موضوع مهدویت از جمله مطالبی است که تقریباً تمام ادیان و کلیه فرق اسلامی به نحوی به آن قائل هستند، اما در این میان شیعیان این مقام را منحصر به حضرت مهدی (عج) میدانند.
مسئله مهدویت در بینش اسلامی نقش کلیدی دارد؛ چرا که اعتقاد به یک منجی و مصلح که همه در انتظار او برای ساختن جامعهای مبتنی بر عدالت به سر میبرند و امید به اینکه سرانجام روزی حق جاری میشود و صالحان بر امنیت و زمین حکومت میکنند، عامل پویائی و حرکت جوامع اسلامی است.
آنچه شیعه را در حرکت تاریخی کلان خویش به رغم دریافت ضربات و لطمات بسیار از سوی دشمنان از یأس و نومیدی میرهاند و توان تحمل آن را بالا میبرد، اعتقاد به فرج در آخرالزمان است. علاوه بر این خاتمیت و مهدویت سد راه محکمی در مقابل دینسازی و دکانسازی مستقل بهشمار میرود.
به همین دلیل هم، این موضوع مستقیم و غیرمستقیم همواره در معرض چالش قرار داشته است. قدرتهای حاکم بر جهان در صدد بوده و هستند تا با تشکیل مسلک و مذهبی جدید و بهاصطلاح «تکاملیافته» در قرن بیستم با رنگ و بوی خردورزی و ایدئولوژی بر افکار توده مردم مسلط شوند و از نیروهای آنان به سود خویش بهره برداری کنند.
استعمار در مشرقزمین در برابر مقاومت طرز فکر اسلامی قرار داشته و به طرق گوناگون میخواهد با تفکر اسلامی مبارزه کند. یکی از راههایی که استعمار برای فتح این دژ محکم در نظر گرفته، تلاش برای مذهبسازی بوده است.
هدف آنها چنان که خود معترفاند این است که در مقابل «مهدی (عج)»، مهدی دیگر بسازند و در برابر «قرآن»، قرآن دیگری عرضه کنند. از این روست که میبینیم «گلادستون» نخست وزیر وقت انگلستان در مجلس آن کشور در برابر نمایندگان قرآن را بالا میبرد و میگوید:
«تا وقتی این کتاب بر افکار انسانهای مشرزمین حکومت میکند، نفوذ و حکومت ما بر این کشورها امکانناپذیر و تحقق افکار ما غیر ممکن خواهد بود.»
بابیت و بهائیت از نمونههای این تجویز دنیای استعمار و غرب برای جهان اسلام و بهطور مخصوص برای شیعه است که هدف از حمایت غرب از این فرقههای ضاله به انحراف کشیدن باور عمیق شیعیان به منجی است تا بتوانند انواع دکان بازی دینی و دغل کاری تشکیلاتی انحرافی بر مسلمانان تحمیل نمایند تا هیچ قدرتی در مقابل منافع آنها قد علم نکند.
بابیت زمانی شکل گرفت که دولت روس تزاری در مقابل حکم جهاد مراجع تقلید شیعه در زمان فتح علی شاه قاجار درجنگ بین ایران وروس احساس خطر کرد و رمز انگیزه بالای جهاد بین ایرانیان را حکم دینی مراجع شیعه دانست.
اگر بررسی مختصری از فرقه های عصر حاضر داشته باشیم متوجه می شویم که تقریبا تمام فرقه های مذکور سر در آخور کشورهای غربی دارند و جالب تر آنکه حتی عرفان شرقی مثل عرفان های هندی نیز بعد از مدتی مورد حمایت کشورهای غربی بویژه انگلیس و آمریکا و صهیونیسم قرار گرفته و شعبات خود را در کشور های غربی گسترش می دهند. یکی از بانیان و حامیان اصلی غربی در موضوع فرقه ها، صهیونیست ها هستند که با ایجاد فرقه های نوظهور سعی در گسترش آنها و سرگرم نمودن بشر در راستای منافع شیطانی خود را دارند.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





