الهی در آن مطرح شده است احکامی که ذکر نشده است بیت العدل وضع می کند دیگر اسباب اختلاف وجود ندارد كسي كه از اين امر تجاوز كند همانند ستمكاران و دشمنان كينه ورز است.) (دهقان. غلامعلي. اركان نظم بديع ص ۱۹۹٫)
همچنين در جاي ديگر از او نقل است كه در هنگامي كه يكي از هواداران او به نام «يوسف ثابت وجداني» به وي گزارش مي دهد كه در ايران عده اي (از بهائيان) در صدد تشتت و تفرق هستند در جواب يوسف ثابت وجداني مي گويد: از اين قبيل بسيار پيدا مي شود تحير ندارد بيت العدل درست مي كند. بيت العدل جميع آثار و الواح مقدسه را جمع نموده و به دقت ملاحظه كرده حكم قطعي مي نمايد و هر كس حرفي بزند دندانش را مي شكند. (اشراق خاوري. عبدالحميد.محاضرات. ج ۱ ص ۳۲۵٫)
دقت در اظهارات سران فرقه ، کاملا مشخص است که چگونه مهر و محبت الهي را از خود نشان داده و در حق كساني كه به آن ها اعتراض دارند كلماتي مانند ستمكاران، دشمنان كينه ورز را نسبت مي دهند و يا تهديد مي كنند. چنانچه داراي قدرتي در آينده شوند دندانهای مخالفين و يا معترضين را خرد مي كنند!!
ظاهرا سران بهائيت فراموش كرده اند كه قبلا با چه آب و تابي، خود را سمبل مهر و محبت به مردم معرفي نموده اند و حتي مردم را به عدم كاربرد كلمات زشت سفارش كرده اند. حال چه شده است كه اين چنين برتافته اند و مي خواهند دندانهای مخالفين خود را خرد كنند؟ بايستي از خودشان سوال شود البته، تناقضات ديگري در اين راستا وجود دارد که بخشي از آن ها در اين جا ذكر مي گردد:
شوقي افندي در رساله ۴۲ صفحه اي عليه مخالفان بهائي القاب زشت و توهين آميزي به كار مي برد و هر يك را به صفت زشتي مي دهد براي مثال:
۱- حسين خان، فرمان فرماي فارس، حسين شقي است.
۲-سعيد العلماء بار فروش، اشقي الاشقياء است.
۳- سيد محمود اصفهاني كه بهائيان او را در عكا به قتل رساندند، سيد لئيم اصفهاني.
۴-شيخ عبدالحسين تهراني، شيخ خبيث است.
۵-سلطان عبدالحميد، عبدالحميد پليد است.
۶- ميرزا يحيي، يحيي بي حيا و وسواس خناس است.
۷- جرج واشنگتن، اسفل السافلين است.
۸-ميرزا تقي امير كبير، تقي سفاك بي باك است.
با تشکر از نویسنده مطلب سرکار خانم کیانی
