کد خبر:2235
پ
washington-institute

مؤسسه آمریکایی واشنگتن پایش را از گلیمش درازتر کرده است

برابر گزارشات دریافتی مؤسسه آمریکایی واشنگتن با سیاه‌نمایی از شرایط اقلیت‌ها در ایران مدعی شد ایجاد محدودیت برای پیروان بهائیت از ویژگی‌های دیرینه ایران به شمار می‌رود، اما اخیراً این روند تشدید شده است. مؤسسه آمریکایی واشنگتن در گزارشی مغرضانه به قلم مهدی خلجی، عضو ارشد این اندیشکده نوشت: در ۱۸ ژانویه، دادگاهی در استان […]

برابر گزارشات دریافتی مؤسسه آمریکایی واشنگتن با سیاه‌نمایی از شرایط اقلیت‌ها در ایران مدعی شد ایجاد محدودیت برای پیروان بهائیت از ویژگی‌های دیرینه ایران به شمار می‌رود، اما اخیراً این روند تشدید شده است.

مؤسسه آمریکایی واشنگتن در گزارشی مغرضانه به قلم مهدی خلجی، عضو ارشد این اندیشکده نوشت: در ۱۸ ژانویه، دادگاهی در استان مازندران ایران، دستور مصادره اموال متعلق به شیدا تأیید، شهروند بهایی را صادر کرد و این دارایی‌ها به «ستاد اجرایی فرمان امام خمینی»، کمیته‌ای تحت کنترل رهبر معظم انقلاب، [آیت‌الله] علی خامنه‌ای، واگذار شد. مقامات پیشتر خانم تأیید را در ماه سپتامبر به اتهاماتی اعلام نشده، دستگیر کرده بودند. ظاهراً دستور توقیف اموال، متکی بر فتوای صادرشده در گذشته است که بر اساس آن “اموال و املاک بهائیان مشروع نیست” و بنابراین متعلق به مراجع دینی است.

سرکوب فزاینده برای حفظ قدرت

این اندیشکده می‌نویسد: به همین ترتیب، دو دادگاه در سال گذشته اعلام کردند که ادعای ۲۷ شهروند بهایی در مورد مالکیت زمین در روستای ایول، غیرقانونی است. این روستا در استان مازندران واقع شده است، استانی که زادگاه پایه‌گذاران این آیین بوده و هم اکنون یکی از بزرگ‌ترین جوامع بهایی کشور را در خود جای داده است.

مؤسسه واشنگتن افزود: بررسی مکانیسم‌ها و استدلال‌های مطرح شده در مورد سرکوب فزاینده این جوامع، روزنه سودمندی در مورد شناخت روش‌های کنونی حکومت برای حفظ قدرت می‌گشاید.

دیدگاه‌های توطئه آمیز در مورد بهائیان

این گزارش می‌فزاید: اگرچه پیروان دیانت بهایی، مشروعیت اسلام شامل فرقه شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی ایران را می‌پذیرند، اما روحانیون حکومت از همان آغاز جمهوری اسلامی به آنها به عنوان چالشگرانی بالقوه نگاه می‌کردند.

بهائیان معتقدند که آموزه‌های مربوط به مسیح شیعه اثنی عشری (حضرت مهدی [عج]) زمانی که ظهور مذهبشان جایگزین اسلام شد، بی‌معنا گردیده است. بی‌تردید، این دیدگاه به صورت تقابل‌آمیز ارائه نمی‌شود. چرا که دیانت بهایی یکی از صلح‌آمیزترین ادیان روی کره زمین است و هرگونه درگیری خشونت‌آمیز را رد می‌کند.

با این حال، بهائیان نیز سرسختانه باور دارند که این وظیفه آنهاست که دین خود را در همه جا تبلیغ کنند. و از آنجایی که اعتقاد به حضرت مهدی [عج]، مسلماً ستون اصلی عقاید شیعه اثنی عشری است، حکومت احساس می‌کند باید با قدرت از گسترش دینی که این اعتقاد را رد می‌کند، جلوگیری نماید.

