ایدئولوژی از مهمترین ارکان مبارزه سیاسی محسوب میشود. در حقیقت، ایدئولوژی سیاسی است که میتواند با بسیج منابع و سازماندهی آنان نیروی سیاسی، اجتماعی و نظامی برای رهبران ایجاد کند. بدون ایدئولوژی سیاسی ایجاد سازمان سیاسی امکانپذیر نیست. ایدئولوژی سیاسی در جوامع دینزداییشده و سکولار میتواند دینی و غیردینی باشد. اما در جوامع سنتی و دینی لزوماً دینی خواهد بود.
در جامعه ای که نظام معرفتی (اپیستمه) آن صرفاً دینی است، هر ادبیات و گفتمانی که خارج از ادبیات و گفتمان دینی باشد، اساساً قابل فهم نیست، چه رسد به آنکه بخواهد اثربخش باشد و در جذب نیروی اجتماعی و سیاسی بهکار آید. بههمین دلیل است که نهضتهای اصلاحدینی در دوران قبل از ظهور گفتمانهای غیر دینی و سکولار قرار دارند. در حقیقت نهضت اصلاحدینی است که با شکستن هژمونی و تسلط گفتمان دینی مسلط، زمینه را برای ظهور و بروز گفتمانهای غیر دینی فراهم میسازد.
ایدئولوژی در بابیت و بهائیت
در فهم ایدئولوژی سیاسی بابیت نیز باید توجه داشت که اساساً ایجاد هر حرکت اجتماعی در ایران قرن ۱۳ هجری نمیتوانست فارغ از زبان و ادبیات دینی باشد. هر فعل سیاسی و هر کنش اجتماعی – سیاسیای به زبان و ادبیات دینی نیاز داشت و خارج از آن اساساً قابلیت ظهور و بروز نداشت. لذا جریان سیاسی بابیت با بهرهگیری از تشکیلات غیر رسمی شیخیه و رسانه مهم آن روز که رسانه شفاهی منبر بود و بهرهگیری از ایدئولوژیای که محتوا و ماهیت غالیگری داشت، توانست در برخی گروههای اجتماعی نفوذ کند و با عضوگیری از آنان تشکیلات چند هستهای بابیت را در چندین نقطه از ایران پدید آورد.
ایدئولوژی بابیت اولیه یک ایدئولوژی غالی گرایانه و در استمرار غالی گری در سده های گذشته بود غالیگری بابیت ریشه در غالیگری شیخیه داشت و پیش از بابیها شیخ احمد احسایی بنای غالیگری در عصر قاجار را نهاد.[۱]
عقاید غلات بهطور کلی به دو بخش تقسیم میشود:
۱. عقایدی که اثری از آنها در شیعه نیست، مانند عقیده به خدایی و نبوت ائمه یا اشخاص دیگر، حلول، تناسخ، تفویض و تشبیه خداوند به موجودات.
۲. عقایدی که در شیعه بود و آنها تحریف کردند، مانند مهدویت، رجعت، تأویل قرآن و بداء.[۲]
تصور عمومی این است که غالیگری منشأ عاطفی دارد و علت آن محبت به فردی است که دربارهاش غلو میشود اما این منشأ روانی تنها جزئی از علل پیدایش آن، مخصوصاً در میان توده است. پژوهشگران این حوزه با بررسی زندگانی و شخصیت رهبران غلات مانند ابوالخطاب، مغيرة بن سعيد، ابومنصور عجلی و بیان بن سمعان دریافتهاند که آنان برای رسیدن به قدرت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به آن گرایش یافته و جریانسازی کردهاند. آنان با بهانه کردن الوهیت امامان شیعه خود را پیامبر و منصوب از طرف آنان دانستند و به این ترتیب از عواطف و اعتقاد دینی توده برای اهداف سیاسی خود بهره بردند.[۳]
مقایسه عقاید بابیت اولیه با غالیان بهویژه محتوای کتاب بسیار مهم «نقطة الكاف» ميرزا جانی کاشی نشان میدهد، میان آنها شباهت فراوانی هست و جز آنچه در بالا شمرده شد به اباحه گری نیز میتوان اشاره کرد.
غالیپژوهان از جمله ویژگیهای مهمی که برای غالیان برشمردهاند اباحهگری است. این خصوصیت در تاریخ بابیت قابل مشاهده است و نمونه مهم آن ماجرای «بدشت» و نظریهای است که به طاهره قرةالعین نسبت داده میشود. همچنین اباحه گریهای دیگری که در تاریخ بابیت نقل شده و مشابه خصوصیاتی است که در تاریخ غالیان ذکر شده است؛ آنان «ازدواج با دختر خود را روا میشمردند، گوشت خوک را حلال میدانستند، لواط را یکی از طیبات بهحساب میآوردند و تعالیمی از این قبیل داشتند.»[۴]
بابیت پس از شکستهای پیاپی سیاسی و ایدئولوژیک در ادوار بعد تغییر ایدئولوژی میدهد. این تغییر ایدئولوژی بهطور مشخص با تبعید بابیها از ایران به عثمانی و پیدایش دو شاخه ازلی و بهائی اتفاق میافتد.
