استراتژی خزنده و رازآلود صهیونیست ها در ایران از جمله اسرار نا گفته و پنهان تاریخ معاصر است. حضور ایادی یهود در رأس دستگاه سلطنت و مراکز مهم تصمیم گیری و سیاستگذاری ایران دوران پهلوی را به پایگاهی سیاسی و استراتژیک برای صهیونیست ها تبدیل کرده بود. عناصر یهود در نتیجه متابعت بی چون و چرای دولت مردان ایرانی از آنها بر سیاست و اقتصاد کشور پنجه انداخته بودند. اما آزادی عمل یهودیها و تلاش این جماعت برای افزایش و گسترش سلطه بر اهرم های قدرت در چنان لفافه ای قرار داشت که اغلب از چشم مردم دور باقی می ماند. آنها نمی توانستند توطئه ی خزنده ای را که در اطرافشان شکل می گرفت و هم چون گیاهی هرز بر ارکان سیاست و اقتصاد سرزمین شان می پیچد، به وضوح ببینند. در این زمینه اعتراف یکی از جاسوسان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی درباره دخالت پنهان سرویس های اطلاعاتی اسرائیل در ایران دوران پهلوی، تأمل برانگیز است.
یعقوب نیمرودی از مأموران کار کشته سیاسی و اطلاعاتی صهیونیستها پس از سالها فعالیت جاسوسی در ایران در گفت و گویی با یک روزنامه نگار اسرائیلی می گوید«اگر یک روز به تو اجازه دهند که از کارهایی که ما در تهران انجام داده ایم آگاه شوی از آن چه می شنوی وحشت خواهی کرد. حتی نمی توانی آن را تصور کنی»(۱)
پنهان کاری در روابط میان ایران و اسرائیل از جانب رژیم پهلوی نیز به شدت دنبال می شد. شاه در روابط خود با دولت یهود سیاست مخفیانه را در پیش گرفته بود او از یک طرف سعی می کرد روابط خود را با اسرائیل توسعه دهد از طرف دیگر سعی داشت آن را از دید مردم و کشورهای غربی دور نگاه دارد(۲).
دلیلش هم این بود که شاه پیوند میان منافع خودش و اسرائیل را احساس می کرد. اما از یک طرف هم از مخالفین خود بیم داشت به خصوص پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و آغاز نهضت انقلابی و اسلامی حضرت امام خمینی (ره) که مبارزه با اسرائیل را در صدر برنامه های خود قرار داده و پیوسته خطر نفوذ صهیونیسم را به ملت ایران هشدار می دادند(۳).
سنجش و تعیین گستره ی نفوذ صهیونیسم در ایران عصر پهلوی، بدون شناسایی کانونها، محافل و عناصر وابسته به آن میسر نیست. لذا در مقاله حاضر بر آن هستیم تا با مطالعه و بررسی پایگاه های عمده یهودیان در ایران به عمق حضور آنها در عرصه های سیاسی اجتماعی اقتصادی اطلاعاتی و فرهنگی کشور، بیشتر پی ببریم.
نخستین این پایگاهها سازمان فراماسونری است که بخشی از پیکره تشکیلات جهانی صهیونیسم به شمار می رود. بی شک نمی توان نقش و عملکرد فراماسونها و لژهای فراماسونری را در ایران معاصر نایده گرفت. حضور و فعالیت ده ها لژ و هزاران فراماسون ذی نفوذ و فعال در عرصه های گوناگون کشور، همگی اهرم هایی بودند که حلقه های وابستگی سلطنت ایران را به صهیونیسم محکم تر می کردند.
تشکیلات عریض و طویل بهائیت به عنوان یک فرقه دست پرورده استعمار، حلقه دیگری بود که ایران دوران پهلوی را به کانون قدرت صهیونیسم پیوند زده و متصل می کرد. در این زمینه نیز هم سوئی عملکرد بهائیان برخوردار از مقام ها و مناصب کلیدی در کشور با منافع جهانی صهیونیسم به هیچ وجه قابل انکار نیست.
