مبلّغان بهائی عملکرد چند جوان جاهل شیعه را به عنوان دستمایهای برای توهین و سگ خطاب کردن شیعیان قرار میدهند که طبق تصریح پیشوایانشان، نه تنها گوسفندِ مطیع مسلک غیرمعقول و ساختگی پیشوایانشان هستند، بلکه میبایست گوسفند و دستبوس ظالمین و متجاوزین نیز باشند و به سگ بودن خود نیز افتخار کنند.
چندی پیش در گفتگو با یک مبلّغ تشکیلات بهائیت، وقتی با ادعای حقیقت طلبی و شعار استقلال بهائیت مواجه شدم، به او یادآوری کردم که بر خلاف این شعارها اتفاقاً پیشوایان بهائیت در دوجا بر گوسفندی پیروان خود تأکید داشتند.
اول: آنکه مقصود پیشوایان بهائیت از گوسفند نامیدن پیروان خود (۱) اطاعت بیقید و شرط آنها از مسلک ساختگی بهائیت و تشکیلات حاکم بر آن میباشد؛ همچنان که پیامبرخواندهی بهائی راه هرگونه اعتراض به خود و سؤال از مسلک غیرمعقولش را اینگونه بسته است: «لَو یحکم عَلی المَاءِ حُکم الخَمر و عَلی السَماءِ حُکمَ الأرض و عَلی النُورِ حُکمَ النَّآر حقٌ لارَیبَ فِیه و لَیسَ لِأحَدٍ أن یَتَعَرَّضَ عَلَیه أو یَقُول لِمَ و بِمَ و الَّذی إعتَرَضَ إنَّهُ مِنَ المُعترِضین (۲)؛ اگر به آب بگوید که شراب است و به آسمان بگوید که زمین است و به نور بگوید که آتش است، باید پذیرفت که حق است و شکی در آن نیست و کسی حق اعتراض بر او را ندارد و لِم و بِمَ بگوید و هرکس اعتراض کند، او از رویگردانان است».
دوم: جای دیگری که پیشوایان بهائیت پیروان خود را به گوسفندی ترغیب کردهاند، رویکردی راهبردی در مواجه با اربابان ظالم و متجاوزشان میباشد؛ همچنان که عبدالبهاء به پیروان خود توصیه میدارد که در هنگام برخورد با ظالمین و متجاوزین، مثل گوسفند (مطیع) باشند: «اگر ستمکاری دست تطاول (تعدی، ظلم) بگشاید و مانند گرگ تیزچَنگ هجوم نماید، اَحبای الهی مانند اَغنام (گوسفند) تسلیم شوند. لهذا مقاومت ننمایند بلکه تیغ و شمشیر را به شَهد و شیر مقابله نمایند. زخم به جِگرگاه خورند، دست قاتل را ببوسند و در سَبیل الهی جانفشانی نمایند. از برای ستمکار اِستغفار کنند و طلب عَفو از پروردگار نمایند».(۳)
اما طبق معمول که مبلّغ بهائی از پاسخگویی نسبت به رویکرد پیشوایان بهائیت در خصوص گوسفند دانستن بهائیان عاجز شده بود، از بحث فرار کرده و با ارسال چند تصویر از چند جوان شیعه، مدعی شد که شیعیان هم خود را سگ اهل بیت (علیهم السلام) میدانند و به همین بهانه مرتب از شیعیان با لقب سگها یاد میکرد.
اما در پاسخ به این فرار از بحث و توهینهای مبلّغان بهائی در این زمینه میگوییم:
اولاً: عملکرد چند جوان شیعه در تشبیه خود به سگِ اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به معنای آن نیست که معصومین (علیهم السلام) پیروانشان را سگ خطاب کرده باشند، بلکه ایشان همواره به دنبال شیعیان راستینی بودند که پس از شناخت مقام و شأنیت خلیفة اللهی ایشان، پیروان راستین و بندگان مخلص پروردگار باشند. چرا که انسان موجودی است که خداوند او را در بهترین وضع خلق کرده و از نظر خالق خود، دارای ارزش احترام و کرامت بالایی است: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني آدَمَ [اسراء/۷۰]؛ ما بنی آدم را تکریم کردیم».
از اینرو قرآن کریم تأکید دارد که مؤمنان هرگز همدیگر را مسخره نکنند و اسم و لقب بد بر یکدیگر قرار ندهند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ… [حجرات/۱۱]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند».
بنابراین همانطور که خداوند راضی نیست مؤمنان همدیگر را مسخره کرده و یکدیگر را به اسماء زشت صدا بزنند، مسلماً اگر کسی اسم و لقب زشتی بر خود بگذارد و از این طریق موجبات تمسخر خود و مکتبش را فراهم آورد عملش پسندیده نیست.(۴)
از طرفی وقتی ما هرگز در تاریخ زندگی پیامبر (صلّی الله علیه و آله) یا ائمه اطهار (علیهم السلام) به موردی بر خورد نکردهایم که ایشان به پیروانشان اجازه داده باشند در مقابلشان حتی سر خَم کنند و خود را در این حد ذلیل کند؛ قطعا ایشان اجازه نخواهند داد یک فرد مؤمن به عنوان احترام به آنان، نام سگ یا حیوان دیگری را بر خود بگذارد و موجب وهن اسلام و شیعه شود.
ثانیاً: حتی اگر به قول مبلّغان بهائی در برخی ادیان، پیامبران به شبان و پیروان به گوسفند تشبیه شدهاند، صرفاً بخاطر تشبیه به ویژگیهایی نظیر راهبری و فرمانبرداری میباشد؛ که پیروان پس از شناخت مسیر حقیقت به وسیلهی تدبر در مسائل غیرقابل تقلید اعتقادی، موظف به اطاعت و پیروی در فروعات و مسیر رستگاری هستند. اما این، کاملاً در تضاد با تشبیه پیروان در بهائیت به گوسفند، بخاطر اطاعت بیچون و چرا از مسلک غیرمعقول و سرشار از تناقض (در کنار شعار تحرّی حقیقت) و همچنین گوسفند ظالمین و متجاوزین بودن (در کنار داعیهی استقلال) است. چرا که ادیان الهی، هیچگاه پیروان خود را به تقلید کور و کُرنش در برابر ظالمین سوق ندادهاند.
ثالثاً: جالب است بدانیم که در حالی مبلّغان بهائی عملکرد چند جوان شیعی را به عنوان دستمایهای برای توهین و سگ خطاب کردن شیعیان قرار میدهند که دکتر حبیب مؤیّد (از مبلّغان و نویسندگان مطرح بهائی) در کتاب خاطرات حبیب، که به چاپ و تأیید تشکیلات بهائیت رسیده، با افتخار تمام بهائیان را سگهای کوی عبدالبهاء میخواند.(۵) بنابراین بهائیان نه تنها گوسفندِ مطیع مسلک غیرمعقول و ساختگی پیشوایانشان هستند، بلکه میبایست گوسفند و دستبوس ظالمین و متجاوزین نیز باشند و به سگ بودن خود نیز افتخار کنند.
پینوشت:
۱- مجموعه مناجات حضرت ولی امرالله، ص ۲۷؛ به نقل از صفحه مجازی بهائیان ایران و جهان.
۲- حسینعلی نوری، اشراقات، ۲۹۵ صفحهای، بیتا: بینا، چاپ سنگی، ص ۵۸٫
۳- عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، ۱۹۲۱ م، چاپ اول، ج ۳، ص ۱۲۳٫
۴- ر.ک: علّامه طباطبائی، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۴۸۱٫
۵- حبیب مؤید، خاطرات حبیب، ج ۱، ص ۴۶٫