در بخش اول این مقاله پیامدهای اعتقادی، سیاسی و رفتاری شیخیه، بابیه و بهائیه را در چهار بخش
- خدشه در حساس ترین نقطه اعتقادی- سیاسی شیعه
- ایجاد اختلاف در صفوف مؤمنان و مسلمانان
- سوق دادن مسلمانان به اباحه گری، لاقیدی، سهل انگاری مذهبی و در نهایت به فساد و شهوات
- تشدید اختلافات بین حاکمیت(دولتها) و روحانیت
ارائه گردید که در ادامه مقاله بقیه موارد مورد بررسی قرار می گیرد.
کلید واژه ها: انحراف مشروطیت،، صلح گرایی منفعل، جهان وطنی، نو فراماسونری بهائیت، جاسوسی
۵- انحراف مشروطيت
به اذعان و اعتراف عموم مورخان، حرکت مشروطه، جنبشی عدالتخواهانه تحت رهبری علماء بوده است. هدف از این جنبش کنترل و محدود نمودن اعمال و حرکات دربار و شخص شاه و سوق دادن آنان به رعایت مصالح ملت بود. در فراز و نشیبهای این جنبش مسیر حرکت از آنچه علماء در نظر داشتند منحرف شده و به استقرار نظام مشروطه و پس از آن دیکتاتوری سیاه و سخت و وابسته پهلوی منجر گردید.
از جمله عوامل انحراف مسیر جنبش، سیاستها و اقدامات فرقه ضاله بهائیت می باشد. بهائیت که هدف خود را تضعیف موقعیت و نفوذ علماء می دانست از این که جنبش به تقویت موضع آنان بینجامد، بیمناک بود و لذا با جریانهای روشنفکری که در محافل انجمنهای سری، پنهان و گاه آشکار و نیز مطبوعات تجمع داشتند به همکاری نزدیک پرداخت. در این همکاری تا تشکیل گروههای تروریستی و ترور رهبران دینی و مخالفان مشروطه پیش رفت که این اقدامات در حد وسیعی انجام گرفته است.
در دوران نهضت مشروطیت بیش از ۱۴۰-۲۰۰ انجمن مخفی و نیمه مخفی فعال بودند و بیش از ۳۰ نشریه و تعداد بی شماری شبنامه منتشر می شد. انجم ها تماما در اختیار روشنفکران و عوامل آنان قرار داشت که بهائیت و بابیت نفوذ قابل توجهی در آنها داشتند و در نشریات و شبنامه ها، نیز نفوذ آنان چشگیر بود.
۶- جاسوسی برای دولت های استکباری
قدرتهای استکباری در استفاده از فرقه بابیت و بهائیت هرگز درنگ و شک نکرده اند. از ابتدای تشکیل این فرقه ها روسها به دلیل حمایت بیشتر، بهره برداری زیادتری از آنها کردند. وحدت رویه و همگامی بین دولتهای استعمارگر در استفاده از این فرقه ها یکی از نکات قابل توجه است که به جای رقابت به تفاهم در این زمینه دست یافته اند. حمایت روسها از بهائیت تا انقلاب کمونیستی روسیه در سال ۱۹۱۷ ادامه داشت. پس از آن بهائیها به طور کامل در دامان انگلیس قرار گرفتند و تا آنجا پیش رفتند که همان عبدالبهاء که برای روسها جاسوسی می کرد. به خاطر خدماتش از دولت انگلیس لقب سرا دریافت کرد. او پس از انتقال به بندر عکا در سال ۱۸۹۸م پیوندش را با کانونهای مقتدر یهودی بیشتر و مستحکم تر کرد. فریدون آدمیت می نویسد:
«عنصر بهائی چون عنصر جهود به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران درآمد. طرفه این که از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند و همان میراث سیاست انگلیس به آمریکا نیزرسیده است[۱]».
