فردریک گلیشر نویسنده، ویراستار، محقق، شاعر و یکی از منتقدان بهائیت است که بعد از ۲۵ سال عضویت فعال در جامعه بهائی به دلیل مواضع انتقادیاش مورد سرزنش تشکیلات بهائیت قرار گرفت و به نوعی از بهائیت طرد گردید. او به عنوان يك روشنفکر بهائی به عملکرد بیتالعدل (رهبری بهائیت در حیفا) انتقاد دارد و از بیتالعدل به عنوان رهبری مستبد یاد میکند که هر گونه آزادی اندیشه را محدود نموده است. در ادامه برخی از انتقادات گلیشر بیان خواهد شد.
آنچه در ادامه می خوانید
بررسی دیدگاه های انتقادی فردریک گلیشر
گلیشر انتقادهای فراوانی به نظامات آموزهها و تشکیلات بهائی دارد. بعضی از این نظرات را به طور مستقیم در قالب مقالات مختلف عرضه نموده است و برخی را نیز به نقل از سایر منتقدان بهائی در سایتهای خود عرضه کرده است.
گلیشر مؤسس گروه “بهائیان اصلاحطلب” است . این گروه معتقدند بهائیت پس از عبدالبهاء دچار انحراف شده از حالت یک آیین معنوی به درآمده و حالت سازمانی و تشکیلاتی به خود گرفته است. بهائیان اصلاحگرا، صحت و درستی الواح وصایای مجعول و منتسب به عبدالبهاء را نمیپذیرند و بر این اساس، برای شوقی افندی و سلسله ولایت امرالله مشروعیتی قائل نیستند، همچنین اعتقادی به بیتالعدل و سازمانهای عریض و طویل زیر نظر آن ندارند.
گلیشر معتقد است، بهائیان اصلاحگرا یکی از بزرگترین و قویترین انشعابهای موجود در بهائیت است که به طور گسترده و مستمر مورد اذیت و آزار و ارعاب افراد متعصب هوادار بهائیت حیفایی قرار گرفته است. او در این باره می نویسد:
«… توانایی و مهارت ویژه من بحث و توضیح درباره “تکفیر” و برچسب زنی در محافل بهائی به افراد مختلف با عناوینی همچون “کافر” و “مرتد” و “ناقض عهد و میثاق” است؛ زیرا شخصاً شاهد رفتار تعصبآلود و قرون وسطایی افراد تشکیلات بهائی علیه قربانیان بهائیان حیفایی در فضای مجازی و فضای حقیقی در آمریکا و سایر کشورها بودهام.
من از سال ۱۹۹۶ به این سو، فعالانه به دنبال موضوع آزادی بیان و اندیشه در میان بهائیان بودهام. اغلب بهائیان آمریکایی کمترین اطلاعی درباره این موضوعات ندارند، ضمن آنکه گروههایی از آنها دچار فریب و شست و شوی مغزی شده و همچون اعضای فرقهها، وکالتها بدون اندیشه و تفکر، برداشت و گونهای تحریف شده از تاریخ و تعالیم بهائی را کورکورانه پذیرفتهاند… »
اصول مرامنامه جامعه بهائیان اصلاحگرا از زبان گلیشر
همانگونه که افرادی همچون روت وایت، میرزا احمد سهراب، ژولی شانلر و هزاران بهائی دیگر در دوره شوقی افندی، بر اثر فشارها و تضییقات و رفتارهای استبدادی تشکیلات بهائی در دهههای ۱۹۴۰- ۱۹۲۰ علیه الواح وصایای ساختگی عبدالبهاء، به اعتراض و مقاومت برخاستند؛ جامعه بهائیت اصلاحگرا نیز از پس ظلم و ستم و آزاری که اعضاء و طرفدارانش از تشکیلات بهائی دیدند، تجدید حیات کردند.
خداوند در تمام این سالها اسناد و مدارک تاریخی مربوط به رویدادها را برای ملاحظه و عبرت صاحبان عقل و اندیشه از گزند روزگار محفوظ داشته است.
