اصولا برای تحلیل مسائل مختلف سیاسی نیازمند مرور و یادآوری تاریخچه موضوع مشخص می باشد. رابطه مثلث شوم و شیطانی رژیم پهلوی، رژیم صهیونیستی و فرقه ضاله بهائیت نیز در این قالب قابل تحلیل است و ما برای اینکه نحوه مبارزه، برخورد و سیاستگذاری با این سه مقوله دست ساز استعمارگران را تدوین کنیم، نیاز است اول تاریخچه، اشتراکات و منافع مشترک آنها را در نظر گرفت که بعد از طرح این مسائل، بسیاری از ابعاد این موضوع روشن خواهدشد. لذا در این مقوله، نخست منافع مشترک و اشتراکات آنها ارائه می گردد.
منافع مشترک و اشتراکات رژیم پهلوی ها، رژیم صهیونیستی و فرقه ضاله بهائیت
- هر سه دارای یک آبشخور مشترک فکری انگلیسی (صهیونیسم جهانی) هستند.
- همچنانکه رضاخان را انگلیسی ها در ایران سرکار آوردند و بعد با کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲(ه.ش) محمد رضا پهلوی را در ایران تثبیت کردند.
- طرح و ایجاد کشور مستقل یهودی توسط انگلیسی ها انجام شد.
- فرقه ضاله بهائیت توسط روسهای تزاری با نظارت و نفوذ انگلیسی بوجود آمد و بعد از انقلاب روسیه در ۱۹۱۷میلادی کاملا در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت و هنوز ادامه دارد.
- بزرگترین دشمن مشترک این مثلث شوم و شیطانی، مسلمانان و در رأس آن شیعه و علمای آگاه آن بوده و هستند. لذا این دشمنی از زمان تأسیس این مثلث شیطانی تا هم اکنون ادامه دارد.
- بزرگترین آوردگاه مقابله این مثلت شیطانی با اسلام، ایران بوده و ادامه دارد.
- بزرگترین حامی ادامه دار این مثلت شیطانی صهیونیسم جهانی، جبهه غربی و در رأس آن آمریکا وانگلیس قرار دارند.
- این مثلت شوم در راستای منافع صهیونیسم جهانی، جبهه غربی و در رأس آن آمریکا وانگلیس قرار دارند.
- بزرگترین مصداق مقابله جانانه و برحق با این مثلث شوم، طی حدود پنجاه سال اخیر جمهوری برحق اسلامی ایران می باشد.
- اسرائیل در رابطۀ استراتژیک با ایران، نگاه ویژهاي به مقولـۀ فرهنـگ و آمـوزش داشت. آنها با شناخت تمایلات محمدرضا پهلوي در باستانگرایی، به کوروش، همچون نجات دهندة قوم ستمدیدة یهود می پرداختند و با ظرافت و شگردهاي خاص تبلیغاتی، از محمدرضا پهلوي همچون “کوروش دوم” یاد می کردند[۱]. البته این شبیه سازي نیز، با توجه به ویژگیهاي شخصیتی محمدرضا پهلوي، در نظر او بسیار دلپـذیر و خوشـایند بود و از آن استقبال می کرد. از طرف دیگر با عنایت به سیاست آزادی عقیده و ادیان غیرمعتبر مثل فرقه ضاله بهائیت در نزد رژیم پهلوی باعث منافع مشترک این مثلت شوم شده بود.
- یهودیها در این مثلث شیطانی نقش اساسی داشته و دارند. همچنانکه بسیاری از عناصر اصلی بهائیت ایران اصالتا یهودی بودند و از طرف دیگر با عنایت به رابط عمیق رژیم کودک کش اسرائیل با رژیم طاغوتی پهلوی، یهودیها نقش اول را داشتند.
- فصل مشترک سه رکن این مثلث شیطانی در زمان محمدرضا پهلوی، امیر عباس هویدا (فردی بهایی زاده) آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی بود که تنظیم کننده روابط مختلف نظامی، امنیتی، سیاست خارجی، فرهنگی و اقتصادی بود[۲].
- مهم ترین هدف این مثلث شوم در ایران حوزه فرهنگ است که برای مقابله با اسلام و مسلمانان و جمهوری اسلامی به عنوان سردمدار جریان اخلاق عملی -اسلامی انقلابی در مقولاتی مثل ریشه کردن خانواده با تبلیغ ولنگاری و بی عفتی در جامعه ایران در حال پیگیری است که مبارزه در این عرصه در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و در سطح میدانی و اجتماعی ادامه دارد.
