بهائیت یک از فرقه های نوظهور و با سابقه ای حدود ۲۰۰ سال می باشد که دست استعمارگران روس و انگلیسی در پیدایش آن به خوبی هویداست.
سردمداران این فرقه استعماری در بسیاری از بیانات و آثار برجای مانده از خود بر دوری و اجتناب از مسائل سیاسی برای اعضای آن تأکید بسیار داشته اند و همواره فرقه ی خود را فرقه ای غیر سیاسی و به دور از مسائل مرتبط با آن دانسته اند در این باره نقل قولهای فراوانی از رهبران بهائیت موجود می باشد .
اما آنچه که آشکارا پیداست دست پیدا و پنهان این فرقه در بسیاری از تحولات تاریخ معاصر ایران می باشد یکی از جلوه های بارز این مداخلات، تلاش های بهائیان در تبدیل رضاخان میر پنج از قزاقی گمنام به عنوان پادشاه ایران بود . بی هیچ شک و شبهه ای به گواه تاریخ ایران روی کار آمدن رضاخان میرپنج مرهون هم پیمانی گروهی از فعالان سیاسی و رشنفکران ایرانی، بهائیت و استعمارگران انگلیسی بوده است .
مسائل و حوادثی که برای بهائیان در دوران قاجاریه بوجود آمده بود و ارتباطاتی که بهائیان در ایران جدید، پس از انقلاب روسیه با دولت انگلستان ایجاد کرده بودند زمینه همکاری آنان را باجریانی که با کودتای سیاه و نخست وزیری سید ضیاءالدین طباطبایی شروع و به ظهور رضاخان منجر شد ، ایجاد نمود ، برخی از محققان معتقدند که اقداات عده ای از بهائیت در اواخر دوران قاجاریه نظیر عملیات تروریستی کمیته مجازات و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم کمک زیادی به انقراض سلسله قاجار و تأسیس حکومت پهلوی کرد، برخی اسناد و مدارک حاکی است که محفل بهائیت در ایران، مدت ها پیش از کودتای انگلیسی سوم اسفند۱۲۹۹ه.ش توسط مهرۀ خود در ایران حبیب الله عین الملک ، رضاخان را کشف وبه استعمارگران بریتانیائی ، برای کودتا معرفی کرد.
در مورد عملکرد بهایی ها در کودتای ۱۲۹۹، دو مسئله شایان توجه است، یکی رابطۀ آنها با کمیته زرگنده و دومین مسئله رابطۀ بهایی ها با اردشیر ریپورتر .
سر اردشیر جی نقش مهمی در انتخاب و تقویت رضاخان برای رسیدن به فرماندهی قزاقخانه و کودتای ۱۲۹۹ ایفا کرد. او برای سازماندهی شبکه جاسوسی انگلستان در اواخر دوره ناصری به ایران آمد و از آن زمان تا پایان عمر، نقش فعالی در تحولات ایران به نفع سیاست انگلستان بر عهده داشت. انحراف نهضت مشروطیت از اهداف دینی و ملی، تأسیس لژ بیداری و ترویج بهائی گری در میان زردتشتیان ایرانی ، از جمله اقدامات این جاسوس کهنه کار است.
آشتیانی زاده یکی از وکلای مجلس در باب کودتا می نویسد:
حبیبالله رشیدیان (مستخدم سفارت انگلیس و عامل مشهور بریتانیا در ایران) برایم نقل کرد که چند سال قبل از کودتای ۱۲۹۹، به دستور کلنل فریزر انگلیسی، بیشتر روزهای هفته صبح به «منزل عینالملک که از متنفذین فرقه بهائیه بود و با وی سوابق دوستی و صحبت داشتم» میرفتم در آنجا با اردشیر جی آشنا شدم و اردشیر جی روزی به عینالملک گفت: «از شما خواهشمندم که با محفل بهائیان به مشورت بنشینید و از آنها بخواهید تا صاحب منصبی بلند قامت وخوشقیافه پیدا کنند و به شما معرفی نمایند و شما آن صاحب منصب را با من آشنا کنید، اما به دو شرط، اولا این که آن صاحب منصب نباید صاحب منصب ژاندارم باشدو حتماً باید صاحب منصب قزاق باشد. ثانیا َ شیعه اثنی عشری خالص نباشد که ارباب اردشیر جی، مخصوصاً جمله اخیر را باز تکرار کرد و برای بار دوم گفت که آن صاحب منصب نباید شیعه اثنیعشری خالص باشد. رشیدیان گفت: پس از آن ملاقات، عینالملک، رضاخان را با اردشیر جی آشنا کرد و اردشیر وسیله آشنائی رضاخان با فریزر میشود و فریزر او را به دیگر انگلیسیهای دستاندرکار کودتا، چون هاوارد، اسمایس، و گاردنر ـکنسول انگلیس در بوشهر معرفی مینماید»
