محمدحسین خوشمسلک| این از ویژگی آیینها و رویدادهای فرهنگی ویژه و ماندگار است که در خاطره جمعی مردم سرزمینها یا حوزههای تمدنی باقی مانده و تداوم تاریخی خود را در ادوار مختلف حفظ کنند. جشن نوروز از جمله چنین آیینهایی است که علیرغم فراز و فرودهای بسیار، جایگاه فرهنگی و منزلت تاریخی خود را در طول سدههای متمادی حفظ کرده. نوروز در میان مردم سرزمینمان و در قیاس با يلدا، سده، مهرگان، تیرگان و… از اهمیت و جایگاه برتری برخوردار است و قدمتی دیرینه دارد.
خاستگاه نوروز یا اعتدال بهاری به تاریخ قدیم ایران بازمیگردد و بر اساس روایات تاریخی در ایام کهن اعتدال بهاری، عید بهار یا عید رستاخیز در ایران مرسوم بود. افزون بر فلات ایران، در «میانرودان» [یعنی] تمدنهای «آشور»، «بابل» و «سومر» نیز نوروز به منزله جشنی که جنبههای درخشان و شورانگیز طبیعت بر تاریکی و سردی غلبه میکند، مورد احترام قرار میگرفت.
البته بهلحاظ تاریخی درباره نوروز اختلافنظرهایی وجود دارد اما بنا به روایت یا قول اکثر مورخان، ریشه تاریخی چنان جشنی به دوران پادشاهی «جمشید»، چهارمین پادشاه پیشدادیان بازمیگردد…
در دوران گوناگون چنان جشن و آیینی در تاجیکستان و در دورهای حتی در مناطقی همچون «مصر» نیز رواج پیدا کرد. با برآمدن ساسانیان، نوروز بهمثابه جشن ملی ایرانیان بیش از همیشه مورد اعتنای زمامداران سیاسی و جامعه قرار گرفت. از این رو، تنوع رسوم و گستردگی جغرافیایی نوروز در این دوره اهمیت خاصی پیدا کرد.
در دوره ساسانی حتی مردمانی که دین آنها زرتشتی نبود، نیز چنان جشنی را برگزار میکردند. جغرافیای فرهنگی نوروز، محدود به ایران کنونی نیست بلکه از «قفقاز» «کردهای خاورمیانه» و برخی اعراب تا «تاجیکستان»، «قزاقستان»، «ازبکستان»، «ترکمنستان»، «افغانستان»، «پاکستان» و «هندوستان» با تفاوتهایی در رسوم جشن نوروز را برگزار میکنند.[۱]
بنابراین، میتوان این دیرپاترین جشن ایران را میان اقوام و حوزه تمدنی ایران مشترک و بدون مرز بهحساب آورد؛ سنتی که همواره نسلها و ادوار تاریخی را به هم پیوند داده و بعدها با شعائر دینی در دوره اسلامی نیز عجین شده است.
از طرفی همزمانی این جشن بزرگ با بهار و جان گرفتن دوباره طبیعت، وجه تمایز این آیین باستانی و از نقاط قوت آن میباشد. نوروز نه یک قرارداد مصنوعی اجتماعی یا یک جشن تحمیلی و سیاسی، بلکه بزمی مشترک میان انسان و طبیعت و بهمثابه یکی از مؤلفههای فرهنگی و هویتی مشترک میان ایرانیان است.
در واقع، نوروز در ناخودآگاه تاریخی ایرانیان، صرفنظر از تفاوتهای زبانی، لهجهای، گویشی و تمایزات پوششی، بهمنزله رویدادی فرهنگی منزلت و شأن خود را در طول سدهها حفظ کرده است.
از این جهت این جشن فرهنگی در فراز و نشیبهای تاریخی متعدد از جمله در روزگار فترت تسلط حکومتهای غیر ایرانی توانست خود را بهمنزله یکی از نشانههای هویتی و فرهنگی ایرانیان حفظ نماید. حتی حاکمان غیرایرانی نیز چندان تلاشی برای از میان برداشتن جشن تاریخی ایرانیان نمیکردند و با ملاحظه منزلت چنان رویدادی در انظار ایرانیان به رسم و آیین مردم احترام میگذاشتند.
نوروز را میتوان کهنترین نماد فرهنگی ایران در طول تاریخ دانست که اقوام ایران، معتقدان ادیان و گروههای اجتماعی مختلف با اشتیاق و اختیار آن را برپا داشتهاند.
در واقع با التفات به قدمت نوروز میتوان آن را یکی از مؤلفههای مهم در همبستگی و اجماع فرهنگی ایرانیان و حوزه تمدنی ایران انگاشت.[۲]
یکم فروردین نیز بهعنوان روز جهانی نوروز به عنوان یک مناسبت بینالمللی به رسمیت شناخته شده و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسیده است. پیشتر نیز عید نوروز بهعنوان میراث فرهنگی و معنوی بشری در سازمان آموزشی علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) به ثبت رسیده بود که همه این مصوبات بر شناخت جهانی نوروز و اهمیت آن میافزایند.
این مقدمه کوتاه بر جایگاه والای نوروز در فرهنگ و هویت ایرانی و نگاه بینالمللی میتواند روشنکننده دلیل سوءاستفادههایی باشد که از این مناسبت میشود. فرقه بهائیت که از ابتدا با فریب و خونریزیهای مختلف خود را بالا کشید، بهدلیل بیهویتی و عدم پشتوانه تاریخی قابل اتکا، همواره سعی در جعل تاریخ و هویتبخشی به عناصر فرقهای خود دارد.
