ویلیام میلر، محقق، نویسنده، متکلم، منتقد و کشیش مسیحی پروتستان آمریکایی از سال ۱۹۱۹ به مدت چهل سال بهعنوان میسیونر مسیحی از سوی کلیسای پریزبیترین برای تبلیغ مسیحیت به ایران آمد. او برای سالیان سال در شهر مشهد اقامت گزید.
او بهسبب اقامت طولانی در ایران با بابیان و بهائیان ارتباط و معاشرت پیدا کرد و با تعالیم آموزهها کتب و افکار رهبران بهائیت آشنا شد.
او با مشاهده فعالیتهای تبلیغی فریبکارانه بهائیت در اروپا و آمریکا درصدد برآمد تا با توجه به اطلاعات بسیاری که از بهائیت در ایران پیدا کرده بود، واقعیتهای بهدست آمده از تاریخ بایی و بهائی و آموزههای آنان را در معرض دید پژوهشگران قرار دهد. او با اطلاعات وسیع خود توانست واقعیت حرکت بابیت و بهائیت را به خوبی ترسیم کند و پرده از روی شگردهای بهائیت بردارد و حقایق آن را در اختیار اندیشمندان و طالبان حقیقت قرار دهد.
میلر بابیت و بهائیت را نه یک دین الهی، بلکه یک فرقه و جنبش سیاسی – مذهبی (کالت) میداند. او کتب تاریخی منتشر شده از سوی تشکیلات بهائی را تحریفشده میداند و معتقد است، کتابهای تاریخی موجود در بهائیت با توجه به تحولات روز بازسازی، سانسور و تحریف شده است.
میلر معتقد است که جانشین واقعی باب، میرزا یحیی نوری ملقب به «صبح ازل» است که برادرش با یک برنامهریزی حسابشده و با کودتایی خزنده توانست جایگاه او را غصب کند و اداره امور بابیان را به دست گیرد.

میلر انتقادهایی نیز به عبدالبهاء و شوقی افندی، جانشینان بهاءالله دارد. او معتقد است، تعالیم رهبران بهائی، تعالیمی اقتباسی از کتابهای مقدس پیشین فرهنگ ایران و گفتمانهای رایج در غرب در قرن نوزدهم و بیستم میلادی هستند. از دیدگاه او رهبران بهائی با تعالیم خود، حتی قادر نبودند، وحدت و دوستی را در بین خانواده کوچک خود برقرار نمایند؛ چه رسد به اینکه قادر به استقرار وحدت عالم انسانی در سطح دنیا باشند.
ویلیام میلر، بهائیت را آیین مدرن نمیداند. او معتقد است که تعالیم بهاءالله به قرون وسطی نزدیکتر است تا به دوره مدرن. او سخنی نیز درباره تبلیغ بهائیت در فلسطین اشغالی دارد و مدعی است، رهبران بهائی در قبال اجازه حضور در آنجا حاضر شدند، هرگونه تبلیغ یهودیان را ممنوع کرده و نسبت به اخراج ایرانیان بهائی نیز اقدام نمایند.