فتوای رهبر انقلاب در مورد مقابله با حیله‌ها و انحرافات بهائیان

بر این اساس، نظام شیعه ایران تلاش گسترده‌ای انجام داده است تا جایگاه بهاییت را به عنوان یک مذهب، انکار کند. [آیت‌الله] خامنه‌ای در فتواهای مختلف بدون تاریخ که در وب‌سایت رسمی خود منتشر کرده است، بهائیان را کافر و «دشمن» مذهب شیعه و «نجس» خوانده و از پیروان خود خواسته است که از هرگونه رابطه با این فرقه گمراه بپرهیزند. وی همچنین تأکید کرده که همه مؤمنان باید با حیله‌ها و انحرافات (بهائیان) مقابله کرده و از پیوستن سایرین و انحراف آنها، جلوگیری کنند.

به علاوه، مقامات حکومت غالباً این مذهب را به عنوان یک توطئه غربی یا صهیونیستی برای ایجاد تفرقه در جامعه مسلمانان معرفی می‌کنند. از نظر آنها، این واقعیت که مقر جهانی بهائیان در اسرائیل قرار دارد، ثابت می‌کند که رهبران این مذهب با «حکومت صهیونیستی» در حال توطئه هستند. به هر ترتیب، یهودیان ایرانی به صورت پیش فرض متهم به جاسوسی صهیونیستی نیستند، اما بهایی‌ها به صورت خودکار به عنوان تهدیدات امنیتی و عوامل صهیونیستی در نظر گرفته می‌شوند. (هرچند سایر اشکال فشار حکومت بر یهودیان به خوبی مستند شده است، همانطور که در ادامه توضیح داده می‌شود).

یک واقعیت اجتماعی غیرقانونی

در ادامه این گزارش آمده است: قانون اساسی ایران تنها قانون اساسی در جهان اسلام است که شاخه‌ای از اسلام – شیعه دوازده امامی – را به عنوان مذهب رسمی کشور مشخص کرده است. این سند همچنین سه دین دیگر را به عنوان “ادیان اهل کتاب” می‌شناسد: زرتشتی، یهودیت و مسیحیت. با این حکم، جمهوری اسلامی اساساً پیروان این مذاهب را تا زمانی که از تبلیغ دین خود خودداری کنند در شمار شهروندان درجه دوم قرار داده. لذا تا زمانی که به تهدیدی امنیتی در نظر حکومت تبدیل نشوند، می‌توانند از حقوق و حمایت‌های قانونی برخوردار شوند.

با این حال، تدوین‌کنندگان قانون اساسی سال ۱۹۷۹ میلادی، در مورد بهائیان با یک معضل بزرگ مواجه شدند. از یک سو، به دلیل عوامل ایدئولوژیکی که در بالا توضیح داده شد، این مذهب در یک دولت شیعه دوازده امامی قابل تحمل نبود. از سوی دیگر، وجود جامعه قابل توجه بهائیان در داخل ایران یک واقعیت جامعه شناختی بود.

این تناقض تا امروز حل نشده باقی مانده است، حدود زیادی به این دلیل که آزادی عقیده یک حق شناخته شده در قوانین جمهوری اسلامی یا اسناد قانونی تأسیس آن نیست.

فشار و واکنش‌های دولت

در پاسخ به این تناقض، حکومت مدت‌هاست که به ظلم، تبعیض و ارعاب خشونت‌آمیز علیه بهایی‌ها متوسل شده است تا آنها را مجبور به فرار دسته‌جمعی از کشور کند. صدها تن از رهبران مذهبی و شخصیت‌های برجسته بهایی در این سال‌ها، کشته، زندانی و یا غارت شده‌اند. برخی دیگر از تحصیل در دانشگاه‌ها منع شده‌اند.

بر اساس گزارش وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ میلادی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، مسئولان ایرانی ورود دانشجویان بهایی به دانشگاه‌ها را ممنوع کرده‌اند و کسانی را که از طریق دانشگاه آنلاین مؤسسه غیررسمی آموزش عالی بهایی تحصیل می‌کردند، مورد آزار و اذیت قرار داده‌اند.

بهائیان همچنین از داشتن شغل در نهادهای مرتبط با دولت منع می‌شوند، در حالی که تبلیغات علیه عقاید آنها در نظام آموزشی، تولیدات فرهنگی و محتوای رسانه‌ای دولت گنجانده شده است. پیروان بهاییت حتی از عزاداری مسالمت‌آمیز مردگان خود در ملاء عام و ساختن گورستان ویژه بهائیان منع شده‌اند.