سومین پایگاه صهیونیسم در ایران که ما آن را یهودیان مخفی می نامیم، شامل آن دسته از رجال درباری، مقامات و صاحب منصبان درجه اول کشور در دوران پهلوی است که به طور پنهانی با دولت اسرائیل ارتباط داشته و حافظ منافع استعماری آن رژیم بوده اند. این اشخاص که از صدر مشروطیت تا سقوط شاه، یعنی حدود سه ربع قرن در رأس امور دولت قرار داشتند، اغلب عناصر یهودی تباری بودند که کمتر کسی از اسرار و وابستگی درون گروهی آنها اطلاع داشت و در عین حال، پشتیبانی های سازمان یافته و تشکیلاتی آنها در ورود به دستگاههای دولتی راه را برای نفوذ سایر هم کیشان و هم مسلکان شان باز می کرد.
در ادامه، هر یک از این پایگاههای نفوذ را به تفکیک مورد بر مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سازمان فراماسونری
سازمان فراماسونری به عنوان پدیده ای نوظهور، ابزاری مؤثر در دست نظام بورژوازی بود که از آن در مقابل نظام کهنه و سنتی فئودالیته که با همدستی کلیسا بر تمامی ارکان جامعه سلطه یافته بود، استفاده می کرد. فراماسونری با طرح اندیشه های خود، قصد بر هم زدن ساختارهای جامعه را داشت. جنبش فراماسونری با اتکا به ایدئولوژی خاص خود هم چون ادیان و مذاهب التقاطی نظیر مانویت و بهائیت، به هر سرزمین و کشوری وارد می شد. سپس اشتراک های خود را بامردم آن سرزمین یافته و در جهت بارزتر کردن آنها تلاش می کرد تا از این طریق روشنفکران و اصلاح طلبان کشورهای مختلف جهان را با نظریات خود همگام سازد.(۴)
ایران از جمله کشورهایی بود که موج تجددخواهی و به دنبال آن سازمان های فراماسونری به آن راه یافت و علت آن را باید در بافت سنتی جامعه ایرانی جست و جو کرد. اما از اواسط دوران قاجار با گسترش روابط میان ایران و اروپا، پیشرفت های غربیان در زمینه های مختلف چیزی نبود که از چشم تحصیل کردگان ایرانی به دور بماند. محافل و انجمن های ماسونی، یکی از مظاهر جالب و جذاب تمدن غرب به شمار می رفت که بسیاری از محصلان و روشنفکران ایرانی را جذب خود کرد و آنان را تا به مرحله شیفتگی و گاه سرسپردگی غربیان پیش برد. به این ترتیب، نظام میرزا ملکم خان سرمایه داری غرب با مسخ برخی روشنفکران ایرانی، آنان را به عناصری بسیار مطمئن برای تأمین منافع خود تبدیل کرد.
تشکیلات مخفی فراماسونری از زمان میرزا ملکم خان با کمک شاهزادگان و دین ستیزان اروپا دیده شروع به تبلیغ و ترویج غرب زدگی و بی دینی در جامعه ی ایران نمود. پیچیدگی و ماهیت بغرنج و پنهان کارانه ی این تشکیلات همراه با ایدئولوژی خاص آن که از تساهل در امر مذهب و اندیشه های فرامرزی و جهانی سخن می گفت، مانع از آن بود که علما و روحانیون تصمیم واحد و هماهنگی در قبال آن اتخاذ کنند و عکس العمل شدیدی در برابر آن نشان دهند. به این ترتیب، جریان فراماسونری خود ادامه داد و در دوران پهلوی دوم به جایی رسید که در تمامی ارکان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه رسوخ کرد.
فراماسونری به عنوان یک تشکیلات منظم و پیچیده به طور کامل در خدمت مقاصد و اهداف دین یهود و دقیقاً همسو و هم جهت با مطامع و اغراض صهیونیست حرکت می کرد.(۵)
ژرژ لا میلن در کتاب اسرار سازمان مخفی یهود می گوید: فراماسونری قدرت مخفی ماست. فراماسونری فقط به مخفی نگاه داشتن نقشه های ماست و طرز اجرای این قدرت مخفی و محل اجرای آن برای همیشه بر این ملت ها پوشیده است(۶).
