محمد حسینی| عنوان مطالعات بهائی عام بوده و اشاره به راهبرد بلندمدت بهائیت دارد که بهطور مشخص از زمان شوقی جدی گرفته شد و در مورد آن سیاستگذاری صورت گرفت. هر چند این کلانپروژه در زمان حیات شوقی سامان نیافت، اما پس از او با قدرت و دقت پیگیری شد.
نیمه دوم قرن بیستم روند شکلگیری و توسعه این پروژه را نشان میدهد. مطالعات بهائی پوششی برای این ایده مهم بود که اولا جریان معرفت و دانشورزی در مورد بهائیت توسط غیر بهائیان تعریف نشود و جامعه بهائی در این زمینه از انفعال خارج شود؛ ثانیاً میان بهائیان و جریان علم، ارتباط قدرتمندی برقرار شود؛ و ثالثا بهائیان را در روند حل مشکلات جهانی درگیر نماید. هدف نهائی این پروژه فتح دروازههای نظم جهانی است.
اگر در گذشته علم و دانشورزی ابزار کشف واقعیت و حقیقت بود اما در دوران مدرن علم کالایی استراتژیک است که ارتباط مستقیمی با ایدئولوژی دارد. علم منبع قدرت است و توانمندی تولید گفتمان، خلق ایدئولوژی و در نهایت روابط پایدار را ایجاد میکند.
در دوران پست مدرن، اگر گروه یا جمعیتی از قدرت ایجاد رابطه اجتماعی و تولید گفتمان برخوردار باشد، می توان امیدوار بود که به زودی بدرخشد و نظام ایدئولوژیک خود را تثبیت کند.
در این میان بهائیت بهعنوان جمعیتی نوظهور بر مقوله مطالعات هدفمند بهائی تمرکز معناداری دارد. سؤال اصلی آنست که بورس تحصیلی بهائی یا به تعبیر دیگر، مطالعات بهائی چیست و چه اهدافی را میجوید؟
واژه Scholarship عنوان عامی است که به کلانپروژهای در بهائیت اشاره دارد. ترجمه دقیق این واژه دشوار است؛ زیرا این واژه از جهات مختلف، دچار دگردیسی معنایی شده است. مطابق نوشتاری که در سال ۱۹۹۵ توسط معاونت پژوهشی بيتالعدل منتشر شد، این واژه مربوط به حوزه دانش و معرفت در بهائیت است.
بنابراین میتوان این واژه را مربوط به سیاستگذاری و استراتژیهای کوتاهمدت و بلندمدت امر بحساب آورد. بیتالعدل در نامهای در تاریخ ۱۹ اکتبر ۱۹۹۳ در مورد Bahai Scholarship توضیح میدهد که در مرحله اولیه از توسعه ایمان بهائی نمیتوان تعریف محدودی از اصطلاح Bahai Scholarship ارائه داد. در نامهای از بیت العدل به انجمن بهائیشناسی آمده است:
بيتالعدل به شما توصیه میکند که سعی نکنید بایستههای علم بهائی یا رویکرد عالمان بهائی را به صورت محدود تعریف کنید. در عوض باید تلاش کنید تا در انجمن خود به طیف گستردهای از رویکردها احترام بگذارید و تلاشهای افراد را توسعه دهید.
بدون تردید برخی از بهائیان تمایل دارند تا به صورت فردی کار کنند و برخی دیگر متمایل به مشورت و همکاری با کسانی هستند که علائق مشابهی دارند. هدف شما آن باشد که فضایی آکنده از مدارا پذیری و احترام متقابل را ترویج کنید تا در سایه این احترام، عالمانی که علاقه اصلی آنان به مسائل الهیات است و نیز دانشمندانی که علاقه دارند تا نگرشهای علم (Science) و هنر معاصر را با آموزههای بهائی مرتبط کنند، در کنار یکدیگر به تکامل و تعالی برسند.
این تنوع باید دارای وصف مشابهی باشد و از این مشخصه برخوردار باشد که تلاش عالمان بهائی و علاقه و مهارتهای آنان در راستای نیازهای ایمانی و دینی آنان باشد. سیر رویدادهای جهان توسعه گرایشهای فکری نوین به همراه گسترش کار تدریس، زمینههای جذاب و سودمندی را برای عالمان بهائی برجسته میکند تا توجه خود را به آن معطوف کنند.
به همین ترتیب گسترش فعالیتهای جامعه بینالمللی بهائی در رابطه این جامعه با آژانسهای سازمان ملل متحد و سایر نهادهای بینالمللی فرصت جذابی برای عالمان بهائی ایجاد میکند تا با مشارکت مستقیم و ارزشمند خود در مسیر ارتقای اعتبار ایمان و دین بهائی گام بردارند و با ارتقای دانش بهائی بر جامعه تأثیر بگذارند.
