مدت ها بود به طور مدام ریشه ی تجسم چهره ی مرشد در نماز را كه از جمله آئین های مرسوم و مورد توجه اتباع فرقه های صوفیه محسوب می شده، در فرقه ی نعمةاللهی و اویسیه، از جمله آداب زمان عبادت به شمار می رود (۱) جستجو می كردم، كه این بدعت شرك آور را چه كسی بنا نهاده، و چنین روش بت پرستی مآبانه از كجای تاریخ در چه زمانی مرسوم شده است…
پس از تفحص زیاد، به استناد مدارك مستند و تحقیقات محققانه، عده ای سخت كوش، ریشه آن را در آداب بومی هندیان یافته، كه صوفیان چشتیه جهت تقویت رابطه مرید با مراد از جمله آداب قرار دادند. لكن رواج آن در بین مسلك هائی نظیر صوفیه ایران و شیخیه یا بهائیه از زمانی است كه احمد احسائی رساله ای در این زمینه تدوین كرد و در آن متذكر شد «باید در ایاك نعبد حضرت امیرالمؤمنین را قصد كند. زیرا كه خداوند مجهول الكنه است و آن چه در ذهن آید، مخلوق ذهن است. پس باید وجه او را اراده نمود كه امیرالمؤمنین – علیه السلام – باشد.» (۲)
مرحوم تنكابنی پس از نقل دلیل احسائی برای تجسم صورت امیرالمؤمنین – علیه السلام – می نویسد: «همچنان كه خدا مجهول الكنه است، امیرالمؤمنین – علیه السلام – نیز در اذهان مجهول الكنه است، پس اگر امیرالمؤمنین را در ذهن بگذرانیم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این جا وارد آید. و چنان كه خدا مجهول الكنه است برای ما، هم چنین مجهول الكنه برای امیرالمؤمنین نیز می باشد. پس امیرالمؤمنین، در وقت گفتن ایاك نعبد كه را قصد می كرد!؟ مجملا این سخن خارج از مذهب شیعه است.» (۳)
افرادی از صوفیه مانند حاج میرزا حسن صفی علیشاه و ملاسلطان گنابادی كه بعد از پی بردن به نظریه احسائی تمایل به این دستور العمل پیدا كردند، رویه مرحوم تنكابنی را مورد توجه قرار داده، با یك تیر دو نشان را هدف گرفتند، دستور دادند بهتر است در «ایاك نعبد» صوفیان برای این كه مبتلا به مجهول الكنه نشوند، صورت شیخ را كه زنده و حاضر می باشد در نظر گیرند، بدین ترتیب استدلال «مجهول الكنه» به صورت یك اصل كلی عبادی در تصوف فرقه ای آمده، صوفیان صورت مرشدان خود را (۴) و بهائیان صورت عبدالبهاء (۵) را در نظر می گیرند كه بدون تردید نوعی شرك به خدا و بت پرستی است. و به طور حتم انگیزه ی وضع كردن یا قانون عبادت قرار دادن آن، به جهات انهدام و خرافی جلوه دادن آئین موحدان است. برای نمونه به نام «بیان حقایق» و «خرافات را از مغزها بیرون» كردن و «مشكلات اخبار را شرح و توضیح» دادن و «تحریفات جهال و مأولین را نفی» نمودن (۶) این گونه خرافات را زیر سایه و شعار محبت اهل بیت عصمت و طهارت – علیهم السلام – كه به هیچ مبنای علمی مرسوم در تشیع استوار نیست، در میان شیعیان رواج دادند، و عجیب این كه ابوالقاسم خان ابراهیمی كرمانی برای این گونه خرافات شأن ساخته و معتقد است احمد احسائی مخرب اسلام شیعی با آن چه برای اولین بار مطرح كرده، خواسته است «دین مبین را از لوث این كدورت ها پاك نماید و غبار آن اوهام را از مغزهای شیعیان بزداید و پیراهه ها [را] كه بر دین مبین بسته شده است باز فرماید و جمیع اصول و فروع را بر مأخذ خود قرار دهد و ظاهر شرع احمدی را كه در آن ایام كاملا جمع و تدوین گردیده بود و متفرقات آن به یكدیگر ملتحم شده بود و… را توجیه و توضیح نماید و روح آن الفاظ و معانی آسمانی را آشكار فرماید.» (۷)كه ای كاش، چنین زحمتی را تحمل نمی كرد و این محبت را در حق اسلام مبذول نمی داشت!
توضیح این مهم، ادعای رئیس شیخیه را در توجیه اقدامات تحریف گرانه ای كه احمد احسائی نسبت به مبانی عبادی اسلامی نموده بی اعتبار می نماید. زیرا بنابر ادعای ابوالقاسم خان ابراهیمی كرمانی، تا زمان احسائی كه حدودا هزار سال می باشد، اصول و فروع دین مبین اسلام بر مأخذ اصلی قرار نداشته، احسائی با تحریف مبانی اصولی – فروعی اسلام كه خدمتی شایان سپاس و تقدیر استعمارگران بوده است، كاری در خور توجه انجام داده، در صورتی كه برای خواننده ی عزیز ما شك و تردید نیست، مسلك استعماری بهائیت كه جهت وارونه نمودن اصل امامت ادامه دهنده ی نبوت در اسلام به وجود آمده، در حقیقت هر اقدامی كه به وسیله این مسلك گمراه كننده مانند تجسم صورت عبدالبهاء در عبادتی مثل نماز بهائی صورت گرفته، اقدامی یا دستورالعملی در راستای تحریف و تخریب اسلام كه خواست و آرزوی استعمار است می باشد و چون انجام چنین دستورالعملی در بهائیت با آنچه شیخ احمد احسائی به آن دستور داده، و در صوفیه نیز سنت است مطابق می باشد، باید بپذیریم گروه شیخیه و صوفیه با پذیرفتن چنین عملی مانند بهائیت در مسیر تحریف اسلام قرار داشته اند.
پاورقی:(منابع)
۱- دانشمند كتاب شناس معاصر جناب حاج سید محمد علوی طباطبائی بروجردی می فرمودند: در بروجرد روزی كه میهمان دكتر صالحی بودم چون قصد نماز كردیم و سجاده برایمان گشودند، عكس صالح علیشاه گنابادی را در سجاده دیدم متوجه اهمیت تجسم صورت مرشد نزد طایفه صوفیه شدم.
۲- قصص العلماء: ۵۵٫
۳- قصص العلماء: ۵۵٫
۴- بت پرستی مدرن.
۵- شوقی افندی در نامه ی ۳۱ / ژانویه / ۱۹۴۹ می نویسد: نماز روزانه را هر كس منفردا تلاوت كند، اگر در حین نماز خود را محتاج می بیند كه كسی را پیش چشم خود مجسم كند، عبدالبهاء را در نظر آورد. (بهائیان: ۴۳۵ به نقل از مجله اخبار امری نشریه ملی بهائیان ایران شماره ۶ سال ۱۳۲۸ مهرماه).
۶-تنزیه الاولیاء: ۱۱، نظریاتی است كه ابوالقاسم ابراهیم كرمانی رئیس شیخیه برای توجیه خرافات احسائی بیان كرده است.
۷-همان مأخذ.