کد خبر:13475
پ
elm
بهائیت در ایران

عقل ستیزی و علم گریزی بهائیت

خود را دینی فوق العاده مترقی و جهانی دانسته و ادعا دارد یکی از آورده های جدید آن تطابق دین با علم و عقل است. از دیدگاه عباس افندی (عبدالبهاء): «اگر مسائل دینیه مخالف عقل و علم باشد «و هم» است زیرا مقابل علم، جهل است. تعصبات مانع بزرگی است برای ایجاد صلح و سلام […]

خود را دینی فوق العاده مترقی و جهانی دانسته و ادعا دارد یکی از آورده های جدید آن تطابق دین با علم و عقل است.

از دیدگاه عباس افندی (عبدالبهاء): «اگر مسائل دینیه مخالف عقل و علم باشد «و هم» است زیرا مقابل علم، جهل است. تعصبات مانع بزرگی است برای ایجاد صلح و سلام و وحدت و یگانگی و تا این مانع یعنی تعصبات موجود است هرگز بشر روی خوشبختی نخواهد دید»(۱). او می کوشید تا همه تعالیم مترقی را به پدرش بهاء الله نسبت دهد، به گونه ای که در مواضع گوناگون اعلام داشته که چنین تعالیمی قبل از بهاء الله در جوامع بشری مطرح نبوده اند(۲) و این همه از ابداعات دیانت بهائی است که از طریق وحی به پدرش (بهاء الله) نازل گشته است(۳) !

نقد و بررسی

مروری کوتاه بر کتب و منابع دینی بهائیت مبین این حقیقت است که تعالیم به ظاهر مترقی و جدید عبدالبهاء چیزی جز گردآوری و التقاط تعالیم مذهبی «شرق» با اندیشه های عقلانی و مدرن غرب نیست. عباس افندی (عبدالبهاء) در طول سفر سه ساله خود به اروپا و آمریکا تعالیم باب و بهاء را متناسب با اندیشه های رایج قرن نوزدهم در غرب نظیر روشنگری مدرنیسم و اومانیسم تحت عنوان تعالیم و اصول دوازده گانه بهائیت(۴) به وجود آورد.

بسیاری از گفتارها و نوشتارهای وی در کتاب «اقدس» نتیجه مطالعات تجربیات و برداشتها و اقتباس عبدالبهاء از تعالیم، آثار مذاهب و ادیان دیگر و نیز ناشی از مطالعه و آشنایی او با آثار و اندیشه های غربی است(۵).

رابطه عقل و وحی

افزون بر این ادعای عبدالبهاء در نوآوری در تطابق دین با علم و عقل، مغایر با آموزه های اصیل و حیانی ادیان الهی است؛ زیرا احکام دینی همه پیامبران الهی چون از جانب خداوند حکیم است هیچ گاه با علم و عقل فطری مخالفت ندارد در ادیان توحیدی عقل به عنوان منبعی مهم در تبیین عقاید و احکام از جایگاه ممتازی برخوردار است. در طول تاریخ هر پیامبری که از طرف خدا مبعوث گردیده علاوه بر درستی معجزات پیام هایی مطابق با موازین عقلی، علمی و فطری از ناحیه خدا برای بشر آورده و آنها را برای مردم ابلاغ نموده است. در قرآن کریم نیز توجه به عقل، تفکر و علم مورد اهتمام جدی است؛ «كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ؛ بدینسان خداوند آیاتش را بر شما روشن می گرداند، تا اندیشه کنید»(۶).

«و أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ؛ «آیا آنان در زمین سیر نکردند تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند یا گوشهای  شنوایی که با آن ندای حق را بشنوند؟!چرا که چشم های ظاهر نابینا نمی شود، بلکه دلهایی که در سینه هاست کور می شود»(۷).