اسماعیل رائین مؤلف کتاب فراموشخانه و فراماسونری در این زمینه می نویسد: «صهیونیسم ایدئولوژی حاکم بر تمام لژهای جهان است. لذا صهیونیسم بین المللی با فراماسونری بین المللی یکی گردیده و از آن به منزله بازوی سیاسی و فرهنگی استفاده می شود.»(۷)
در نتیجه ترکیب صهیونیسم و فراماسونری در ایران پدیده ی نوین «نوماسونی» شکل گرفت که نطفه آن در دل رژیم بسته شد و در دامان دولتمردان آن زمان پرروش یافت(۸). پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مراکز فراماسونری که به آن «ستاد عملیات استاد اعظم، جعفر شریف امامی» ، گفته می شد کشف گردید و عکس های گوناگونی همراه با فهرستی از اعضای فراماسون به دست آمد. نیز روشن گردید که در روزگار محمدرضا پهلوی نه تنها سیاست کلی ایران که سر رشته اقتصاد کشور نیز به شیوه ای بنیادین در دست فراماسون ها بوده است. از آن پس نوشته های دیگری نیز پیرامون فراماسونها و پیوند آن با صهیونیسم بیرون آمد.
بهائیت
تمایلات نژاد پرستانه یهودیان مانع از فعالیت های تبلیغی و ترویج مذهب توسط این جماعت می شود. یهودیان نه خود به دین دیگر در می آیند و نه دیگران را به مذهب شان دعوت می کنند. اما از آن جایی که قصد نفوذ در جوامع را دارند، فرقه سازی و بدعت گذاری در سایر مذاهب را به عنوان راه کارهای اساسی برای نیل به مقاصد خود در پیش گرفته اند. در سراسر تاریخ شواهد بسیاری وجود دارد که یهودیان با پروراندن و حمایت از فرقه های مذهبی در ممالک مختلف راه نفوذ خود را به داخل آنها گشوده اند و با در پیش گرفتن نقاب های جدید، مسیر رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی شان را هموار کرده اند.
نمونه ی بارز این مدعا نقش یهودیان در ظهور پروتستانیسم است که تجربه موفقیت آمیزی را برای آنها به دنبال داشت؛ به طوری که توانستند زیر لوای نام مسیحیت به اجرای بسیاری از مقاصد خود نایل شوند. حضور پروتستان ها، آن هم در یک گستره جغرافیایی ی وسیع شامل انگلستان، آمریکا، کانادا و استرالیا، در واقع بر زمینه چینی برای کمک به سلطه یهود بود. این روند تدریجی و رو به رشد به لحاظ زمانی از دوران کراموال – پروتستان متعصب و طرفدار یهود – شروع شده و تا عصر نو محافظه کاران آمریکا، یعنی ریگان تا بوش پدر و پسر ادامه داشت. سرانجام، گروه اخیر، تحت عنوان صریح «مسیحیان صهیونی» آمریکا را دربست در اختیار صهیونیست ها قرار دادند(۹) و به غایت آمال یهودیان نژاد پرست، جامه عمل پوشانیدند.
در ایران و در عصری که مورد نظر ماست، به ویژه عصر پهلوی دوم، فرقه بدعت گذار که به طور کامل در خدمت اهداف و مقاصد یهود قرار داشت، بهائیان بودند. به طوری که حضرت امام خمینی (ره) از آنان به عنوان “عمال اسرائیل ” یاد می کند. (۱۰) و پیوسته خطر حضور آنان را به علمای اسلام و طبقات مردم یادآوری می نماید(۱۱).
