دنیایی که ما در اون زندگی میکنیم آدمهای مختلف با باورهای مختلف داره، عدهای معتقد به وجود خدا هستن، اما در اینکه اون خدا کیه و چیه با هم اختلاف دارن، مثلا عدهای به خدا بودن ماه و خورشید معتقدن، برخی رعد و برق و طوفان و بلایای طبیعی رو خدا میدونن، عدهای دیگه خدا رو متجلی در حیوانات میدونن و عدهای…
در این بین هستن کسانی که به چندین خدا معتقدن و برعکس کسانی که هیچ اعتقادی به خدا ندارن و جهان رو ماحصل تصادف میدونن…
یکی از باورهایی که به خدا بودن یک بشر معتقده بهائیت هستش، بهائیان معتقدن پیامبرشون یعنی جناب حسینعلی نوری -بهاء– همون ذات تجلی یافتۀ خدا در بین بندههاست، توضیحش کمی زمان بره، اما خلاصهاش میشه این که خدا لباس انسانها رو پوشیده و اومده در بین اونها!!! به همین دلیل جناب آقای بهاء مضحکترین کلامش را در مورد شب تولد خودش میگه: در آن شب زاده شد کسی که نه میزاید و نه زاده میشود (فیه ولد من لم یلد و لم یولد)
در انتها باید عرض کنم اگرچه ممکنه یک بهائی صراحتا جناب حسینعلی نوری رو خدا ندونه اما ماحصل اعتقادش چیزی غیر از این مطلب نیست، چرا که در عمل داره به سمت مدفن ایشون نماز میخونه و در دعاهاش ایشون رو صدا میزنه…
ما شما رو به فکر دعوت میکنم و مثل همیشه ترازوی قضاوت در دست شماست…