علاوه بر اقامه براهین متعدد عقل،ی خداوند ادله ای را که به انبیاء گذشته آموخته و آن بزرگواران در مقام احتجاج با ملحدان اقامه نموده اند – در قرآن برای امت اسلامی بازگو فرموده است(۸).

روایات بسیار زیادی نیز از سوی معصومین علیهم السلام) در زمینه برهان عقلی، شان و جایگاه عقل وجود دارد؛ نظیر اینکه: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَينِ، حُجَّةٌ ظَاهِرَةٌ وَ حُجَّةٌ بَاطِنَهُ فَأَمَّا الظَّاهِرَهُ فَالرُّسُل وَ الأنبياء و الآئِمِهِ وَ أَمَّا البَاطِنَه فَالعُقُول».(۹) اصولاً در تعالیم توحیدی از آنجا که عقل و وحی هر دو از منبع واحد سرچشمه گرفته اند بین حکم عقل و فرمان شرع نوعی همسویی و ملازمه برقرار است که از آن به قاعده ملازمه تعبیر شود؛ «كلما حکم به العقل، حكم به الشرع و كلما حكم به الشرع، حکم به العقل»؛ هر آنچه را که دین به آن حکم دهد، عقل نیز فرمان می دهد و هر آنچه را که دین تجویز کند، عقل نیز آن را تصویب و تأیید می کند.

همچنین در آموزه اسلامی جایگاه والایی در باره علم علم آموزی و تلاش برای توسعه و آبادانی وجود دارد.

چنانکه قرآن کریم می فرماید: ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ …. ؛ «بگو آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند. تنها خردمندانند که پند پذیرند(۱۰).

و پیامبر گرامی اسلام ﷺ فرمودند: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم» طلب علم بر هر مسلمانی واجب است.(۱۱).

بر این اساس ادعای نوآوری بهائیان در زمینه توجه به عقل و علم پذیرفتنی نیست و این در حالی است که اساساً بسیاری از تعالیم و احکام بهائیت در تضاد کامل با معیارهای عقلی، علمی و فطری است که خود دلیلی آشکار بر بطلان این اموزه بشری می باشد. برای نمونه در ادامه به تعدادی از این قبیل احکام -که مبلغین بهائی سعی در کتمان آنها دارند – اشاره می شود.

عقلانیت بهائی

باب و بهاء ادعا می کردند تعالیمی عقلانی مترقی و مطابق با درک و فهم بشر امروزی و نیازهای عصر مدرن نازل نموده اند؛ و این در حالی است که بسیاری از عقاید و آموزه های آن در تضاد کامل با اصول عقلی و منطقی می باشد؛ به عنوان نمونه هنگامی که بهاء می گوید: «لا اله الا انا المسجون الفرید(۱۲)» نیست خدایی جز من زندانی یکتا»

همچنین «بگو در هیکل من جز هیکل خدا دیده نمی شود و نه در زیبایی من جزء زیبایی او و نه در هستی من جز هستی او و نه در ذات من جز ذات او و نه در حرکت من جز حرکت او و نه در سکون من جز سکون او و نه در قلم من جز قلم چیره و ستوده او دیده نمی شود(۱۳).

میرزا آقاخان کرمانی و احمد روحی -از پیروان مکتب باب (شاخه ازلی) – این ادعای غریب میرزا حسینعلی بهاء را آن قدر دور از عقل می شمارند که معتقدند جز افراد بی خرد کسی این گونه ادعاها را از مدعیان آن نمی پذیرد. لذا در «هشت بهشت» نوشته اند: «میرزای مزبور مردم را آن قدر … (کلمه ای توهین آمیز به معنای مطبع چشم و گوش بسته) دیده که به الوهیت هم قناعت نکرده، خود را خدا آفرین، بلکه بنده ای از بندگان خود را خدا آفرین می داند….. خلاصه غریب تر از این خدا آن احمقانی هستند که این مزخرفات بی معنی را شنیده و تن در داده اند(۱۴).