کتابها و آثار و نوشتههای روت وایت، احمد سهراب و ژولی شانلر این دیدگاه را زنده نگه داشته است. در عین حال، برخوردها و درگیریهای ۵۰ سال اخیر در درون جامعه بهائی موجب آگاهی چندین هزار بهائی نسبت به میزان تحریفها و عملکرد مسؤولان و متولیان آیین بهائی به منظور ریاست و بهرهبرداری و منفعتطلبی مادی و دنیایی و قدرتطلبی ظاهری شده است.
احساس میکنم این مسؤولیت برعهده من است تا یک بار به مطالعه و تفکر و بررسی آراء و اندیشههای مارتین لوتر و جان وسلی بپردازم و از آن طریق به تدوین و بازنویسی، اعتدال و میانه روی اصلاحگرایان مسیحی در آیین بهاءالله و عبدالبهاء اقدام کنم و مسیر روشن و متفاوتی از گروه متعصب و بنیادگرا و داعشی مسلک بهائیت حیفائی عرضه کنم.
گروهی که عقایدشان بر الواح وصایای جعلی ساخته و پرداخته شوقی افندی و خانوادهاش و عقاید تنگ نظرانهای بنا نهاده شده است که به بسته نگهداشتن ذهن و اندیشه بهائیان و تسلیم و انقیاد آنان در برابر ظلم و بیعدالتی تشکیلات غیرقانونی و تحریفشده منجر میشود. منظور محفل ملی آمریکا و بیتالعدل جهانی مستقر در حیفا است.
برخی از دیدگاهها و باورهای بهائیان اصلاحگرای گلیشر
۱. شهادت و گواهی بر انحراف و کجروی گروه بھائی تشکیلاتی از مسیر صحیح و درست و تحمیل مفاسد و بدعتهای آشکار، طی چند دهه تأسفبار که موجب خروج و دوری بهائیان از جامعه خود و ترس و سانسور، اجبار، تحریف و تفسیرهای نادرست گردیده و همهگونه سیاستهای فرقه گرایانه ویژه دیکتاتورها و رؤسای مستبد، اعم از سیاسی و مذهبی را بر جامعه بهائی و اشخاص و خانوادههای بهائی تحمیل کردهاند.
۲. محافل محلی و ملی بهائی خدمتگزاران جامعه بهائی هستند، نه دیکتاتورهایی که مردم، خدمتگزار و مطیع آنها باشند!
۳. یک سیستم رأیگیری آزاد، باز و صادقانه موجب میشود تا افراد شایسته انتخاب شوند و این مطلب برای خدمت به امر بهائی ضروری است.
۴. بهاءالله (برخلاف بیتالعدل و محفل ملی امریکا) به دنبال ثبت برند تجاری و کپی رایت اسم و رسم آیین خود نبود؛ بلکه مایل بود، آن را رایگان در اختیار همگان قرار دهد.
۵. کشتهشدگان بابی، هرگز جان خود را برای برند و نام تجاری و کپی رایت بهائیت یا “اسم اعظم” فدا نکردند.
۶. پیام جهانی بهاءالله فراتر از تمام غل و زنجیرهایی است که پس از مرگ عبدالبهاء ساخته و پرداخته شده است!
۷. فریب دادن حکومتها در شرق و غرب عالم و سازمان ملل متحد و آنها را به جان یکدیگر انداختن و مقامات و نمایندگان انتخابی آنها را با دادن اطلاعات غلط، گمراه کردن، عملی نفرتانگیز و غیر قابلقبول است.
۸. هیچ کس و هیچ سازمانی نباید امر بهائی را ابزاری برای کسب قدرت و کنترل مادی و جمعآوری ثروت تلقی کند.
۹. سوابق مالی و حسابداری مربوط به «تشکیلات اداری» و «عصبه انتصابی و تبلیغی» بهائیت باید برای ملاحظه و بررسی آزادانه همه اعضاء جامعه بهائی و افکار عمومی در دسترس باشد.