از دیدگاه حضرت امام (ره) تشکیلات بهائیت در ایران در حکم جاسوس اسرائیل در منطقه بوده و در اصل برای شکستن نفوذ مذهب شیعه و روحانیت به و وجود آمده بود. انتشار ده ها نامه پیام و اسناد مربوط به روابط بهائیان و اسرائیل، سخنان آن رهبر عالی قدر و فرزانه را تأیید می کند(۱۲).
اسرائیل یکی از اولین و مؤثرترین حکومت هایی بود که بهائیت را رسمیت شناخت و آن را جزو مذاهب رسمی کشور خود قرار داد. جذب سرمایه های بهائیان که باعث شکوفایی اقتصا دی این کشور می شد. یکی از عوامل توجه رژیم اشغالگر قدس به بهائیان ایران بود، بهائیان نیز سرزمین اسرائیل را مرکز خود قرار داده و دولت یهود را پناهگاه و تکیه گاه خود می دانستند. شوقی (۱۳۳۶ ه ش) رهبر فرقه بهائیت، یکی از وظایف شورای بین المللی بهائیان را رابطه با دولت اسرائیل بیان می کنند. او هم چنین در مکتوبات خود، حمایت دولت اسرائیل را بر همه دولت های جهانی ترجیح داده و تأسیس شعب محافل ملی بهائی را فقط در اسرائیل ممکن می داند(۱۳).
در دوران پهلوی، بهائیان با حمایت کشورهای خارجی به ویژه انگلیس و اسراییل در عرصه سیاست و اقتصاد کشور به اقتدار چشمگیری دست پیدا کردند.
محمدرضا پهلوی که به عناصر بهائی دربار خویش بیش از سایرین اعتماد داشت. آنان را به عنوان عمده ترین کارگزاران حکومت خویش به کار گرفت. بهائیان هم با استفاده از این جایگاه سیاسی، ایران را سرزمین امنی برای رشد و توسعه جنبش خویش یافتند. ضمن آن که قدرت های استعماری و اسرائیل نیز از این رهگذر، با اطمینان از قدرت عامل دست نشانده خویش، تنها کشور شیعی مذهبی جهان را در اختیار کسانی قرار دادند که حافظ منافع آنها بوده و می توانستند همه ذخایر یک ملت را فدای مطامع خود و استعمارگران نمایند.
ارتباط بهائیان با اسرائیل – که در حقیقت پادگان کشورهای غربی در قلب ملتهای مسلمان است- موجب شد که با توجه به نفوذ آنها در حکومت پهلوی، غربی ها بتوانند به اطلاعات دست اول و مهم دربار ایران دست پیدا کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به سوابق این فرقه به عنوان یک حزب سیاسی طرفدار بیگانه، مقابله آنها با اقتدار ملت و روحانیت و مخالفت علنی آنان با دین اسلام، نظام جمهوری اسلامی برای آنان هیچ گونه رسمیتی قائل نشد. به علاوه، به دلیل محرز شدن جاسوسی عده ای از سران تشکیلات بهائی در شهرهای مختلف، حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر کردن بیت المال به جیب صهیونیست ها، تعدادی از آنان دستگیر و مجازات شدند.