یکی دیگر از سازمان های وابسته به انگلستان که در کودتای ۱۲۹۹ و تحولات مربوط به آن نقشی اساسی ایفا نمود، کمیته آهن بود که شعبه تهران آن به دلیل فعالیت در منطقه زرگنده به کمیته زرگنده معروف شد. کمیته مزبور ابتدا توسط کلنل هیگ انگلیسی در اصفهان تاسیس شد. همکار ایرانی او حسین کی استوان بود. با توجه به نفوذ فوق العاده انگلستان در ایران و نقش آنها در عزل و نصب مقامات ، کمیته آهن خیلی زود توانست تعداد زیادی از افراد جویای نام و مقام را به عضویت خود درآورد. اندکی بعد از تاسیس کمیته ، یحیی دولت آبادی از سران متنفذ بابیه به کمیته مزبور پیوست و مسوولیت تاسیس شعبه تهران به او محول شد. به دلایل نامعلومی نام دولت آبادی حذف و شعبه تهران کمیته ، موسوم به کمیته زرگنده ، توسط سید ضیاءالدین طباطبایی ، نصرت الدوله فیروز و مدیرالملک جم (بهائی) و چند تن دیگر تاسیس شد. نقش بهائیت در این کمیته به هیچ عنوان قابل کتمان نیست کمیته زرگنده یا آهن ، با دو هدف عمده آغاز به کار کرد:
۱- نابودی جنبش جنگل.
۲- نفوذ در دولت و قوای نظامی برای به دست گرفتن اداره کشور
ارتباط نزدیک سران کمیته با مقامات سفارت انگلیس نظیر مستر هاوارد و اسمایس ، حاکی از هماهنگی کامل آنها در اجرای نقشه های منتهی به کودتای ۱۲۹۹ است.
همکار صمیمی سیدضیاء در روزنامه رعد با عین الملک از سران بهائیت در ایران و پدر امیرعباس هویدا گسترش یافت . با مطرح شدن تاسیس شعبه کمیته در تهران ، سیدضیاء نامزد اصلی تاسیس کمیته زرگنده در تهران بود. با تشدید فشارهای اقتصادی بانک شاهنشاهی نسبت به دولتهای ایران ، او از سوی انگلیسی ها به عنوان رابط دولت با بانک شاهنشاهی معرفی شد. این امر کمک بزرگی به پیشبرد طرح کودتا کرد. جلسات مکرر او با نرمن ، اسمایس ، اسمارت ، آیرونساید و اردشیر جی قبل از کودتا آنان را متقاعد کرد که وی را به عنوان رئیس سیاسی کودتا انتخاب کنند. از آن پس رفت و آمد مکرر سیدضیاء به قزوین برای گفتگو و هماهنگی با رضاخان و رساندن کمکهای مالی بانک شاهنشاهی به کودتاگران ، منجر به بازسازی قوای قزاق و عزیمت آنان به تهران شد. او( منظور کدام شخص است ) نه تنها نزد ایرانیان ، بلکه نزد ناظران خارجی نیز به عنوان فردی انگلوفیل شهرت داشت .
عین الملک در دوره سلطنت رضاشاه به عنوان کارگزار وزارت خارجه به سوریه رفت و در راستای تحکیم فرقه بهائیت از هیچ کوششی دریغ نورزید. او آن چنان در تبلیغ این فرقه بی پروا بود که مردم آن ناحیه خیال می کرند مذهب رسمی ایرانیان بهائی است، نقش تاریخی عین الملک در توجیه حمله وهابیون به اماکن مقدس اسلامی در حجاز و حمایت از آن به خوبی مشخص است
در كابينه ي سيد ضياءالدين يكي از سران درجه ي اول بهائي به نام «موقرالدوله» از خويشان علي محمد باب، وزير فوايد عامه و تجارت و فلاحت شد. اين مقام به پاس خدمات بهائيان در پيروزي كودتا به ايشان اعطا شد.
بهائيان آغاز حكومت پهلوي را شروع عصر جديدي در عرصه ي تبليغات و فعاليت خود مي دانند. اسدالله فاضل مازندراني، از مبلغان و مورخان بهائي، درباره ي آغاز زمامداري رضاشاه مي نويسد:
«پس از بر چيده شدن آن دولت (قاجاريه) كه در تمام مدت با دولت امويه قابل تطبيق بود، اعليحضرت رضاشاه پهلوي كه در آن هنگام سردار سپه و رئيس الوزرا بود به سلطنت نشست و در ۲۹ جمادي الاولي ۱۳۴۴ ق تخت و تاج شاهي ايران را تصرف نمود، از هر جهت «رونقي جديد و اصلاحاتي در اين كشور پديد آورد، به نظر مي آيد مملكت روي به امنيت و عدالت و تساوي آورد».
