بهائیت برای خود یک سیستم حکومتی طراحی کرده است. سران بهائی با اعلام اینکه الهامات و اشراقاتی از جانب خداوند دریافت کردهاند، در واقع قوانین دولت آینده را ترسیم نمودهاند. بهائیت نظام پادشاهی مشروطه را بهترین نوع حکومت میداند و البته سیستم جمهوری را نیز تأیید میکند[۱] ولی این پادشاهی بیشتر از قانون اساسی باید تابع قوانین بهائی و رهبران و سلسلهمراتب آن باشد.
بهاء در کتاب اقدس فرمان میدهد که باید در همه شهرها و مناطق بیتالعدلهایی تأسیس شود که در آنها حداقل ۹ نفر بهائی عضو باشند. آنها امضاء خداوند قادر متعال خواهند بود! در بشارت ۱۳ میگوید:
«امور مردم در دست مردان عضو بیت العدل خواهد بود. آنها نمایندگان خداوند هستند. هر چه را صلاح بدانند خود انجام خواهند داد. بر همگان فرض است که از آنها اطاعت نمایند. نفوس آنها ملهم از عنایات الاهی خواهد بود. خداوند به هر طریق که صلاح بداند به آنها الهام خواهد کرد.»
«بیوت عدل به تبیین و ترویج دین خواهند پرداخت. آنها باید بر اساس شریعت بهائی به صدور فرمان و قضاوت مبادرت کنند. آنها باید صبح و شب نظارهگر باشند که چه چیزی از قلم اعلی صادر گردیده است و آنها باید بر اساس حق الاهی حکمرانی کنند. اختیارات آنها مطلق و تامه است.»
عبدالبهاء نیز عین عبارات بهاء را تکرار میکند: «از بیتالعدل در همه امور باید اطاعت شود آن مرکز حکومت واقعی است.» «قانون الاهی در آنها به ودیعه نهاده شده و آنها اتخاذ تصمیم خواهند کرد.» «همه تصمیمات بر اساس قانون بهائی اتخاذ خواهد شد.» «تصمیمات و فرامین آن مصون از خطا خواهد بود. به بیتالعدل، مصونیت و خطاناپذیری اعطاء خواهد شد.» بیتالعدل دارای شوراهای محلی و ملی و یک شورای بینالمللی خواهد بود.[۲]
عبدالبهاء طی کنفرانسی در نیویورک درباره شورای بینالمللی بهائی چنین گفت:
به طور خلاصه، بهائیت در هر شهر و کشوری یک شورای بیتالعدل برقرار خواهد کرد. یک شورای مرکزی بینالمللی هم در مرکز بهائیت، حیفا، است که همگی متشکل از افراد بهائی خواهند بود. با قدرت و اختیارات عالی خدادادی که مافوق پادشاهان، پارلمانها و ملتها خواهد بود.
شورای مذکور مصون از خطا، قاطع و غیر قابل اعتراض و استیناف است و در همه شؤون حیات بشری تصمیمگیری کرده و به اجرا میگذارد. امور مذهبی، مدنی، آموزشی، مالی، تربیتی، قضایی و سیاسی حاکمیت بهائی. یک واتیکان کوچک در درون کشور دیگر نیست، بلکه یک امپراتوری مافوق دستگاههای اجرایی ملی است.
یک سازمان و تشکیلات روحانی که هرگز در جهان مشابه آن مشاهد نشده. یک رژیم مذهبی که در آن پادشاهان و رؤسای جمهور باید برای عرض ادب به عکا بروند و قوانین و مصوبات پارلمانها منوط به بازنگری و وتوی بیتالعدل بهائی خواهد بود. در بهائیت قاطعیت انسان جایز الخطایی که قضاوت خود را به پای خداوند میگذارد، مشاهده میشود.[۳]
بهائیان ادعا میکنند، در بهائیت کشیش و روحانی و سازمان روحانیت وجود ندارد، ولی این فقط یک بازی با اسم است. در نظام تشکیلات حاکم بر بهائیت و قوانین آنها افرادی وجود دارند که برای تحقق خواست و اراده سران بهائی فعالیت میکنند. اگر آنها ترجیح بدهند، میتوان آنها را سازمان و نظام خاص و تشکیلات بهائیت دانست.
عبدالبهاء با تشخیص و تأیید اعتراضات مردمی درباره عملکرد سیاسی بیوت عدل بهائی و با پیشبینی اینکه در رابطه با حکومتها مشکل خواهد داشت، از گروهها و محافل بهائی اروپایی و آمریکایی خواست، از نامهای بیت روحانی، محفل روحانی یا بیت شورا و … استفاده نمایند. ولی آشکار است که تغییر نام منجر به تغییر شرایط و وضعیت نمیشود.
قرار بود بیتالعدل مرکزی پس از صعود (مرگ) عبدالبهاء تشکیل شود و سپس بهتدریج شروع به فعالیت نماید. قبل از آن هم دستورالعملهایی مبتنی بر ممنوعیت تفسیر و تاویل کلمات بهائی و یا برداشت شخصی از آنها صادر شده بود.[۴]
همچنین ممنوعیت چاپ هرگونه ،تراکت، کتاب، یا ترجمه متون دینی بھائی، بدون ارائه آن به شورای بررسی و سانسور عکا ممنوع بود.[۵]
[۱]. بهاء، بشارات: ص ۹۱
[۲]. Barney, Answered Questions: p 198
[۳]. Samuel Graham Wilson, Bahaism and Its Claims, chapter 6
[۴]. Abulfazl, The Brilliant proof, p 26
[۵]. Star of the West, Juan13, 1913
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





