کد خبر:15631
پ
پروژه‌ بهائیت برای نفوذ فرهنگی ، سیاسی و اطلاعاتی در چین
بهائیت در ایران:

پروژه‌ بهائیت برای نفوذ فرهنگی، سیاسی و اطلاعاتی در چین

تحلیل اسناد محرمانه از راهبردهای پنهان تبلیغی و گسترش شبکه‌های نفوذ در جوامع هدف بهائیت همواره در تلاش بوده تا با استفاده از راهبردهای خاص تبلیغی، نفوذ در ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورها را دنبال کند. برخلاف ادعای غیرسیاسی بودن این فرقه، اسناد و شواهد متعددی نشان می‌دهد که بهائیت یک جریان سازمان‌یافته، با […]

تحلیل اسناد محرمانه از راهبردهای پنهان تبلیغی و گسترش شبکه‌های نفوذ در جوامع هدف

بهائیت همواره در تلاش بوده تا با استفاده از راهبردهای خاص تبلیغی، نفوذ در ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورها را دنبال کند. برخلاف ادعای غیرسیاسی بودن این فرقه، اسناد و شواهد متعددی نشان می‌دهد که بهائیت یک جریان سازمان‌یافته، با اهداف فراتر از یک جنبش مذهبی، و در هماهنگی با پروژه‌های نفوذ فرهنگی و سیاسی است. این جریان، با حمایت‌های آشکار و پنهان قدرت‌های بیگانه، در صدد تغییر تدریجی باورهای جوامع و ایجاد پایگاه‌های فکری و اجتماعی برای خود بوده است.

یکی از استراتژی‌های اصلی بهائیت، نفوذ آرام و حساب‌شده در کشورهای هدف، از جمله ایران، کشورهای اسلامی و اخیراً چین، بوده است. این راهبرد، بر اساس مفاهیمی همچون «تغییر تدریجی»، «برداشت محصول در زمان مناسب»، و «ایجاد شبکه‌های انسانی بومی» برنامه‌ریزی شده و نشان می‌دهد که بهائیان برای توسعه تشکیلات خود، به جای تبلیغات علنی، بر استراتژی‌های غیرمستقیم مانند ورود به نهادهای علمی، فرهنگی و اجتماعی تمرکز دارند.

مطالعه اسناد داخلی بهائیت، از جمله دستورالعمل‌های مربوط به فعالیت در چین، نشان می‌دهد که این فرقه نه‌تنها به دنبال گسترش عقاید خود است، بلکه از روش‌های نفوذ در مراکز علمی، دانشگاه‌ها، و حتی نهادهای تصمیم‌گیری برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کند.

این گزارش، با رویکردی تحلیلی و مستند، به بررسی این سیاست‌های پنهان و تأثیرات مخرب آن‌ها بر جوامع مختلف می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه بهائیت، به‌عنوان یک ابزار برای پروژه‌های نفوذ فرهنگی و اجتماعی، فعالیت می‌کند.

سند مورد بررسی نشان‌دهنده یک برنامه سازمان‌یافته و بلندمدت برای گسترش تشکیلات بهائی در چین است. این برنامه به صورت تدریجی، مرحله‌به‌مرحله و با رعایت اصولی چون پنهان‌کاری، نفوذ در مراکز قدرت و آموزش نیروی انسانی بومی تدوین شده است. در اینجا چند محور اصلی برای نقد این رویکرد ارائه می‌شود:

نفوذ تدریجی به جای تبلیغ مستقیم

در متن تأکید شده که هدف بهائیان نباید تبلیغ آشکار باشد، بلکه باید به شکل «طبیعی» و از طریق دوستی، ارتباطات دانشگاهی، و پروژه‌های فرهنگی و علمی به جامعه چین نزدیک شوند. این همان سیاست نفوذ تدریجی است که در بسیاری از استراتژی‌های تبلیغی مخفیانه به کار می‌رود. تأکید بر عدم تشکیل جلسات عمومی و خودداری از استفاده از اصطلاحاتی مانند «برنامه‌های آموزشی» یا «پیشگامان» برای جلوگیری از حساسیت مقامات چینی، نشان می‌دهد که این حرکت حساب‌شده و در چارچوب یک عملیات آرام و مستمر است.

این متن صفحه ۱۴  سند، به استراتژی تبلیغ طبیعی بهائیان اشاره دارد:

Believers are encouraged to share the Teachings with others in a natural way, usually as one friend sharing his beliefs and convictions with another.

(۳ March 1995 letter from the Universal House of Justice to the Baha’i Committee for China)

سوءاستفاده از وضعیت فرهنگی و اجتماعی چین

بهائیان از عواملی مانند علاقه چینی‌ها به ارتباطات بین‌المللی، ضعف ایدئولوژیک در میان نسل جوان، و نیاز به اصلاحات اجتماعی سوءاستفاده می‌کنند. در متن آمده است که چین در حال «دوران سردرگمی و ناامیدی» است و از این فرصت می‌توان برای ارائه آموزه‌های بهائی استفاده کرد. به عبارتی، بهائیان نه تنها خود را دلسوز مردم چین نشان می‌دهند، بلکه سعی دارند وانمود کنند که تنها راه نجات فرهنگی و اجتماعی چین، پذیرش اصول بهائیت است. این نوع نگرش تحقیرآمیز به فرهنگ چینی، بیشتر شبیه به استراتژی‌های استعمار فرهنگی است.