تفاوت یهودیان ایران با بهائیان

این فشار همه‌جانبه به معنای حذف مشکل به جای حل آن است. حکومت به این تاکتیک اطمینان دارد، چراکه قبلاً با موفقیت علیه دین دیگری استفاده شده است. یهودیان سال‌ها برای ترک جمهوری اسلامی با فشارهای مختلفی روبرو بودند و تعداد آنها اکنون فقط یک چهارم قبل از انقلاب است که حدود ۱۰۰۰۰۰ نفر بودند. آنها ایران را خانه می‌نامیدند. جامعه یهودی باقی مانده کم و بیش تحمل می‌شود، زیرا در کنار عوامل دیگر، علاقه‌ای به تبلیغ یهودیت ندارند.

با این حال، تعداد بهائیان در ایران بیشتر از یهودیان است که عمدتاً به دلیل الزام آنها به تبلیغ دینی است. یهودیان همچنین از نظر جمعیتی پراکنده‌تر و بیشتر آنها در جامعه ایرانی ادغام شده‌اند. با وجود تمام فشارها و بی‌عدالتی‌هایی که یهودیان با آن روبه‌رو بوده‌اند، هنوز بسیاری از آنها تمایلی به ترک کشور به خصوص نسل قدیمی ندارند. ایران از نظر آنها هم‌وطن و هم زادگاه دینشان است، بنابراین ارتباط روحی و عاطفی آنها با کشور بسیار قوی است.

دلیل اصلی افزایش اخیر فشارهای دولت

در بخش دیگری از این گزارش عنوان شده است: به علاوه، آیین بهایی ابتدا در میان اقشار نخبه جامعه ایران ظهور کرد، بنابراین امروزه این آیین برای نخبگان، حتی برخی از روحانیون شیعه، بسیار جذاب است. حکومت به‌ویژه نگران جذابیت این مذهب برای شیعیان جوان است، که ممکن است بهاییت را با زندگی مدرن سازگارتر از آموزه‌های سنتی شیعه بدانند و احتمالاً این اتفاق، دلیل اصلی افزایش اخیر فشارهای دولت است.

جمهوری اسلامی به امید رفع چنین چالش‌هایی به رویکرد توسل به زور شده است. در بسیاری از موارد، منتقدان سیاسی و «مخالفان» مذهبی مانند بهایی‌ها از حقوق انسانی و شهروندی خود محروم می‌شوند که اساساً آنها را از انسانیت خارج می‌کند و آنها را به افراد بدون تابعیت تبدیل می‌کند. با این حال، این اقدامات توسط یک حکومت با ظاهر اسلامی، چهره اسلام را در چشم بسیاری از ایرانیان، به ویژه نسل جوان، خدشه‌دار کرده است. به نظر می‌رسد در چنین شرایطی، گرویدن به ادیان دیگر یا الحاد در واکنش به رفتار حکومت در داخل و خارج افزایش می‌یابد.

آمریکا باید با تحریم واکنش نشان بدهد

اندیشکده واشنگتن در بخش پایان گزارش بی‌اساس و اتهام‌زنی‌های نخ نمای خود نوشت: اگرچه رهبران تهران به مسائل حقوق بشر در داخل توجه چندانی نمی‌کنند، اما عمیقاً به وجهه بین‌المللی خود اهمیت می‌دهد.

از نظر حکومت، مبهم کردن یا انکار وخیم‌ترین اقدامات ناامیدکننده حقوق بشر می‌تواند به اعتمادسازی با کشورهای خارجی کمک کند که ممکن است به سهم خود امکان فعالیت اقتصادی بیشتر را فراهم کند و خطر مشروعیت‌زدایی مطلق را کاهش دهد. بنابراین، چگونگی واکنش کشورهای غربی به سوء استفاده‌ها و بدرفتاری‌های حکومت می‌تواند در نحوه رفتار با اقلیت‌ها تغییراتی ایجاد کند. واکنش‌های آمریکا بسیار مهم است، زیرا تحریم‌های ایالات متحده و مجازات‌های بین‌المللی که از فشار ایالات متحده ناشی می‌شوند، بیشترین آسیب را به حکومت می‌زند. تحریم‌هایی که به طور خاص نقض حقوق بشر ایران را هدف قرار می‌دهند، به ندرت نتیجه معکوس داشته‌اند، بنابراین انتقاد قابل توجهی در مورد آنها از نظر هزینه و فایده وجود ندارد.