پیوند بهائیت با قدرتهای ستمگر بین المللی بویژه انگلستان در سده اخیر، از جمله مسائلی است که بین مورخان و مطلعان، به «مسأله مورد اجماع» تبدیل شده است. مهدی با مداد، اسماعیل رائین، احمد کسروی، فریدون آدمیت، خان ملک ساسانی محمود محمود، عبدالهادی حائری، احسان طبری، عبدالله شهبازی، جمعی از آنان هستند که بر این نکته تأکید دارند. دکتر شیخ الاسلامی استاد فقید دانشگاه، مترجم کتاب خاطرات سیاسی سرآرتور هاردینگ در آنجا که هاردینگ در خاطراتش با لحنی جانبدارانه از بابیان و بهائیان یاد می کند می نویسد:
در عرض یکصد سال اخیر بابیان و بهائیان ایران همیشه از خط مشی سیاسی انگلستان در شرق پیروی کرده اند و ستایش وزیر مختار انگلیس از آنها امری است کاملاً طبیعی.[۲]
جاسوسی این فرقه به قدری در ایران عمیق است که در اوائل انقلاب اسلامی در ایران ، افرادی از این فرقه با اسناد بدست آمده از آنها، اعدام گردیدند. جاسوسی این فرقه برای کشورهای غربی و رژیم غاصب صهیونیستی امری مسلم و بدیهی است که شامل موضوعاتی همچون فرهنگی، محیط زیست، نظامی و اقتصادی می باشد.
۷- حمایت از طرح های استعماری بیگانگان و جلوگیری از پیشرفت مسلمانان
اعتقاد بهائیت به «جهان وطنی» که اخذ شده اند از «جهان وطنی» محافل فراماسونری است و مخالفت آنان با به اصطلاح تعصبات ملی و دینی، آنان را به حمایت از هرگونه طرح استعماری که این ایده را دنبال کند واداشته است و بر همین اساس آنان از پیشرفت مسلمانان نه تنها خشنود نمی شوند بلکه در صدد جلوگیری از آن هستند. به قول احسان طبری این اعتقاد حاصلی جز «صلح گرایی منفعل» و تعطیل مبارزات اجتماعی – سیاسی ملتها بر ضد استبداد داخلی و تجاوز خارجی ندارد[۳].
در بحث قبلی اسناد مربوط به کمکهای مادی و معنوی عباس افندی و بهائیان در جنگهای استعماری انگلستان علیه دنیای اسلام، سقوط کشور عثمانی و تجزیه آن و نیز شکست فلسطین و استقرار رژیم صهیونیستی بر این کشور را مطالعه کردیم در جنگ شش و روزه اعراب با رژیم اشغالگر قدس در ژوئن ۱۹۶۷ (خرداد) (۳۴۶ )با حمله سریع و سنگین ارتش اسرائیل، سومین جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفت و بخشهای وسیعی از اراضی اسلامی چون صحرای سینا ارتفاعات جولان، کرانه
باختری رود اردن و قدس به اشغال صهیونیستها درآمد.
بهائیان در خلال این جنگ و برخلاف شعار خود مبنی بر «صلح جهانی» در کنار صهیونیستها قرار گرفتند و همه گونه حمایتی از آنان به عمل آوردند. گزارش ساواک در تاریخ ۱۰/۵/۱۳۴۶ نشان می دهد که مبلغی در حدود ۱۲۰ میلیون تومان در آن زمان رقم بسیار هنگفتی بود به وسیله بهائیان ایران جمع آوری گردید که به ظاهر برای بیت العدل در حیفا ارسال شود، ولی منظور اصلی آنها از ارسال این مبلغ کمک به ارتش اسرائیل می باشد. ساواک در گزارش خود به مقدار قابل ملاحظه ای از این پول که به وسیله حبیب ثابت تعهد و پرداخت شده است نیز اشاره می نماید[۴]. در اکتبر سال ۱۹۷۳ که مقارن با ماه مبارک رمضان بود، جنگ رمضان بین اعراب و اسرائیل آغاز شد و ارتش کشورهای اسلامی حمله غافلگیر کننده علیه اسرائیل به عمل آوردند تا اراضی اشغالی را بازپس گیرند. آنان موفق شدند از کانال سوئز عبور کرده و دیوار عظیم بارلو را بشکنند و افسانه شکست ناپذیری اسرائیل را باطل کنند. نشریات بهائیان در این شرایط به تکاپو افتاده و برخلاف جنگ قبلی که سکوت کرده بودند علیه جنگ و ویرانی مطالب زیادی منتشر ساختند و با ناراحتی از شکست صهیونیستها به نوحه سرایی برای فرزندان خانواده های صهیونیست در میدان جنگ پرداختند[۵]!