یکی از شاخصههای هویتبخشی آیینهای تاریخی و مناسبتهای تقویمی هستند که اتفاقاً مورد توجه بسیار تشکیلات بهائیت میباشند. گستره نوروز در تمدنهای معروف تاریخی، موجب شده بهائیت توجه ویژهای به آن داشته باشد و با سرمایهگذاریهای بالا تلاش کند، این آیین باستانی را با نام خود آمیخته کند.
توجه بهائیت به نوروز دو جنبه کلی دارد؛ نوروز به منزله مناسبتی حائز اهمیت در میان «ایرانیان» و «نوروز» برای معرفی خود به جهانیان.
در رابطه با مورد اول یعنی توجه بهائیت به نوروز برای نزدیک شدن به هویت ایرانی، لازم است بر این نکته تأکید شود که گاهی برخی گروههای اجتماعی نظیر فرقهها برای شکلدهی به سازمان قدرت، هویت فرقهای را به هویت ملی گره زده یا خود را ذیل آن تعریف میکنند.
از آنجا که جشنهای ایرانی زبان پارسی و تاریخ مشترک هنوز پایههای مستحکمی برای هویت ملی ما هستند و در همه جای ایران نوروز یک جشن مردمی است، بهائیت نیز با تعریف آن بهعنوان یکی از ایام مهم تقویم خود سعی میکند، در قلب هویت ایرانی برای خود جایی باز کند.
بهعنوان توضیحی کوتاه باید گفت، در تقویم عجیب و غیرمنطقی بهائیت که سعی میکنند، زیاد به معرفی و توضیح آن نپردازند، هر سال ۱۹ ماه و هر ماه ۱۹ روز دارد. به این ترتیب، مجموع ایام سال ۳۶۱ روز میشود. چهار روز یا پنج روز در سالهای کبیسه اضافی، جزء هیچ ماهی نبوده و ایام «هاء» نام دارد. ۱۹ روز پایان سال هم ماه «صیام» است که بهائیان باید در آن روزه بگیرند تا نهایتاً اول فروردین و عید نوروز عید صیام بهائی مقرر شده است.
از طرفی بهائیان مدعیاند عید نوروز آغاز کننده سال جدید بهائی هم میباشد در واقع سعی دارند به مرور عیدی را که به ایران باستان و بنمایه هویت ملی ایرانیان بازمیگردد به نام خود مصادره کنند.
از سویی، انسان موجودی است، تأثیرپذیر و متغیر که اگر قرار باشد از تمامی تغییرات تأثیر بپذیرد، هویت واقعی خود را از دست میدهد؛ چراکه هویت بهعنوان مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی، فرهنگی، روانی، زیستی و تاریخی همسان است که به رسایی و روایی بر ماهیت یا ذات گروه به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر تعریف میشود.
هویت ملی نیز بهعنوان احساس تعلق و تعهد نسبت به اجتماع ملی و کل جامعهای است که فرد در آن عضویت دارد.[۳] بنابراین، گرفتن هویت ملی یا صرفنظر از مناسبت مهمی چون نوروز، غیر ممکن است و بهائیت برای بهدست آوردن دل ایرانیانی که مورد تبلیغ قرار داده و میدهد، نیاز دارد چنین رویدادی را به منزله بخش مهمی از مناسبتهای خود بهحساب آورد.
ضمن اینکه با این کار از سلیقه مشترک و احساس تعلق به گروه که شاخصه مهمی در اجتماعات فرقهای است بهره میبرند.
جنبه دیگر سوءاستفاده بهائیان از عید نوروز برای معرفی خود به جهانیان است که آن هم شیوه متفاوتی دارد؛ عاملان این فرقه مخصوصاً با ثبت جهانی این روز و نفوذ بالای بهائیت در سازمان ملل فرصت خودنمایی بیشتری پیدا کرده اند.
آیینهای نوروزی پیام آشتی پاک و پاکیزه داشتن طبیعت و صلح جهانی را که در جامعه و جهان به غایت نیکو و ضروری است، بر شانه گرفتهاند. بهخصوص اینکه سازمان جهانی یونسکو نیز با چنین اوصافی میراث نوروزی را به ثبت جهانی رسانده است:
«طی تصویب قطعنامهای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین، در چارچوب ماده ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح بهعنوان روز جهانی نوروز به تصویب رسیده است.»[۴]
اینجاست که بهائیان با داعیه ریاکارانه صلح، نوروز را از آن خود دانسته و این مناسبت را به وزنهای برای تبلیغ در سطح جهان تبدیل کردهاند. حتی با جستجوی کلمه نوروز به زبان لاتین و برخی رسمالخطها مخاطب با شمار زیادی از سایتها و شبکههای بهائی مواجه میشوید که نوروز را اولین روز سال بهائی معرفی میکند.
در زمینههای هنر و ادبیات هم عناصر بهائی با پیگیری و جدیت به فعالیت و تولید آثار مختلف پیرامون نوروز و ایجاد ارتباط آن با بهائیت مشغولند. حال آنکه قدمت این عید پرشکوه به ایران بازگشته و طی یک زمانبندی درست ۱۲ ماهه، مصادف است با آغاز سال شمسی و این اقدامات بهائیت جز تحریفی آشکار که نیازمند رسیدگی، توجیه عمومی و ابهام زدایی برای جهانیان است ارزش دیگری ندارد.
[۱]. طهماسبی، نوذر، نوروز و هویت ملی، نشریه نامه هویت، اسفند ۱۳۹۹، ش۶۰، صص ۲۴-۲۱.
[۲]. همان
[۳]. عیناله شهابی شهمیری ،مریم عمویی، نقش نقل وقایع و مناسبتهای اسلامی در درونی کردن هویت و فرهنگ ملی اسلامی کودکان و نوجوانان، سایت پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، ۱۳۹۷.
[۴]. ویکی پدیا: روز جهانی نوروز
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