گنجاندن حقوق بشر در مذاکرات هسته‌ای

دولت ایالات متحده همچنین باید بر موضوع اصلاح قانون اساسی در ایران، به ویژه تلاش برای به رسمیت شناختن آزادی عقیده و برابری همه شهروندان در برابر قانون تأکید کند.

اگرچه احتمالاً چنین موضوعاتی در گزارش بعدی آزادی مذهبی وزارت امور خارجه (که معمولاً در ماه آوریل هر سال منتشر می‌شود) پوشش داده می‌شود، واشنگتن باید قبل و بعد از آن گزارش نیز به این موضوع بپردازد.

نویسنده در پایان به کاخ سفید توصیه کرد: این خواسته به معنای طرح مسائل حقوق بشر در هرگونه مذاکره با ایران، از جمله مذاکرات هسته‌ای در حال انجام در وین است. سوءاستفاده‌های حکومت در این جبهه را باید جزئی جدانشدنی از هویت، بینش و رفتار عمومی آن و بیش از هر زمان دیگری دانست. چرا که عواملی که تهران را به نقض حقوق بشر در داخل سوق می‌دهد، همان محرک‌های فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای و توسعه‌طلبانه نظامی در خارج از این کشور است.

نکته :  روزی که مبارزات مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی رحمه‌الله علیه به پیروزی رسید به سر می‌بریم. نقش مؤثر مردم و حمایت یک‌پارچه همه آحاد ملت حتی پیروان ادیان دیگر و هموطنان یهودی و مسیحی و زرتشتی  از رهبری انقلاب در این مبارزات مثال زدنی و بی‌نظیر است. اما در کنار حضور گسترده همه مردم ایران متاسفانه گروهی از جامعه ایرانی با پیروی از تشکیلات بهائیت نه‌تنها از این حرکت خروشان مردم ایران فاصله گرفته، بلکه برخی از ایادی آنان با دژخیمان رژیم پهلوی در تقویت رژیم و سلطنت شاه و سرکوبی تظاهرات مردمی همکاری مؤثری داشتند.

سال ۱۳۵۷ با تشدید مخالفت‌ها و اعتراضات مردمی که امواج سهمگین آن سلطنت پهلوی را به لرزه در‌آورد، خبر از وقوع انقلابی عظیم به رهبری امام خمینی رضوان‌الله تعالی داد. لذا رهبران تشکیلاتی این جریان وابسته به استعمار احساس خطر کردند و با خروج از ایران، به دامان سرکردگان غربی خود پناه بردند. تیمسار دکتر ایادی پزشک بهائی شاه از کسانی بود که قبل از شاه، ایران را ترک کرد و به دنبال او کسانی نظیر دکتر شاپور راسخ، پرویز ثابتی رئیس اداره امنیتی ساواک و ده‌ها رجال بهائی مؤثر که عموماً از اعضای محافل ملی و یا محلی بهائیان ایران بودند فرار را برقرار ترجیح داده و بهائیانی که ماندند به ادامه نقش مخرب و منافقانه خود ادامه دادند.

با پیروزی انقلاب اسلامی این تشکیلات سیاسی-امنیتی به یک‌باره تمام پشتوانه سابق خود را در کشور از دست داد و تمام آمال و آرزوهای جامعه بهائیت نیز نقش بر آب شد، مثل همیشه به سوی بیگانگان روی‌آورد و نمایندگان تشکیلات بهائیت مرتباً با لانه جاسوسی(سفارت) آمریکا در ایران در تماس بودند. در گزارش سفارت امریکا به وزارت امور خارجه آن کشور در ژوئن ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۸شمسی)آمده است: «یکی از ۹ نفر مردان جامعه بهائیت (رؤسای محفل بهائیان) گفت: جامعه بهائی احساس می‌کند از جهات اداری، اجتماعی و مالی در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ ۱۲۸ ساله‌اش مواجه است.»(اسناد لانه جاسوسی، شماره ۳۷، صفحه ۱۲)

بخش قابل توجهی از بهائیان که با پیروزی انقلاب اسلامی نقشه‌ها و وعده‌های بیت‌العدل را برباد رفته می‌دیدند و می‌خواستند با شادی مردم ایران در این پیروزی سهیم باشند، اعتقاد خود را به این جریان از دست داده و از ادامه راه با جریان استعماری جدا مسلمان و در امواج انقلاب قرار گرفتند.