بهائيگري با تسامح نسبي رژيم پهلوي روبه رو شد و در اثر اين تسامح بيش از پيش در ايران تلاش در جهت گسترش نفوذ نمود. در اين زمان بهائيان كه نظر مساعد رضاشاه را به خود احساس كردند، اقدام به تأسيس تشكيلات و محافل رسمي نمودند. اين امر علاوه بر گسترش تبليغ بهائيگري به توسعه ي نفوذ آنان در دستگاه دولتي نيز كمك كرد. تأسيس محفل ملي روحاني بهائيان ايران (۱۳۰۰ ش) و انجمن شور روحاني (۱۳۰۶ش) نمونه اي از اولين تشكيلات رسمي بهائيان در ايران بود. رضاشاه اساساً نسبت به بهائيان خوش بين بود؛ او به دليل دهن كجي به علما و تحت فشار قرار دادن آنان توجه خاصي، به افراد فرقه ي مذكور داشت. سرلشكر شعاع الله علائي از اعاظم بهائيان تهران كه در زمان مؤتمن الملك كارمند وزارت گمرك و انحصارات بود، توسط رضاشاه مأمور اداره ي ماليه و سپس مأمور اداره ي محاسبات قزاقي شد.
حسن نیکو (مبلغ پیشین بهائی که به اسلام گروید و کتابی بر ضد فرقه نوشت) پس از شرحی راجع به ضدیت ارامنه داشناک با مسلمانان در ایران و عثمانی مینویسد: «وقتی سیدضیاءالدین (طباطبایی نخستوزیر کودتا) مصدر کار شد و خواست بلدیه(شهرداری) تأسیس کند. ایپکیان (همکار دیرین سیدضیاء در روزنامه رعد و شهردار منصوب از جانب سیددر دوران نخستوزیری)… فوری بهائیانی را که از معارف اخراج شده بودند به روی کار آورد و به علاوه، چندین نفر دیگر را هم در بلدیه وارد نمود، در صورتی که هزاران نفر دیگر با لیاقتتر بودند و حق تقدم داشتند.»
سیدمحمد کمرهای (لیدر دموکراتهای ضد تشکیلی و از مخالفان قرارداد وثوقالدوله)، به سابقه همکاری ایپکیان، با بهائیها در وزارت معارف زمان وثوقالدوله اشاره دارد: “… منتصرالدوله (شاغل در وزارت) معارف را دیده،گفت: کاسپیار ایپکیان،مقاله نویس (روزنامه) رعد، رئیس تفتیش معارف شده و نصیرالدوله (وزیر معارف وثوقالدوله) مثل نوکر، حاضر خدمات و با او اغلب در خلوت است و آنچه بهائی است جزو مفتشین مدارس زنانه و مردانه نموده، من جمله اشراقه خانم زن ابناصدق یا ابهی و منیره خانم و امثالهما را برای مدارس زنها و دیگر از بابیها را برای مدارس مردها و تمام بودجه و سیاست وزارت معارف با او است و ارامنه خودشان میگویند که کاسپار ایپکیان بابی و از دین ما خارج است….”
در دوره رضاخان بهائیان در جلسات و سخنرانی های خود از رضاخان به نیکی یاد می کردند و سیاست های ضددینی و مقابله او با علما را ناشی از علاقه رضاخان به فرقه بهائیت می دانستند. سیاست کشف حجاب رضاخان را که نشانه مخالفت و ضدیت وی با یکی از اصول مسلم و حساس شریعت اسلام، یعنی حجاب بود، بهائیان منطبق با قانون و منطق خود می دانستند.
با استقرار رژیم کودتا در ایران ، سایه شوم دیکتاتوری به مدت ۵۷سال بر ایران سایه انداخت و برای اولین بار در کشور ما رژیمی به قدرت رسید که منشائ قدرت او بیگانه ای متجاوز بود. طی سلطه رژیم پهلوی بر ایران ، استقلال فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی کشورمان دستخوش امیال بیگانگان شد . و هزاران زن و مرد ایرانی به جرم مقابله با سلطه بیگانه به شهادت رسیدند. میراث رژیم پهلوی برای ایران وابستگی به بیگانگان در تمامی زمینه ها بود که جز با تکیه بر استعمارگران تحقق پیدا نمی کرد و این نکته ای بود که تا پایان عمر رژیم پهلوی ادامه داشت. لذا میتوان بطور قطع میتوان نتیجه گرفت که یکی از عوامل ۵۷ سال حکومت دیکتاتوری پهلویها فرقه ضاله بهائیت بوده است .
با تشکر از نویسنده مطلب دکتر فرهاد ابراهیمی