بنابراین، لازم است تا شمول علم بهائی نه تنها علاقهمندان به مسائل الهیات و تاریخ دین، بلکه کسانی که علاقه دارند تا میان آموزههای بهائی و رشته خود ارتباط علمی یا حرفه ای برقرار کنند را نیز پوشش دهد؛ و حتی آن دسته از باورمندان به ایمان بهائی که ممکن است فاقد تحصیلات رسمی آکادمیک باشند اما از طریق مطالعه و درک خود از آموزه های بهائی، بینشی کسب کردهاند که مورد علاقه دیگران است نیز استفاده شود.
بيت العدل تمایل دارد از استفاده انحصاری از اصطلاحاتی همچون پرهیز نماید تا مبادا بواسطهBahai scholars و Bahaí scholarship چنین اصطلاحاتی مرزبندی میان افراد ایجاد شود.
واضح است که چنین اصطلاحاتی نسبی هستند… بیتالعدل به دنبال ایجاد جامعه همگرای بهائی است؛ جایی که تمام اعضاء یکدیگر را تشویق میکنند و برای موفقیت احترام قائل میشوند و در این جامعه درک مشترکی از آموزه ها و وحی بهاءالله وجود دارد و به پیشبرد ایمان بهائی کمک میشود. این نوشتار ترجیح میدهد تا از این پس از واژه Scholarship به مطالعات بهائی تعبیر کند.
به طور مشخص این واژه و کاربست وسیع آن، توسط شوقی افندی به کار رفته و از مهمترین ارکان برنامه توسعه امر است. از نیمه دوم قرن بیستم، الگوی توسعه امر در سطح کلان بر اساس پروژه مطالعات نوین طراحی شده است.
باور نگارنده آنست که پروژه مطالعات بهائی صرفاً به دنبال دانش و معرفت در سطح اعضای خود نیست بلکه این پروژه اهرمی برای اجرای برنامه توسعه در سطح نظم جهانی است بر این اساس مطالعات بهائی در چشمانداز کلان خود به دخالت نرم در سیاست منجر خواهد شد و در برنامه بلندمدت نفوذ در قدرت و ساختارهای سیاسی را میجوید چه این که شوقی در نامهای در تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۹۴۳ مینویسد:
این امر به عالمان بهائی بیشتری نیاز دارد، افرادی که نه تنها به آن ایمان دارند و مشتاق هستند تا در مورد آن با دیگران سخن بگویند، بلکه از آموزهها و اهمیت آن نیز درک عمیقی دارند و میتوانند با افکار و مشکلات جاری مردم جهان ارتباط برقرار نمایند.
بنابراین شواهد کمی و کیفی نشان میدهد که الگوی توسعه بهائیت با هزینه فراوان خصوصاً از نیمه دوم قرن بیستم تلاشی در راستای نهادسازی برای امر سیاسی و دخالت در قدرت است. خصوص آن که عضوگیری میدانی نفوذ در طبقه نخبگان، توسعه سازمانها و تشکیلات امری و در نهایت درگیر کردن بهائیان با مشکلات جاری بین المللی معنایی جز آنچه بیان شد نخواهد داشت.
این مسأله زمانی نگرانکننده میشود که سوابق تاریخی رهبران بهائی نشان از آن دارد، در شرایطی که در قدرت دست برتر را ندارند، از مداخله در سیاست منع میکنند تا مبادا مبغوض حکومتها واقع شوند اما اگر توان دخالت در سیاست را داشته باشند، بیپروا در آن غوطهور میشوند.
حمایت اغراقآمیز عبدالبهاء در ابتدای مشروطه از محمد علی شاه قاجار و جانبداری یکباره او از مشروطه در سال ۱۳۲۹ و دستور به بهائیان برای تصاحب کرسیهای مجلس نشان از عمق سیاستورزی بهائیان دارد تا آنجا که کسروی نقش بهائیان در مشروطه را نافذ و تأثیرگذار ارزیابی میکند. همچنین ترسیم مراحل هفتگانه برای رسیدن به حکومت جهانی و سلطنت الهیه توسط شوقی نیز در امتداد سنت یاد شده است.
آیا مطالعات بهایئ و اقدامات و فعالیت ها ی آنها در این راستا، با شعار و رکن مهم بهائیت مبنی بر عدم دخالت در سیاست همخوانی دارد؟؟؟؟
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