پس از شکستهای سنگین اعراب از اسرائیل، نقش بهائیان در کسب اطلاعات به نفع رژیم صهیونیستی بیشتر آشکار شد و علاوه بر آن حمایتهای مادی و معنوی از رژیم اسرائیل، باعث شد تا اتحادیه عرب در برابر این فرقه موضع گیری کند و موضوع بهائیت در دستور کار «دفتر تحریم اعراب علیه اسرائیل» قرار گیرد. این دفتر مأموریت داشت که تمام شرکتها و مجتمعهای صنعتی و اقتصادی خارجی که با اسرائیل منافع مشترک دارند را شناسایی و نام آنها را در اختیار کشورهای عربی قرار دهد تا تحریم علیه آنها را عملی سازند. خبرگزاری رویتر در ۱۰ ژانویه ۱۹۷۵ از دمشق به نقل از محمد محجوب مسؤول دفتر تحریم اعراب عليه اسرائیل، اعلام کرد که در کنفرانس ماه آینده مبارزه با گروه بهائی از سوی این دفتر به طور جدی بررسی خواهد شد و به طور رسمی این فرقه را یک گروه طرفدار اسرائیل و صهیونیسم خواند[۶]. این مضمون را خبرگزاری خاورمیانه نیز همان روز مخابره کرد.
کنفرانس مزبور روز ۲۳ فوریه ۱۹۷۵ در قاهره تشکیل گردید و تصمیمات آن در ۲۵ فوریه منتشر شد. این اجلاس تصمیم ذیل را نسبت به فرقه بهائیت اتخاذ کرد.
و قرر المكتب ايضاً فرض حظر على نشاط البهائيين في الدول العربيه و اغلال محافلهم بعد ان ثبت ان الصهيونية تستر ورائهم.
ترجمه: همچنین دفتر تحریم اعراب علیه اسرائیل مقرر داشت که دولتهای عربی باید از تحرکات بهائیها و تشکیل محافل آنها شدیداً جلوگیری کنند. زیرا (برای اعضاء مسلم شد که) صهیونیسم پشت آن پنهان شده است[۷].
طی دهه های اخیر نیز یکی از فرقه هایی است که در غالب طرح های صهیونیستی -غربی علیه جمهوری اسلامی ایران دخالت دارد، از محکومیت های متوالی جمهوری اسلامی ایران در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل تا تحریم های غربی و ….
۸- نو فراماسونری بهائیت
بهائیت در تعاملات ارتباطات بین المللی با صهیونیسم، آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای استعمارگر و ضد اسلام، به سوی سازماندهی مشابه فراماسونری سوق یافت. محافل در بهائیت، همچون لژهای فرماسونری سازماندهی شده اند و همان ایده های ماسونی بویژه بعد «جهان وطنی» آن در محافل بهائیت دیده می شود. شوقی افندی در سال ۱۳۲۸ ش / ۱۹۵۱ م تشکیلاتی به نام «بیت العدل» را به وجود آورد و به عنوان پیشوای بهائیان، اهدافی به شرح ذیل برای آن معین ساخت:
۱-با رهبران دولت اسرائیل وارد مذاکره شود و رسماً با این رژیم ایجاد رابطه نماید.
۲- به او در انجام وظایف رهبری و اداره جامعه بهائیت کمک کند.
۳- با اولیای امور و رهبران کشورها در باب مسائل شخصی بهائیان وارد مذاکره شود[۸].
هر کس بر خلاف اراده بیت العدل و محافل بهائیت عملی انجام دهد، ابتدا از تشکیلات اخراج می گردد. این اخراج را طرد اداری» می نامند و اگر بر مخالفت خود اصرار ورزد، او را از جامعه بهائیت اخراج می کنند که به آن «طرد روحانی» می گویند. در سال ۱۳۴۱ به دنبال انتخابات بیت العدل و عزیمت نزدیک به ۱۲۰۰ نفر از ایران به اسرائیل و تسهیلاتی که رژیم شاه برای آنان قائل شد، امام خمینی (ره) به این مسأله بشدت اعتراض کردند. رژیم پهلوی برای هر بهالی، پانصد دلار ارز و تخفیف ویژه در بهای بلیط رفت و برگشت هواپیما در نظر گرفت!! که اسناد آن موجود است.
