تاکنون به این موضوع فکر کردید چگونه میشود یک فرقه یا گروه و یا … معتقد به عدم دخالت در سیاست باشد اما در ادعا بدنبال ایجاد حکومت جهانی باشد . پیشوایان فرقهی بهائیت برای آیندهی رهبری دنیا تحقق حکومت جهانی بهائی را پیشبینی کردهاند. اما به راستی چگونه میتوان از یکسو دخالت در امور حکومتی را حرامی الهی برشمرد و از سویی دیگر، انتظار حکومتی بهائی، آن هم در سطح جهانی را کشید؟! آیا این، نمونهی بارزی از دورویی و تناقض آشکار در بهائیت نیست؟!
از مبلغین بهائی سوال شود در بهائیت چه پیشبینی برای آیندهی جهان شده است؟!
پاسخ خواهند داد: پیشوایان ما حکومت جهانی و یکپارچه را برای آیندهی دنیا پیشبینی کردهاند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «در تشكيل اتحاديه آينده ملل یک نوع حكومت ما فوق حكومتها بايد تدريجاً به وجود آيد كه دارای تأسيسات و تشكيلات وسيعه است».(۱)
ودر پاسخ به این سوال که بهائیان چه نقشی در این حکومت خواهند داشت؟!
پاسخ میدهند : مسلّما حکومت موعود، آغاز سلطنت بهائی خواهد بود؛ همچنان که شوقی افندی گفته است: «سرانجامش حلول دوره ذهبی هزار ساله يعنی يومی كه سلطنتهای عالم به سلطنت الهيه كه سلطنت حضرت بهاءالله است مبدّل گردد».(۲)
اینجاست که تناقض آشکار میشود و باید به مبلغین یاد آور شد مگر پیشوایان بهائی، از هرگونه دخالت و حتی سخن گفتن پیروانشان در امور حکومتی نهی نکرده و آن را ممنوع از جانب پروردگار برنشمردهاند؟! همچنان که عبدالبهاء گفته است: «هر نفسی بخواهد در نزد احباء ذكری از امور حكومت و دولت نمايد كه فلان چنين گفته و فلان چنين كرده آن شخص كه از احبای الهی است بايد در جواب گويد ما را تعلّق به اين امور نه، ما رعيت شهرياری هستيم و در تحت حمايت اعليحضرت پادشاهی. صلاح و مصلحت خويش خسروان دانند و بس …. علی الخصوص كه بنصّ قاطع الهی ممنوع از مداخله و محاوره در امور حكومتيم».(۳)
با این حال چگونه میتوان از یکسو دخالت در امور حکومتی را حرامی الهی برشمرد و از سویی دیگر، انتظار حکومتی بهائی، آن هم در سطح جهانی، را کشید؟! آیا این، نمونهی بارزی از دورویی و تناقض در بهائیت نیست؟!
پینوشت:
۱- جامعه عمومي دنيا، از انتشارات لجنه جوانان بهایی طهران، ۱۳۳۸ شمسی، ص ۱۸٫
۲- شوقی افندی، دور بهائی، ترجمهی لجنهی ملّی نشر آثار امری، لانگنهاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری، چاپ سوم، ۱۹۸۸ م، ص ۹۶٫
۳- اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، صص ۳۳۶-۳۳۵٫