یهودیان مخفی
مئیر عزری نماینده و سفیر غیر رسمی اسرائیل در زمان پهلوی، طی مدت هفده سال مأموریت خود در ایران با بسیاری از سران و مقامات بلند پایه آن دوران، روابط بسیار نزدیک و صمیمی برقرار کرده بود. او در یادنامه ای که چند سال پیش منتشر شد، با افتخار به چگونگی آشنایی خود با شماری از اشخاص سرشناس و عالی مقام کشور اشاره نموده است. عزری از این که توانسته از نهان خانه اسرار خصوصی و خانوادگی بعضی دولت مردان و قدرت مداران ایران، اطلاعات منحصر به فردی کسب کند، احساس غرور می نماید. او می نویسد: بسیاری از اشخاص منتفذ و صاحب منصب یهودی تبار بوده اند. لیکن به شدت سعی در کتمان این راز داشتند. اما در نشست های خصوصی و گفت و گوهای محرمانه با شخص مئیر عزری با افتخار از کیش نیاکان خود یاد می کرده اند. (۱۵)
از جمله این یهودیان مخفی، مئیر عزری به علی اصغر حکمت، وزیر خارجه ی وقت اشاره می کند. او درباره نحوه آشنایی خود با این هم کیش پنهانی می نویسد: قبل از معارفه حاجعلی کیا به من گفت که او از خود شماست و من پس از چندی دانستم که خانواده ی حکمت خاخام و از سرشناسان یهود بودند که ناچار از کیش خود دست شسته و با گزینش نام «حکمت» خواسته اند از تنها یادگار خانوادگی پاسداری کنند. (۱۶)
شخص دیگری که سفیر اسرائیل از یهودیت او پرده بر می دارد. محمد علی فروغی (ذکاء الملک) است.(۱۷) فروغی از معدود افرادی بود که در جریان سازی دوران پهلوی نقش و مسئولیت بسیار عظیمی داشت. این فرد، استاد اعظم فراماسونری، اولین نخست وزیر هر دو شاه پهلوی، وزیر و وکیل چندین دوره مجلس، نماینده ایران در مجامع بین المللی، بنیانگذار دانشگاه تهران، بنیانگذار نظام دادگستری لائیک در زمان رضا شاه، برنامه ریز فرهنگی دوران پهلوی و مورد اعتماد انگلستان بود.
او به خانواده های بزرگ یهودی اصفهان تعلق داشت و صاحب تألیفات متعددی بود که همگی در مسیر خدمت به یهود، اسرائیل و صهیونیسم قرار داشتند. همه نوشته های فروغی یا ترجمه هایش از زبان فارسی و دیگر زبانها، در چاپخانه یهود ابروخیم یکی از پایگاه های فرهنگ یهود در ایران به چاپ رسیده اند. (۱۸)
سردار فاخر حکمت، یهودی مخفی دیگری است که مئیر عزری نحوه آشنایی با او و پی بردن به ماهیت یهودی اش را چنین شرح می دهد:
“اسحق كورن رئيس جنبش جهانی کارگری صهیونیستی را در آوریل ١٩٦٥ (١٣٤٤ ش) به سمینار دانشجویان یهودی در ایران دعوت کرده بودم.
اسحق کورن نماینده پارلمان، دستیار وزیر دارایی و سرپرست یهودیان کشور رومانی در اسرائیل و از دوستان خوب من در حزب ماپای بود. او روزی میهمان سردار فاخر حکمت، رئیس مجلس ملی ایران شده بود. فاخر حکمت در گفت و گو با اسحق کورن سرشار از بالندگی بود. به طوری که از گفتن نکته هایی درباره پیشینه یهودی اش خودداری نکرد. پیرو همین پدیده از حکمت دعوت شد تا از اسرائیل دیدن کند”.(۱۹)
مئیر عزری هم چنین از خانواده های دیگری همچون مظفریان، قوام الملک، سعید نفیسی و دیگران یاد می کند که با محافل یهود ارتباط داشتند و به بنابر اهداف تبلیغاتی صهیونیسم به اسرائیل دعوت می شدند.
همچنین بر اساس مندرجات سایر منابع تابع یهودی، بسیاری یهودیان ایران موفق شدند تحت پوشش بهائیت به مناصب و موقعیتهای های بسیار بسیار بالای دولتی و مالی دست پیدا کنند که از جمله برجسته ترین آنها می توان به امیر عباس هویدا نخست وزیر، ثابت پاسال همدانی رئیس تلویزیون و عبدالکریم ایادی سرلشکر ارتش و پزشک مخصوص محمدرضا شاه اشاره کرد.
علاوه بر سازمانها و تشکلهای یاد شده مجامع صهیونیستی بی شمار دیگری نیز وجود داشتند که در محدوده خاص خود در جهت مقاصد یهود فعالیت می کردند. این گونه مراکز که با حمایت مستقیم اسرائیل و آمریکا، مسئول تولیت گسترش نفوذ صهیونیسم را در ایران به عهده داشتند با مساعدت رژیم پهلوی، پیوسته رو به ازدیاد و اقتدار گذاشته بودند.