حال با عنایت به مطالب مذکور در فصل مشترک و منافع مشترک رژیم پهلوی، رژیم صهیونیستی و فرقه ضاله بهائیت که ارائه گردید، بسیاری از موضع گیریها و رفتارهای فرقه ضاله بهائیت و رژیم صهیونیستی بعد از انقلاب اسلامی قابل تحلیل است. مسائلی مثل حمایت تمام عیار صهیونیسم جهانی از فرقه ضاله بهائیت در سطح بین الملل و ایجاد جایگاه نماینده برای این فرقه در سازمان ملل، حمایت رسانه ای و حقوقی در سازمان ملل از این فرقه و محکومیت های متوالی ایران در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و ….. می توانید مصادیقی از این موضوع باشد.
اما بعد از اغتشاشات سال ۱۴۰۱ در ایران و تبلیغاتی شدن آلرتانیوی برای جمهوری اسلامی ایران، رضا پهلوی، پسر ارشد شاه مخلوع و طاغوتی ایران در فروردین ماه ۱۴۰۱ شمسی سفری به سرزمین های اشغالی و رژیم اشغال گر قدس داشت.
رضا پهلوی و همسرش یاسمین پهلوی، در این سفر از مرکز جهانی بهائیت در شهر حیفا در اسرائیل بازدید کردند. بازمانده پهلوی در توییتی با اشاره به این بازدید نوشت «تحت تاثیر آرامش و زیبایی باغها، و نیز پیام اتحاد و باهم بودنِ آیین بهايی قرار گرفتیم[۳].»
وی در این سفر به سرزمینهای اشغالی به میزبانی «گیلا گاملیل» وزیر اطلاعات این رژیم، از همدردی با صهیونیستها (به خاطر هولوکاست) و حمایت از بهائیان خبر داد.
لذا می بینیم که علی رغم گذشت ۴۵ سال از سقوط حکومت پهلوی، همچنان ته مانده ای بی اعتبار از مثلث شوم باقی مانده است. فارغ از توهم رضا پهلوی مبنی حاکمیت بر ایران و خیال گردآوری طرفداران زیاد با چنین اقدامی، نمایش مذکور حاکی است که ربع پهلوی، بهائیت و رژیم صهیونیستی[۴] علاوه بر روابط دیرینه با یکدیگر، سعی دارند جبهه مشترکی را علیه جمهوری اسلامی راهاندازی کنند.
و در این رابطه، فرقه ضاله بهائیت همچنان به عنوان یک ضلع مثلث شوم، که مرکز هدایت آن در دل رژیم کودک کش اسرائیل(حیفا) قرار دارد، همچنان در نقش یک فرقه برانداز برای جمهوری مقتدر اسلامی ایران، خودنمایی می نماید و ضمن اتحاد راهبردی قدیمی که با دو ضلع دیگر مثلث داشته، می تواند در ایران اقداماتی را انجام دهد، چراکه در ایران دارای توان فرقه ای در حوزه های نیروی انسانی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اطلاعاتی و امنیتی است و از طرف دیگر، ایران و بعد از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران محل اصلی آوردگاه مبارزه این مثلث شوم بوده و خواهد بود.
لذا بر مسئولین امر واضح و آشکار است که امیرکبیرگونه به مقابله همه جانبه با این فرقه دست ساز استعمارگران بپردازند و تا فتح آخرین سنگرهای مبارزه به جهاد کبیر ادامه دهند. چراکه مبارزه با این جبهه، مبارزه در همه ابعاد سیاسی، فرهنگی، اطلاعاتی و امنیتی و … می باشد.
[۱] – همچنین، در سـال ۱۳۵۴ش. در مراسـمی ایرانـی در تـلآویـو، دکتر امنون نتصر، استاد دانشگاه عبري بیت المقدس، ضمن سخنرانی پیرامون روابط ایـران و اسرائیل اظهار داشت: «من شخصاً کوروش کبیر را اولـین صهیونیسـت در تـاریخ مـی دانـم و اعلامیۀ کوروش کمتر از اعلامیۀ بالفور نبوده است. در عصر کنونی هم ایران کمکهاي بسیار زیادي به ما نموده است» (آرشیو وزارت امور خارجه، -۲۳ ،۱ ،۶ ۱۳۴۵ش.)– https://www.hfrjournal.ir/article
[۲] – برای مطالعه بیشتر به مقاله ” تحلیلی بر روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوي؛ توازن یا وابستگی ” به آدرس https://www.hfrjournal.ir/article مراجعه گردد.
[۳] – پایگاه خبری مفاز – مقاله “توهم بازمانده پهلوی؛ روابط آشکار با بهائیت و رژیم اشغالگر قدس”
[۴] – البته رژیم کودک کش اسرائیل برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای خود در مقابله با جبهه مقاومت اسلامی دست به این اقدام زده است.