۱۰. بهاءالله حکمی درباره «تسجیل و نظامنامه تشکیلاتی» شبیه آنچه بیتالعدل فعلی به عمل آورده است، صادر نکرده است.
۱۱. عبدالبهاء این نکته را ضروری و قابل قبول میدانست که بهائیان در سرنوشت و امور کشور خود مشارکت نمایند.
۱۲. بهاءالله و عبدالبهاء طرفدار معاشرت با پیروان سایر ادیان بودند نه مروج گوشهگیری و انزوای دینی.
۱۳. روش انزوای اجتماعی تاکتیک شارلاتانها و دیکتاتورها و فرقهها برای کنترل تابعان است؛ زیرا نگرانند که مبادا اغنام الله از زیر سلطه آنها خارج شوند.
۱۴. هدف پایهگذاران بهائیت نه قدرتطلبی و کسب سلطه جهانی بلکه شناخت و معرفت خداوند و خدمت به خلق او بود.
۱۵. هیچ گونه تخریب و محدودسازی رسانه نباید تبلیغ و تحمیل شود
۱۶. کارت عضویت در جامعه بهائی به هیچ وجه دلیل و ضمانتی برای «ایمان قلبی» فرد نیست.
۱۷. عبدالبهاء مبشر آزادی اندیشه، آزادی تفکر و آزادی بیان بود.
۱۸. تفسیر لفظی و ظاهری الواح وصایای عبدالبهاء باعث بیاعتباری و ضربه به آیین بهاءالله و نابودی حیات افراد و جوامع بهائی بسیاری گردیده است.
۱۹. سرکوب اندیشه و تفتیش عقاید، تحت هر نام و عنوانی، نباید جایی در دیدگاه و اندیشه بهائی داشته باشد.
۲۰. در آیین بهاءالله جایی برای هیئتهای بررسی و سانسور وجود ندارد!
۲۱. مدل بهاءالله برای نظم جدید جهانی، فاقد مؤسسات دینی استبدادی و ستمکار است.
۲۲. حیات جامعه بهائی بر اساس استبداد و دیکتاتوری تشکیلاتی و سازمان یافته فرقهای نیست.
۲۳. بهائیت اصلاحگرا به خدا باور و اتکا دارد.
۲۴. جاسوسی، خبرچینی و پروندهسازی برای افراد به خاطر مباحث آزادی فکر و اندیشه و تخریب دیگران در فضای مجازی و ایمیل و رسانههای اجتماعی همگی مذموم و ممنوع است. (کاری که توسط بیتالعدل انجام میشود.)
۲۵. گروه بهائیان اصلاحگرا از محبت و معاشرت با دیگر آحاد بشری استقبال میکنند و هرگز به دنبال صدور کارت شناسایی و کنترل هویت و مشخصات اعضای خود نیستند.
۲۶. طرد و تکفیر و اخراج، در آیین ما جایی ندارد.
۲۷. آداب و سنن قرون وسطایی به تاریخ پیوسته و ما بهائیان وحدتگرا از آن به عنوان درس تاریخی یاد میکنیم
۲۸. در آیین و احکام بهاءالله گناه دسته جمعی و مجازات گروهی جایی ندارد.
۲۹. طبقه روحانی جدیدی که فقط به فکر امتیاز و مقام برای خود است و خودش را پشت اسامی و عناوین سکولاری، همچون «تشکیلات» و «سازمان اداری»، پنهان میکند، همچون گلهای گرگ هستند. پوستین و لباس ظاهری آنها هر چه باشد، اهمیتی ندارد.
۳۰. غیر بهائیان و بهائیان، حق دارند، به طور کامل از واقعیات و نوشتههای تاریخی مطلع گردند، هیچ چیز نباید از آنها پنهان و مخفی باشد یا به صورت تحریف و سانسور شده یا خلاصه شده به آنها عرضه شود.