علل تجدید نظر و تغییر در ایدئولوژی بابیت از این قرار است:
۱. شکست ایدئولوژی اولیه و به بنبست رسیدن ادعای ظهور امام زمان(عج) و ایدئولوژی غالیگرایانه
۲. شکلگیری شرایط جدید در عثمانی و ارتباط با دولتهای بیگانه اعم از روسیه و انگلیس
۳. جذب نیروهای جدید و به عرصه رسیدن نسل جوان مانند آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی
در اینجا بهتر میتوان معنای جملههای نخستین گزارش سرهنگ شیل وزیر مختار بریتانیا در ایران به لرد پالمرستون درباره بابیت را فهمید آنجایی که گفت بابیت به خودی خود رو به زوال است و چیزی برای عرضه ندارد. از همین جاست که یکی از علل مهم تجدیدنظر طلبی در ایدئولوژی بابیت معلوم میشود؛ بهویژه نقشی که بعدها ادوارد براون در این زمینه ایفا کرد. در تأیید سخن شیل مبنی بر نابودی زودهنگام بابیت، در صورتی که از آن حمایت نشود، میتوان به شواهد تاریخی متفاوتی اشاره کرد که مشابه دعوی علیمحمد شیرازی بودند.
نمونه این موارد سید میرزا محمد نوربخش است که حدود یک قرن، پیش از تأسیس حکومت شیعی صفوی ادعای امام زمانی کرد، ایدئولوژی او نیز مبتنی بر غالیگری بود و در ابتدای دعوتش گروه قابل ملاحظهای به وی پیوستند. او خود را «مظهر» مینامید؛ عنوانی که قابل مقایسه با عنوان «من يظهره الله» بابیان و بهائیان است. او نیز با همین ادعا دعوی خلافت داشت و موجب شد، شاهرخ تیموری به مقابله با او بپردازد.[۵] او در نهایت در سال ۸۶۹ در سولقان در اطراف تهران درگذشت و در باغی از مستحدثات خود دفن شد.[۶]
لذا می بینیم که بعد از شکست ایدئولوژی بابیت، درگیری های نظامی و راه اندازی جنگ داخلی این فتنه خاموش شد اما با حمایت صحنه گردانان استعمارگر به شکل دیگر در قالب بهائیت و ظهور پیامبر الهی در خارج از کشور و در کشور عثمانی ظهور یافت و این ایدئولوژی شکست خورده به سمت آموزه های مکتب لیبرالیسم غربی رفت و عملا با رهبری شوقی افندی(سرکرده سوم بهائیت) و همسر آمریکایی اش بهائیت به یک تشکیلات و سازمان سیاسی تغییر هویت داد و ساختار حزبی پیدا کرد و مرکز بیت العدل در عکا صحنه گردان آن شد.
یعنی باید گفت بابیت و بهائیت تابحال دوبار تغییر ماهیت و سه دور تغییر و تحول داشته است:
- ظهور بابیت در ایران
- شکست ایدئولوژی بابیت و ظهور بهائیت
- شکست بهائیت سنتی و ظهور آموزه های غربی و لیبرالیستی در آن
لذا در حال حاضر بهائیت یک تشکیلات و سازمان سیاسی است تا فرقه و دین. نوع فعالیت این تشکیلات در همه کشورها نیز کاملا رنگ و بوی سیاسی داشته و در راستای اهداف صهیونیست ها و کشورهای غربی استعمار گر است.
منبع: کتاب سازمان سیاسی بهائیت، صص ۸۸- ۹۱.
[۱]. برای مطالعه بیشتر درباره نظریههای بابیت، ر.ک: اسماعیلی، حمیدرضا، «نظریههایی در باب پیدایش بابیت»، فصلنامه مطالعات تاریخی، پاییز ۱۳۹۶، ش ۵۸، صص ۲۳- ۵۶.
[۲]. صفری فروشانی، نعمتالله، غالیان: کاوشی در جریانها و برآیندها تا پایان سده سوم، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی (آستان قدس رضوی)، ۱۳۹۱، ص ۱۷۵.
[۳]. همان، صص ۴۳ و ۴۴.
[۴]. همان، ص ۴۵.
[۵]. نوایی، عبدالحسین، اسناد و مکاتبات تاریخی ایران از تیموری تا شاه اسماعیل صفوی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۲۵۳۶، ص۱۵۰.
[۶]. گروهی بعدها این باغ را تبدیل به بارگاهی شبیه امامزاده کردند. در دهه ۱۳۸۰ این بنا به طنز «امامزاده سیتا» معروف شد؛ به دلیل آنکه بخشی از سریال «مسافری از هند» را آنجا فیلمبرداری کردند.