اسرائیلی ها حتی سعی فراوان داشتند که با ایجاد پایگاه های فرهنگی نظیر مؤسسات آلیانس و انجمن «او تصر هتورا» در اذهان و قلوب مردم ایران نفوذ کرده و به روی مقاصد استعماری خود سرپوش گذارند. اما پایبندی مردم به اصول و ارزشهای اسلامی و شکل گیری نهضت اسلامی و انقلابی حضرت امام (ره) مانع از موفقیت ترفندهای تبلیغاتی و دروغین سران یهود گردید تا زمانی که با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، ریشه این فتنه برای همیشه از دل جامعه ایرانی کنده شد.
پی نوشت:
- محمد تقی تقی پور، استراتژی پیرامونی اسرائیل، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۲، ص ۹۵
- نگاه کنید به اسدالله علم، گفت و گوهای من با شاه ج ۱، ص ۱۸ و ۳۸۱ و ۱۳۳۰ به بعد
- صحیفه نور، ج ۱، سال ١٣٤١، ص ١٤؛ همان ۱۳/۳/۱۳۴۳، ص ٥٤ و همان ۲۳/۶/۱۳۵۲، ص ٢٠٦.
- فراماسونرها، روتارین ها و لاینزهای ایران، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷، ص ۹
- از جمله ویژگی های فراماسونری که با صهیونیسم هم خوانی دارد. می توان به موارد زیر اشاره کرد: دئیسم یا لا مذهبی، اعتقاد به خداوند، منهای باور داشتن پیغمبران و کتب آسمانی که از ویژگی های ایدئولوژی آنهاست. ژودائیسم یا یهودی گری. همه فراماسونرها وظیفه دارند که برای حضرت موسی (ع) و حضرت داوود (ع) احترام قایل شوند.
نهان روشی: شیوه ای که فراماسونرها از یهود گرفته اند و بر اساس آن برای پیشبرد مقاصد یهود، هیچ گاه موضع صریح نمی گیرند و آشکارا عمل نمی کنند. محمد رجبی، سیر تفکر در قرون جدید، تهران: نشر و چاپ، ١٣٦٥، ص ٥٤ .
- به نقل از محمد حسن طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران، تهران، مرکز اسنادان انقلاب اسلامی ۱۳۸۰ ، ص ٢٤٦
- اسماعیل رابین، فراموشخانه و فراماسونری، تهران: امیر كبير، ١٣٥٤، ج اول، ص ٣٧٥
- بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهایت، تهران: سخن، ١٣٦٨، ص ٧٤٢ .
- سقوط، مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران: موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، ١٣٨٤، ص ٤١٥
- ۱۰ صحیفه نور، ج ۱، ص ۴۴
- ۱۱. همان، ص ۱۲، ٣۵-٣٤ و ٣٦
- نگاه کنید به افراسیابی، ص ۵۹۰-۵۷۵
- سعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۳۵۷
- ارتشید سابق حسین فردوست در خاطرات خود درباره ی اعتماد شاه به بهائیان می نویسد:
محمدرضا نه تنها نسبت به نفوذ بهائی ها حساسیت نداشت، بلکه خود او صراحتا گفته بود که افراد بهائی در مشاغل مهم و حساس مفیدند؛ چون علیه او توطئه نمی کننده ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۵، ج ۱، ص ۳۷۵
- ١٥ سقوط، ص ۱۰۷
- مئیر عزری، یادنامه، ج ۱، بیت المقدس ۲۰۰۰ م ، به نقل از سقوط، همان جا.
- واژگان ذکا یا ذکای در فرهنگ و ادب عربی به معنا پاک، پالوده، برگزیده و شایسته است.
- سقوط، ص ۱۰۷، ۱۴۱۹ : خاطرات فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، ص ۹۶-۹۵
- مئیر عزری، همان جا