۳۱. اندیشه فردی برخلاف آنچه سران تشکیلات بهائی و بیت العدل میگویند، توهمات خطرناک ناشی از رسوبات مسیحی نیست، بلکه موهبت ارزشمند الهی است.
۳۲. عبدالبهاء شرایط عضویت در جامعه بهائی را مشخص کرده است: «بهائی بودن، صرفاً و به سادگی عبارت است از عشق به همه دنیا، محبت به همه بشریت و تلاش برای خدمت به آنها و تلاش برای صلح همگانی و برادری عمومی.»
۳۳. ترساندن اعضای جامعه بهائی به وسیله طرد اداری یا طرد روحانی، ممنوع و محکوم است.
۳۴. نوشتههای شوقی افندی بدون شک و تردید حاوی خطاها و اشتباهات است.
۳۵. تجربیات و تاریخ بهائی نشان میدهد بهائیت منسجم و تشکیلاتی از تعالیم بهاءالله منحرف شده و به طور کورکورانه و متعصبانه و قرون وسطایی با هرگونه بحث و اصلاح و نوگرایی مخالفت مینماید.
۳۶. بهائیان نیکاندیش هیچ راه و طریق دیگری جز پذیرش حقایق و تجدیدنظر و پذیرش اصلاحات در همه سطوح در تعالیم بهائی را ندارند.
۳۷. گروه بهائیان اصلاحگرا هیچ تأکید و اجباری ندارند که سایر گروهها و نحلههای بھائی عیناً برداشت اینها را از تعالیم بهاءالله داشته باشند.
۳۸. آیین بهائیان اصلاحگرا هرگز به دنبال تحریف یا گزینش بخشی اندک یا متون غیر عادی از نوشتهها و نصوص برای ایجاد برداشت خاص یا تأکید بیش از حد به منظور تأمین مقاصد سازمانی و کنترل فکر و اهداف فرقهگرایانه نیست.
۳۹. آیین بهائیان اصلاحگرا مجاز میشمارد که فرد فرد بهائیان به نیایش و تفکر بر اساس برداشت خود از آثار بهاءالله بپردازند و ثمره تفكر و اندیشه خود را با هر کس که علاقهمند به شنیدن آنها باشد، در میان بگذارند یا نظرات و برداشتهای دیگران را دریافت نمایند و با یکدیگر به شور و مشورت و تبادل نظر بپردازند، بدون آنکه برچسبهای زشت و عناوین تحقیرآمیزی بر آنها زده شود.
۴۰ – بهائیان اصلاحگرا از همه بهائیان و هزاران نفری که براثر رفتارهای رعبانگیز افراطیهای متعصب پیشین در محافل و تشکیلات بهائی از جامعه بهائی طرد شدهاند و مورد تهمت و ناسزا قرار گرفتهاند، دعوت میکند تا بار دیگر در آیین بهاءالله گرد آیند و به خدمت به بشریت بپردازند و به ایجاد جامعه بهائی جدیدی بر اساس عقلانیت و اعتدال در حیات اجتماعی و معاشرت با دیگران بر اساس محبت و اعتماد و اخوت بپردازند و همه موانع نژادی فرقهای اجتماعی، اقتصادی و محلی و ملی را پشت سر بگذارند.
ملاحظه:
علی رغم همه انتقادهایی که جناب گلشیر به بهائیت حیفایی دارد، متاسفانه از اصل موضوع ساختگی بودن این تشکیلات توسط دولت های استعمار گر غافل است و ادعا دارد شعارهای حسین علی نوری رهبر اولیه بهائیت مثل وحدت ادیان و ….درست بوده است که بعد ها توسط رهبران بعدی این تشکیلات محنحرف گردیده است. البته هر تشکیلات منحرف و مسئله داری سعی دارد اهداف شیطانی خود را در لفافه و پوشش آموزه های متعالی و انسانی بپوشاند و مخاطب خود القاء نماید که تشکیلات و رهبر اولیه بهائیت دقیقا مصداق همین مسئه است.
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com