بیت العدل در واقع مرکزیت حزب سیاسی بهائیت است. در انتخاب هیأت اولیه ۹ نفر به عنوان ایادی امر الله انتخاب شدند که تنها لطف الله حکیم به عنوان معاون منشی برای مکاتبه با شرق در میان ۸ نفر خارجی که رئیس، منشی نایب رئیس و … بودند دیده می شود. ۲۷ نفر دیگر توسط شوقی افندی در ۳ آذر ۱۳۳۵ شمسی به این ۹ تن اضافه شدند و مجموعاً ۳۶ نفر رهبریت این حزب را به عهده گرفتند. هر محفل بهائی دارای ۴۰ لجنه برای پوشش فعالیتهای بهائیان می باشد. بعضی از لجنه ها عبارتند از: مطبوعات سمعی بصری، ازدواج، مهاجرت داخله، مهاجرت خارجه، موسیقی، تبلیغ و در اسناد مربوط به لژها به برخی لژها بر می خوریم که تأسیس و تعداد یارانش را حی (عدد (۱۹) نامید و …..
اعضاء آنها، عدد ۱۹ میباشد که عدد مقدس در نظر بهائیان است. چنانچه باب، کتاب خود را (بیان) به ۱۹ واحد تقسیم کرد. سال را ۱۹ قسمت نمود.
به چند نمونه از این سرودها که در لژها خوانده می شود اشاره می گردد:
بهائی یعنی بی وطن
هر بهائی از هر ملیت و کشوری که باشد به هر نقطه ای از عالم که رفت باید آن جا را کشور خود دانسته تعلق خاطر به میهن و مولد خویش نداشته باشد (باقر حجازی).
تعلقات آسمانی در قالب آهنگ و سرود، پیامی است که بهائیان به عنوان بی وطنی سر می دهند؛ مفاهیم و الفاظی که در بطن این نغمه گنجانیده شده این معنی را تفهیم میکند که بنا به کلمات خود اشعار هر کجا منزل کنم احساس غربت نمی نمایم!!
نغمات آسمانی
در کجا متولد شده ام نمی دانم «کجا» متولد شده ام اما خوب می دانم که نام وطنم کره زمین است.
هر کجا منزل کنم احساس غربت نمی نمایم زیرا کجا، عنوانی است که انسانها به سرزمین خدا داده اند،
آن جا میتواند مصر، پرو یا فنلاند باشد ……،
خدا پهنه گیتی را خلق نمود و انسان شهرهای کوچک را
خدا نوع انسان را آفرید و انسان نژادهای سفید و سیاه را،
بدان که چه هندی باشی، چه انگلیسی، چه چینی
چه ایرانی چه آلمانی و چه برمه ای … برای من فرقی نمی کند
به تو هیچ! احساس کینه و دشمنی ندارم
بلکه مالامال از عشق، دستم را به سویت دراز می کنم چرا؟ که عشق به انسانیت دُری است پس گرانبها، دشمنی ها می راند و ما را به نغمه خوانی سرودهای نشاط افزا می خواند، نمی دانم کجا متولد شده ام، اما خوب می دانم که نام وطنم کره زمین است، هر کجا منزل کنم احساس غربت نمی نمایم …[۹]
منبع: موسسه فرهنگی قدر ولایت، دست های شیطانی(بررسی عملکرد فرقه ضّاله بهائیت در ایران)، چاپ دوم ۱۳۸۹
[۱] – امیر کبیر و ایران صفحات ۴۵۷ و ۴۵۸
[۲] – خاطرات سیاسی سرآرتور هاردینگ صفحه ۱۰۲پیامدهای
[۳] – جامعه ایران در دوران رضا شاه، صفحه ۱۱۷
[۴] – تاریخ ۱۵ خرداد به روایت اسناد، جواد منصوری، جلد یک، ص ۳۳۲ و سند ۹۶/۲
[۵] – اخبار امری سال ۱۳۵۲ شماره ۱۳ صفحات ۳۷۷-۳۸۰ و ورقاء نشریه نونهالان بهائی ،ایران سال ۱۳۵۲ شماره ۸ صفحات ۲۰-۲۲
[۶] – پیوند و همکاری متقابل بهائیت و صهیونیسم، محمدرضا منصوری، مندرج در فصلنامه انتظار موعود شماره ۱۸ صفحه ۲۴۷، نقل از ویژه نامه جام جم، ایام شماره ۲۹ صفحه ۳۱
[۷] – همان
[۸] – مجله اخبار ،امری، آذر و دی ۱۳۲۹ صفحات ۳ و ۵ نقل از سایه و روشن بهائیت، صفحه ۱۳۹
[۹] – مجله ی «آهنگ بدیع سال ۲۷ شماره ۱۱ و ۱۲، بهمن و اسفند ۱۳۵۱ ارگان رسمی جوانان بهائی ایران