علی محمد باب نیز علاوه بر ادعاهای متناقض احکامش نیز نمایانگر میزان ترقی و عقلانیت آن می باشد؛ تنها به یک نمونه بسنده می نمائیم: «لا تركبن البقر سوار گاو نشوید، شیر الاغ نخورید، سوار حیوانی نشوید مگر با دهنه و رکاب و بر آن چیزی بار نکنید، تخم مرغ را قبل از پختن به جایی نزنید که می شکند و ضایع می شود ما تخم مرغ را روزی نقطه اولی قرار دادیم، شاید شما شکر کنید۰(۱۵). !!! طبیعتاً هر شنونده ای که اندک بهره ای از عقل داشته باشد. در پذیرش محتوای این قبیل تعالیم مترقی !!! در می ماند.

علم و بهائیت

تعالیم مترقی باب و بهاء در تعارض با علم و دانش است. به عنوان نمونه:

  • باب استعمال دارو را مطلقاً حرام اعلام کرده است: «بر شما باد که دوا و مسکرات و نوع آنها را نه مالک شوید و نه بفروشید و نه بخرید و نه استعمال کنید»(۱۶). با این حساب باید کلیه فعالیت های پزشکی و بهداشتی و داروسازی به حال تعطیل در آورد.
  • باب هیچ گونه مجوزی برای تدریس کتابی غیر از بیان را نمی دهد.«لا يجوز التدريس في كتب غیر البیان»(۱۷) نتیجه اینکه تمام تحقیقات علمی باید تعطیل شود.
  • به دستور باب تمام کتابهای عالم را به غیر از کتب باب و آنچه در قلمرو بیان نگارش یافته باید نابود شود.« فی حکم محو كل الكتب كلها الا ما انشات او تنشى في ذلك الأمر»(۱۸)

سران بهائی برای رهائی از این افتضاحات از یکسو ادعا می کنند که کتاب بیان نسخ شده است و این در حالی است که میرزا حسینعلی بهاء در آثار خود چندین بار نسخ بیان را مردود دانسته و گویندگان آن را مورد لعنت قرار می دهد؛ که از جمله در اقتدارات می نویسد نسبت داده اند که احکام بیان نسخ نموده «الا لَعَنَهُ عَلَى القَومِ الظَّالمين»(۱۹) و از سوی دیگر ضمن جلوگیری از دسترسی بهائیان به کتاب بیان به کتاب اقدس تکیه می نمایند که البته آن هم دست کمی از کتاب بیان و احکام باب ندارد. نظیر اینکه «اگر کسی خانه ای را بسوزاند او را بسوزانید»(۲۰)

همچنین کتاب اقدس شمار ماههای سال را ۱۹ ماه و هر ماه را ۱۹ روز می داند(۲۱) که این موضوع فاقد هرگونه مبنای علمی عقلی و دینی بوده و دارای اشکالات اساسی است(۲۲).

افزون بر این بهاء سخنانی در علوم طبیعی هم دارد که با بدیهیات علمی متضاد است؛ او در کتاب ایقان می نویسد؛ «نحاس یعنی مس اگر از خطر یبوست در امان ماند پس از گذشت هفتاد سال خود به خود به ذهب یعنی طلا تبدیل گردد»(۲۳) . شیمی دانان این مسئله را بررسی می کنند که مس (c) با جرم اتمی ۶۳/۷ و طلا (Au) با جرم اتمی ۱۹۷ به وجود آمده است و فاصله زیادی که این دو ماده از هم دارند، هرگز ماده مس در معدن طبیعی خود تبدیل به طلا نخواهد شد.