این بخش در صفحه ۸ از سند آمده است:

The Chinese, in particular, who possess remarkable receptivity to this Divine Message, are in a period of disillusionment and confusion and are searching for the solutions which can advance their people

(۱۶ May 1990 message of the Universal House of Justice to the Participants in the International Chinese Teaching Symposium in Paraguay)

تأکید بر تربیت نیروی انسانی بومی برای نفوذ بیشتر

در متن بارها اشاره شده که یکی از اولویت‌های اصلی، جذب چینی‌ها به عنوان نیروهای فعال در تبلیغ بهائیت است. سیاستی که در بسیاری از برنامه‌های نفوذی و استعماری به کار گرفته می‌شود، یعنی پرورش افرادی از داخل جامعه هدف که بتوانند گفتمان خارجی را بدون برانگیختن حساسیت منتقل کنند.

این موضوع در صفحه ۲۲ از سند آمده است:

The highest priority of the Faith in China is the raising up of confirmed Baha’i teachers from its own population. Pioneers can serve an invaluable role in this process through their contacts with the Chinese, and by especially nurturing individuals who are disposed to becoming active teachers of the Cause.

(۹ June 1991 letter written on behalf of the Universal House of Justice to an institution)

نفوذ در دانشگاه‌ها و نهادهای علمی

در این برنامه، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی چین به عنوان نقاط کلیدی برای گسترش بهائیت معرفی شده‌اند. بهائیان از متخصصان خود می‌خواهند که در این مراکز فعالیت کنند، مقالات علمی ارائه دهند و از طریق تعاملات علمی، ارتباطات عمیقی برقرار نمایند. چنین راهبردی نه‌تنها مسیر تبلیغ را هموار می‌کند، بلکه زمینه‌ساز نفوذ در نهادهای تصمیم‌گیرنده چین نیز می‌شود.

در صفحه ۱۰ و ۱۱ از سند بر ایجاد ارتباط میان متخصصان بهائی و نهادهای علمی چین تأکید شده است:

Another major component of the plan is the fostering of relations between Baha’i professionals in as many fields of human endeavour as possible and their colleagues in China. As a first step, Baha’i professionals are urged to visit Chinese universities, institutes and other organizations. If consistently pursued, some of the connections made during these visits can lead to joint research and action projects that offer the opportunity to analyse issues of great concern to Chinese society in the light of Baha’u’llah’s Revelation.

(۳۰ August 1993 letter from the Universal House of Justice to selected National Spiritual Assemblies)

تناقض در ادعای بی‌طرفی و غیرسیاسی بودن

بهائیان در این اسناد بارها مدعی شده‌اند که تشکیلاتشان غیرسیاسی است و به حکومت‌های محلی وفادارند. اما در عین حال، از اصطلاحاتی چون «تغییر تدریجی»، «برداشت محصول» و «استفاده از فرصت‌ها» برای توصیف نفوذ در چین استفاده کرده‌اند. این نشان می‌دهد که آن‌ها به دنبال ایجاد یک جامعه موازی هستند که در آینده بتواند تأثیرگذاری سیاسی نیز داشته باشد.

این مفاهیم در صفحه ۱ از سند آمده است:

There is one season to harrow the ground, another season to scatter the seeds, still another season to irrigate the fields and still another to harvest the crop. We must attend to these various kinds of activities in their proper seasons in order to become successful. Now is the time of seed-sowing, but it seems to me some of the believers are thinking about crop-getting. This will give them no results. Whosoever is thinking of any other thing, is wasting his time.

سیاست بهائیت در چین، بیش از آنکه یک حرکت مذهبی باشد، یک پروژه بلندمدت برای نفوذ فرهنگی و اجتماعی است که می‌تواند در آینده ابعاد سیاسی نیز پیدا کند. این استراتژی مشابه روش‌هایی است که برخی از قدرت‌های غربی در کشورهای دیگر برای ایجاد نفوذ به کار گرفته‌اند: ورود آرام، تربیت نیروهای داخلی، و ایجاد یک پایگاه مستقل که به تدریج قدرت پیدا کند.

پی نوشت:
صفحه ۱: («ستاره مغرب» – عبدالبهاء، ج ۱۳، شماره ۷، ص ۱۸۵-۱۸۶، از دفتر خاطرات احمد سهراب)
صفحه ۸: (۱۶ مه ۱۹۹۰ پیام بیت العدل جهانی به شرکت کنندگان در سمپوزیوم بین المللی آموزش چینی در پاراگوئه)
صفحه ۱۴: (نامه ۳ مارس ۱۹۹۵ بیت العدل اعظم به کمیته بهائی برای چین)
صفحه ۱۰ و ۱۱: (نامه ۳۰ اوت ۱۹۹۳ بیت العدل اعظم به مجامع روحانی منتخب ملی)
صفحه ۲۲: (نامه ۹ ژوئن ۱۹۹۱ از طرف بیت العدل اعظم به یک موسسه)

منبع: گزارش پایگاه خبری مفاز

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید