فهم رویکرد سرمایهداران بهائی در قبال اقتصاد دوره پهلوی بدون درک مفهوم «سرمایهداری کمپرادور» ناممکن است. از این رو، حتی اگر قائل به بروز توسعه در این چارچوب باشیم، باید از توسعه وابسته سخن به میان بیاوریم. در این راستا این اثر از مفهوم «توسعه وابسته» در چارچوب اندیشههای «کاردوزو و فالتو» سخن به میان آورده است.
در این میان، لازمه گفتوگو از توسعه وابسته، تعریف مفهوم توسعه است. فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد توسعه را این گونه تعریف میکند:
«توسعه یک فرآیند چند بعدی است که معمولاً به تغییر از یک وضع کم مطلوب به وضع مطلوب اشاره میکند. توسعه یک مفهوم هنجاری است و هیچ تعریف قابل قبول واحدی برای آن وجود ندارد. برخی معتقدند که توسعه باید به زمان، مکان و شرایط مربوط باشد و نمیتوان آن را به فرمولی با کاربرد جهانی کاهش داد.»[۱]
برینگتون مور، سه راه اصلی تاریخی را برای گذار از دنیای ماقبل صنعتی به دنیای جدید نام میبرد: انقلابهای بورژوایی که در انگلستان، آمریکا و فرانسه رخ داد، انقلابهای بوژوایی از بالا که در آلمان و ژاپن اتفاق افتاد، صنعتیشدن سوسیالیستی که شوروی و چین رفتند.[۲]
محققان مكتب وابستگی نیمه دوم قرن بیستم بر راه دیگری در عرصه نوسازی تأکید کردهاند که البته قرار نیست با موفقیت قرین باشد و یک کشور و دولت را به مرکز سرمایهداری تبدیل کند و آن «توسعه وابسته» است.
توسعه در این معنا «پیشرفت نیروهای مولد بهطور عمده از طریق واردات تکنولوژی انباشت سرمایه، راهیابی واحدهای اقتصادی خارجی به اقتصادهای بومی، افزایش شماره گروههای مزدبگیر و تشدید تقسیم کار اجتماعی است.»[۳]
کاردوزو و فالتو با رویکردی کاملاً عامدانه از مفهوم «توسعه وابسته» بهره میگیرد؛ چرا که کنار هم قرار گرفتن توسعه و وابستگی بیانگر نوعی تناقض است.[۴] مفهوم توسعه وابسته «بر انباشته سرمایه و تا حدی صنعتی شدن در پیرامون اشاره دارد… باید تأکید شود، توسعه وابسته نفی وابستگی نیست بلکه وابستگی آمیخته با توسعه است.»[۵]
کاردوزو و فالتو معتقدند توسعه وابسته به دلیل فقدان تکنولوژی مستقل و ملی ذاتاً ناقصالخلقه و ابتر است، همچنین ضعف سرمایههای ملی و بومی و نیاز دولتهای جهان سوم به سرمایههای مالی بینالمللی را تشدید میکند؛ بنابراین این کشورها به ناچار خود را در سرمایهداری بینالمللی ادغام میکنند.[۶]
این دو متفکر برای تبیین الگوی توسعه وابسته، سه نوع بازیگر سیاسی را که در این الگو نقشآفرینی میکنند از یکدیگر متمایز میکنند: دولت (دیوان سالار – فنمدار) نظامی، شرکتهای چندملیتی و بوژوازی محلی.
اودانل از جمله نظریهپردازان مکتب وابستگی، ظهور دولت دیوان سالار و اقتدارگرا را واکنشی در قبال بحرانهای اقتصادی، سیاسی سرمایهداری وابسته در آمریکای لاتین پس از جنگ جهانی دوم میداند.
در ادامه نشان خواهیم داد که مقارن با این دوره این شکل از دولت نیز در ایران وجود داشته است. به عبارتی در توسعه وابسته، همین سه ضلع مثلث هستند که مفهوم توسعه وابسته را رقم میزنند. در این میان اگرچه شرکتهای چندملیتی دست بالا را دارند و به نوعی عامل سلطه هستند، اما بدون وجود دو ضلع دیگر این مثلث عملاً توسعه وابسته امکانپذیر نمیشود.
از جمله مهمترین ویژگیهای دولت دیوانسالار اقتدارگرا میتوان به حاکمیت دیوانسالاران، انسداد سیاسی – اقتصادی، سیاستزدایی و تعمیق سرمایهداری وابسته اشاره کرد.[۷]
کاردوزو معتقد است با ورود شرکتهای چند ملیتی و به عبارتی ورود سرمایه صنعتی به کشورهای پیرامونی و پیدایش تقسیم کار جدید بینالمللی، مرحلهای نوین آغاز شده است.
بر اساس استدلال وی حضور شرکتهای چند ملیتی در کشورهای پیرامونی تاحدی رونق داخلی این کشورها را رقم میزند؛ چرا که هدف شرکتهای خارجی تولید کالاهای مصرفی و فروش در بازارهای داخلی این کشورهاست که سبب میشود هم منافع این شرکتها تضمین شود و هم میزانی از رشد اقتصادی در کشورهای وابسته رقم بخورد.
«بدین ترتیب، توسعه در پیرامون متضمن پیوند و وابستگی قطعی با روابط فنی، مالی، بازار و سازمانی است که تنها شرکتهای چند ملیتی قادر به تأمین آن میباشند.»[۸]
اما توسعه وابسته تنها نتیجه روابط دولت اقتدارگرا و شرکتهای بینالمللی نیست؛ ضلع سوم پدیده توسعه وابسته را میبایست، در عوامل و نیروهای داخلی در کشورهای جهان سوم جستجو کرد؛ یعنی همان سرمایهداری محلی که در این پژوهش به دلیل محدودیتهای پژوهش ما آن را با جریان اقتصادی وابسته به بهائیت یکی فرض کردهایم.
آن گونه که کاردوزو و فالتو میگویند:
«سیستم تسلط از طریق پراتیک اجتماعی گروههای محلی و طبقات اجتماعی که منافع خارجی را تقویت میکنند “داخلی” میگردد و سیستم به عنوان نیروی داخلی ظهور میکند. تقویت منافع خارجی در داخل نه به خاطر احترام به خارجی است، بلکه دقیقاً به خاطر این است که منافع و ارزشهایی که این گروهها از آن خود میدانند با منافع خارجی انطباق دارد.»[۹]
این رابطه تودرتوی عوامل داخلی و نیروهای خارجی سبب شده است تا کاردوزو و فالتو به این مناسبات به مثابه کل پیچیدهای بنگرند که «روابط ساختی میان آنها را نمیتوان تنها به صورت ساده بهره کشی و سرکوب خارجی خلاصه کرد؛ زیرا این روابط ریشه در همگرایی منافع میان طبقات حاکم یک کشور و طبقات بینالمللی دارند.»[۱۰]
علاوه بر تبیین مفهوم توسعه وابسته، نباید انتظار داشت، وابستگی در همه جا به یک شکل رخ دهد بلکه با توجه به شرایط زمان و مکان وابستگی شکلهای مختلفی به خود میگیرد و به فرایندهای متنوع و دگرگونیهای اجتماعی به سبکهای مختلفی منجر میشود.
جان فوران به درستی معتقد است که فهم دگرگونی اجتماعی در یک اجتماع معین مستلزم بررسی دقیق تغییرات ساختار طبقاتی در طول زمان و توجه به نحوه اثر گذاری نیروهای خارجی بر توزیع قدرت در داخل است.
بنابراین نباید به شکلی سادهاندیشانه تصور کنیم هرچه در عرصه سیاسی اقتصادی یک کشور پیرامونی رخ میدهد معلول عملکرد غربیهاست، بلکه ما با مجموعهای پیچیده و در عین حال متغیر از روابط میان عوامل و ساختارهای داخلی و خارجی میبایست، شکل خاصی از توسعه وابسته را در یک شرایط زمانی و مکانی خاص مورد بررسی قرار دهیم.[۱۱]
بنابر این بهائیت بخش اعظم سرمایه دار ایرانی، رابط داخلی با سرمایه داران شرکت های جند ملیتی خارجی و غربی در زمان حکومت پهلوی ها بوده است. چرا که توسعه وابسته تنها نتیجه روابط دولت اقتدارگرا و شرکتهای بینالمللی نیست؛ ضلع سوم پدیده توسعه وابسته را میبایست، در عوامل و نیروهای داخلی در کشورهای جهان جستجو کرد؛ یعنی همان سرمایهداری محلی که در ایران در زمان حکومت پهلویها جریان اقتصادی وابسته بهائیت بوده است.
منبع: رضا قریبی، زرسالاران بهائی و رزیم پهلوی
ارتباط با ما: bahaismiran85@gmail.com
پینوشت
[۱]. ایان مکلین، فرهنگ سیاسی آکسفورد، ترجمه حمید احمدی، تهران: میزان، ۱۳۸۱، صص ۲۳۲- ۲۳۳
[۲]. مور، ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.
[۳]. کاردوزو و فالتو، به نقل از فورن، «مفهوم توسعه وابسته، کلید اقتصاد سیاسی ایران در عصر قاجار (۱)»، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش ۵۹ و ۶۰، ص ۳۴
[۴]. ساعی، توسعه در مکاتب متعارض ،تهران: قوص ،۱۳۸۴، صص ۱۵۵-۱۵۶
[۵]. ایوانس به نقل از فورن پیشین، صص ۳۴-۳۵
[۶]. ساعی، پیشین، ص ۱۵۶
[۷]. آلوین سو، تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی ظاهری، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴، صص ۱۴۲-۱۴۳
[۸]. ساعی، پیشین، ص ۱۵۶
[۹]. کاردوزو و فالتو وابستگی و توسعه در آمریکای لاتین ترجمه ف. حسامیان و دیگران، تهران، تندر، ۱۳۵۹، ص ۱۳
[۱۰]. همان، صص ۱۲-۱۳
[۱۱]. ۱فورن ،پیشین ص ۳۵ و کاردوزو، پیشین، ص ۱۵