تشکیلات مخفی بهائیت حتی پس از انقلاب و به‌ویژه در دوران جنگ تحمیلی، نیز هیچگونه تحرکی از خود نشان نداد و در همه برهه‌ها به بهانه شعار استعماری “عدم دخالت در سیاست” سر در لاک خود فرو برده و گویی در این مملکت زندگی نمی‌کنند و ضمن همگامی با دیگر عوامل ضد انقلاب از هیج خدمتی جهت پیروزی دشمن و رضایت اربابان خود کوتاهی نکردند. آن عده که از سران محافل ملی تشکیلات بودند اطلاعات را به صورت غیر مستقیم از رده‌های پائین‌تر جمع‌آوری و به بیت‌العدل مرکز تشکیلات جهانی بهائیت مستقر در حیفای اسرائیل ارسال می‌کردند.

با نگاهی به تاریخ مبارزات امام خمینی(ره) با حاکمیت پهلوی ملاحظه می‌کنیم که ایشان در تمام مراحل تاریخی از پیوند و ارتبط مستقیم بهائیت با سلطنت پهلوی و هم‌پیمانی آنان با حکومت غاصب اسرائیل نام می‌برند.

تقدیر محفل ملی بهائیان ایران از تیمسار خسروانی بهائی و فرمانده ژاندارمری حکومت شاه در سرکوب مبارزات مردم در پانزده خرداد ۱۳۴۲ بهترین گواه این ادعا است. توهین و اهانت‌های سران بهائی به روحانیون عالیقدر و مراجع محترم تقلید و حوزه‌های علمیه که که مشوق و حامی و راهنمای مردم ایران در مبارزه با حکومت ستم‌گر پهلوی بودند، نمونه بارزی از دشمنی این تشکیلات با اسلام و حکومت اسلامی است.

آری در طول ۴۳ سال که از عمر با برکت انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد اعضای شکیلات بهائیت هیچگاه در شادی و غم مردم ایران شریک نبوده‌‌اند و همواره قضاوت‌شان در مورد مردم و انقلاب اسلامی ایران همان قضاوتی است که از زبان رهبران امریکایی و اسرائیلی خویش می‌شنوند. آنان ادعای دوستی ایران را دارند در حالی که رفتار و عملکردشان کاملا با سایر هموطنان ایرانی که معتقد به سایر ادیان الهی مانند کلیمی و مسیحی و زرتشتی است، متفاوت می‌باشد، بهائیان همواره در انتظار سقوط نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و باز یافتن موقعیت و جایگاه از دست رفته‌شان  نشسته‌اند. آرزویی که به لطف و فضل الهی هیچ‌گاه محقق نخواهد شد.

حال سوال از نویسنده گزارش این است آیا به گزارشی نگاشته اید واقعا رسیده اید . انصاف و تعهد کجا رفته همه و همه هزینه سیاسی و سیاست بازی ونوشتن سفارشی شده است؟ مردم ایران اسلامی از بهائیان متنفرند چرا ؟ بهتر است جناب خلجی بروند و اسنادخیانت مستمر بهائیان در حکومت پهلوی و خاصه پهلوی دوم را مطالعه کنند.

موضوع تنفر از بهائیان حکومتی نیست بلکه از اعتقادات افراد بر میخیزد . پس بیخود تلاش نکنید یک حزب سیاسی وتروریست را یک اقلیت جا بزنید  مردم ایران خیانت ایادیها و توانگر ها و ثابتی ها را فراموش نخواهند کرد جوانان این سرزمین در ساواک با  شکنجه آرشها ی بهائی دست وپنجه نرم کرده اند . ثروت این سرزمین توسط بهائیانی همچون ثابت پاسالها و یزدانیها و ایادیها و دیگر بهائیان به یغما برده شد . و…. پس در رگ وخون ایرانی تنفر از بهائیت و بهائیان موج میزند . ولی باز هم با اخلاق حضور بهائیان اندک در ایران را تحمل میکنند .

منبع
روشنا
بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please