کد خبر:6310
پ
HhusseinAliNouri
بهائیت در ایران

چرا جناب بهالله علوم را موجب سلب آسایش میداند !؟

مبلّغ بهائی یکی از دلایل حقانیت پیشوای خود را علم الهی و ادعای احاطه بر کتب را توسط او برشمرد. این در حالیست که پیامبرخوانده‌ی بهائی در کنار ادعای احاطه بر تمامی علوم، علم را مایه‌ی گرفتاری و زندانی شدن خود برشمرده و علوم مختلف (نظیر علم بیان، علم معانی، ایجاز، صرف و نحو) را […]

مبلّغ بهائی یکی از دلایل حقانیت پیشوای خود را علم الهی و ادعای احاطه بر کتب را توسط او برشمرد. این در حالیست که پیامبرخوانده‌ی بهائی در کنار ادعای احاطه بر تمامی علوم، علم را مایه‌ی گرفتاری و زندانی شدن خود برشمرده و علوم مختلف (نظیر علم بیان، علم معانی، ایجاز، صرف و نحو) را موجب سلب راحتی و آسایش از خود برشمرده است.

مبلغان بهائی در یک ادعای کاملا کذب  یکی از نشانه‌های حقانیت پیشوای ما بهاءالله، علم الهی ایشان هست. والبته دلایل خود را اینگونه بیان می کنند .

“ایشان علم خودشان را از جانب خدای تعالی دریافت کرده و به تمام علوم احاطه داشته‌اند: «إنّا ما قَرَأنا کُتُبَ القَومِ وَ ما اطَّلَعنَا بِما عِندَهُم مِنَ العُلُومِ کُلَّما أرَدنَا أن نَذکُرَ بَیاناتِ العُلَماءِ وَ الحُکَماءِ… (۱)؛ ما هرگز کتاب‌های این قوم را نمی‌خوانیم و از آن‌چه از علوم نزد ایشان است، به این وسیله آگاهی نمی‌یابیم؛ بلکه هر زمان بخواهیم بر نظرات حکیمان و دانشمندان اطلاع یابیم، تمام آن‌چه در عالم وجود دارد و در کتاب‌ها و الواح مختلف آمده است، در لوحی در مقابل پروردگارت قرار می‌گیرد که ما آن را می‌بینیم و از روی آن می‌نویسیم».”

در پاسخ باید گفت . خُب اگر ادعای شما صحیح است، پس چرا جناب بهاء، پس از آن‌که علوم را مایه‌ی گرفتاری و زندانی شدن خود برشمرد، در خصوص علوم مختلف نوشت: «أنَّ البیانَ أبعَدَنی و علمَ المَعانی أنزلَنی… و الإیجاز صارَ سببَ الأطناب فی ضرّی و بلائی و الصَّرف صَرفَنی عن الرّاحة و النّحو مَحا عن القَلبِ سُروری و بَهجتی (۲)؛ همانا علم بیان مرا از مقصودم دور کرد و علم معانی مرا از جایگاهم پایین آورد..‌. و ایجاز سبب پرگویی در ضرر و بلای من گشت و علم صرف مرا از آسودگی بازداشت و علم نحو، شادی و خوشی را از دلم محو کرد». با این حال، چطور ادعای احاطه‌ی جناب بهاء به تمامی علوم، با اعتراف به جهل او نسبت به برخی از علوم، قابل جمع است؟!

پی‌نوشت:

۱- اسدالله مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۴ بدیع، ج ۱، ص ۱۹۱٫

۲- حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه، مصر: مطبعه‌ی سعادت، ۱۳۳۸ ق، ص ۵٫

 

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please