کد خبر:4467
پ
Azadi
بهائیت در ایران

قرائت آزادی‌خواهی از زبان پیامبرخوانده بهائی

طبق متن اقدس بهاء، اگر مردم کشوری گرفتار دیکتاتوری ظالم شوند و یا مورد تجاوز و سلطه‌ی قدرت‌های بیگانه قرار گیرند، به هیچ‌وجه حق اعتراض و آزادی‌خواهی ندارند! لذا وجود همین احکام و قوانین در فرقه‌ی بهائیت، باعث شده که این فرقه محبوب متجاوزین و ستمگران شود و ضمن برخورداری از حمایت‌های بی‌دریغ آنان، ابزار […]

طبق متن اقدس بهاء، اگر مردم کشوری گرفتار دیکتاتوری ظالم شوند و یا مورد تجاوز و سلطه‌ی قدرت‌های بیگانه قرار گیرند، به هیچ‌وجه حق اعتراض و آزادی‌خواهی ندارند! لذا وجود همین احکام و قوانین در فرقه‌ی بهائیت، باعث شده که این فرقه محبوب متجاوزین و ستمگران شود و ضمن برخورداری از حمایت‌های بی‌دریغ آنان، ابزار سرکوب آزادی‌خواهان گردد.

پیامبرخوانده‌ی بهائی در کتاب اقدس، ضمن مخالفت با آزادی‌خواهی، سرانجام آن را فتنه‌ای دانست که آتش آن خاموش نشدنی است: «انّ الحریة تنتهی عواقبها إلی الفتنة الّتی لاتخمد نارها (۱)؛ قطعاً عواقب آزادی به فتنه و آشوبی ختم می‌شود که آتش آن فرو نمی‌نشیند».

او در ادامه، آزادی‌خواهی را امری حیوانی و فریب‌کارانه دانست و اجتناب از آن را ضروری برشمرد: «فاعلموا انّ مطالع الحرّيّة و مظاهرها هی الحيوان و لِلإنسان ينبغی ان يکون تحت سنن تحفظه عن جهل نفسه و ضرّ الماکرين(۲)؛ بدانید که مظاهر آزادی مطالع آزادی و مظاهر آن حیوان است و سزاوار است انسان پیرو سنت‌هایی باشد که از گمراهی نجاتش دهد و به فریب‌کاران زیان رساند».

وی همچنین آزادی را موجب خروج انسان از دایره‌ی ادب و وقار معرفی کرده که او را از فرومایگان قرار می‌دهد: «انّ الحرّيّة تخرج الانسان عن شئون الأدب و الوقار و تجعله من الارذلين (۳)؛ قطعاً آزادی انسان را از جایگاه ادب و متانت خارج می‌کند و او را از فرومایگان قرار می‌دهد».

او همچنین، با پاک کردن صورت مسئله وانکار مظاهر آزادی خواهی و ظلم ستیزی، آزادی را تنها محدود به تبعیت از اوامر خود دانسته (۴) و در مقابل، با تفکری جبر گرایانه، اطاعت از حاکمین را به خاطر موهبت الهی قدرت به آنان لازم برمی‌شمارد: «حقّ جلّ و عزّ مملكت ظاهره را به ملوک عنايت فرموده بر احدی جائز نه (: نیست) كه ارتكاب نمايد امری را كه مخالف رأی رؤسای مملكت باشد».(۵)

بنابراین طبق متن اقدس بهاء، اگر مردم کشوری گرفتار دیکتاتوری ظالم شده باشند و یا مورد تجاوز و سلطه‌ی قدرت‌های بیگانه قرار گرفته باشند، به هیچ‌وجه حق اعتراض و آزادی‌خواهی ندارند! لذا وجود همین احکام و قوانین در فرقه‌ی بهائیت، باعث شده که این فرقه محبوب متجاوزین و ستمگران شود و ضمن برخورداری از حمایت‌های بی‌دریغ آنان، ابزار سرکوب آزادی‌خواهان گردد.

این در حالیست که مکتب الهی اسلام، سکوت در برابر ظلم و ستم را جایز ندانسته و از همراهی با ظالمین نهی فرموده است: «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ [هود/۱۱۳]؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمی‌شوید».

پی‌نوشت:

۱- حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص ۱۱۶، بند: ۱۲۳٫

۲- همان، ص ۱۱۷-۱۱۶٫

۳- همان، ص ۱۱۷٫

۴- «قُل الحرّيّة فی اتّباع اوامری لَو أنتم مِن العارفين؛ بگو آزادی در پیروی از اوامر من است، اگر دانا باشید».همان، ص ۱۱۷٫

۵- حسینعلی نوری، اقتدارات و چند لوح دیگر، نسخه‌ی الکترونیکی، ص ۳۲۴٫

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please