همچنین بهاء در علم تاریخ هم اشتباهات فراوانی دارد. به عنوان مثال فيثاغورث فیلسوف نامدار یونانی است و بهاء او را هم عصر و شاگرد حضرت سلیمان(ع) یاد می کند:«فیثاغورث در زمان سلیمان بن داوود بوده و حکمت را از معدن نبوت گرفته است». این در حالی است که حضرت سلیمان قریب به چهارصد سال قبل از فیثاغورث بوده و محققان تاریخ هم این مطلب را پذیرفته اند.(۲۴)

پی نوشت ها

  • خطابات عبدالبهاء، ص ۱۸
  • رک افندی عباس (عبدالبهاء)، خطابات مبارکه، ص ۱۹۱
  • شیفتگی عبدالبهاء به غرب در اندیشه و عمل سعید شریفی فصلنامه مطالعات تاریخی شماره ۱۷ ویژه بهائیت)، ص ۲۱۰
  • اموری از قبیل تحری حقیقت ترک تقلید تطابق دین با علم و عقل وحدت اساس ادیان وحدت عالم انسانی ترک تعصبات الفت و محبت میان افراد بشر تعدیل معیشت عمومی تساوی حقوق رجال و نساه، تعلیم و تربیت اجباری، صلح عمومی و تحریم جنگ از جمله اصول دوازده گانه بهائیت به شمار می رود
  • ر.ک: دایرة المعارف جهان اسلام، آکسفورد، ذیل واژه Bahai
  • بقره (۲)، آیه ۲۴۲
  • حج (۲۲)، آیه ۴۶
  • ر.ک: دین شناسی، عبدالله جوادی آملی، قم اسراء ۱۳۸۱، صص ۱۵۷-۱۶۳؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، عبدالله جوادی آملی، قم اسراء، ۱۳۸۶، ص ۶۱-۶۹
  • تحف العقول عن آل الرسول ، این شعبه حرانی، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق، ص ۳۸۶
  • زمر (۳۹)، آیه ۹
  • جهت آشنانی بیشتر با آیات و روایات پیرامون جایگاه علم و عالم در اسلام ر.ک: میزان الحکمه محمدی ری شهری، قم: مرکز اعلام اسلامی ۱۳۷۰، ج ۶، صص ۴۴۵-۵۳۵
  • مبین، بهاء الله، چاپ ۱۳۰۸ هـ.ق، ص ۲۸۶
  • مبین، ص ۱۷٫
  • هشت بهشت میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی چاپ سربی، بی تا، بی تا، ص ۲۱۵؛ هشت بهشت ادعانامه فرقه اولی علیه بهائیت، حمیدرضا روحانی، ماهنامه زمانه، شماره ۶۱
  • بیان عربی علی محمد باب، ص ۴۹
  • بیان عربی ص ۲۲
  • بیان فارسی، ص ۳۰
  • بیان فارسی، ص ۱۹۸
  • اقتدارات حسینعلی میرزا، ص ۴۵ و ۱۰۳
  • کتاب اقدس ص ۱۸
  • کتاب اقدس ص ۳۴
  • اعتقاد مذکور که هر سالی ۱۹ ماه و هر ماهی ۱۹ روز است دارای اشکالات زیر خواهد بود.

-اگر ماههای بهائیان مبتنی بر سال خورشیدی است در این صورت ۱۹ ماه که هر کدام مشتمل بر ۱۹ روز باشد با سال خورشیدی منطبق نمی گردد؛ زیرا سال خورشیدی ۳۶۵ روز است و مجموع روزهای بهائیان در یکسال ۳۶۱ روز می شود.

– اگر مبنای بهائیان بر سال قمری است در این صورت نیز هیچ تطابقی با سال قمری نمی تواند داشته باشد؛ چون ماههای قمری ۲۹ یا ۳۰ روز میباشند به ۱۹ روز بنابر این دیدگاه بهائیان در گردش ماه و خورشید در تناقض آشکار با مسائل پذیرفته شده ،عقلی، علمی، عرفی و دینی خواهد بود.

  • ماجرای باب و بهای سید مصطفی طباطبانی تهران نشر روزنه، ۱۳۸۰، ص ۱۹۹
  • به نقل از ماجر

 

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please