کد خبر:17334
پ
اوج جهالت در پیروان بهائیت – رعد و برق سواری آقای بهاءالله– سیامک زند
بهائیت در ایران:

اوج جهالت در پیروان بهائیت – رعد و برق سواری آقای بهاءالله – سیامک زند

من سیامک زند هستم، متولد سال ۱۳۲۰ در تهران. مادر من نوۀ میرزا محمود کاشی بود. میرزا محمود از معدود کسانی بود که بهاءالله را از ایران تا عکا همراهی کرد و تا آخر با او بود و مورداعتمادش بود و در همان شهر عکاء، که مدفن بهاءالله است، مدفون است. لازم به توضیح است […]

من سیامک زند هستم، متولد سال ۱۳۲۰ در تهران. مادر من نوۀ میرزا محمود کاشی بود. میرزا محمود از معدود کسانی بود که بهاءالله را از ایران تا عکا همراهی کرد و تا آخر با او بود و مورداعتمادش بود و در همان شهر عکاء، که مدفن بهاءالله است، مدفون است. لازم به توضیح است که ایشان در این سیر با یک جوان دیگر همراه بود به نام رضا قناد (پدربزرگ هویدا). البته اسم فامیلی‌اش قناد نبود. قناد لقبی بود که به او داده شد. بعداً نام هویدا را انتخاب کردند. میرزا محمود کاشی و میرزا رضا قناد باجناق بودند؛ بدین معنا که مادر بنده نوه خالۀ آقای امیرعباس هویدا نخست‌وزیر بود.

  • با توجه به ارتباط نزدیک خانواده شما با بهاءالله و عباس افندی خاطره‌ای هم دارید؟

بله. مادرم برای من تعریف کرده بود که در یکی از متون آن‌ها از قول بهاءالله نقل کردند: «من در مسیر بهشت رضوان سوار رعد و سوار برق بودم و درختان برای من سجده می‌کردند و پرندگان برایم آواز می‌خواندند.»

رضوان یعنی چه؟ در عربی به بهشت می‌گویند. بعد از اینکه حسین‌علی نوری از زندان خلاص شد و به مال و منالی دست یافت. باغ میوه‌ای به نام رضوان در خارج از شهر عکا خریداری کرد که هنوز هم هست در عکا. یکی از آثار متبرک بهائیان همین باغ و املاک و خانه‌های این‌ها در شهر عکا بود.

مادرم به من می‌گفت که در منابع بهائی نوشته «كنت راكباً على البرق و كنت راكباً على الرعد في طريقي الى الرضوان فسجدت لي الاشجار و غَنَّت لي الأطيارة»؛ یعنی در مسیر بهشت من بر رعد و برق سوار بودم.

اگر بگردید در کتاب یا لوحی چنین آمده است. اگر چنین باشد، این رعد و برق دو تا خر بودند. آقای حسین‌علی در آن زمان ماشین که نداشتند. وسیله رفت‌وآمد اسب و خر و قاطر و این چیزها بود. می‌گوید این رعد و برق دو خری بود که حسین‌علی بهاء داشت که یکی خیلی تیزرو بود و اسم آن را برق گذاشته بود و خر دومی صدای نکره‌ای داشت، عین رعد آسمانی.

حالا در کتاب آمده كنت راكباً على الرعد والبرق، بهائیان فکر می‌کردند این حضرت سوار رعد و برق آسمانی بودند ما که ندیدیم کسی سوار بر رعد و برق آسمانی باشد، به هر صورت ایشان دو خر را که رعد و برق نام گذاری کرده بود و در آثارش هم از آن یاد کرده است.

این از نکته‌های حسین‌علی نوری به زبان عربی است که مادرم این‌ها را شنیده یا پدربزرگش میرزا محمود کاشی به او گفته بود یا خودش خوانده بود. در کتاب‌هایی که در دسترسش بود.

 

ارتباط با ما:  bahaismiran85@gmail.com

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید