با توجه به تأثیرپذیری بالای کودکان، تشکیلات بهائیت، تأکید بسیاری بر تبلیغ کودکان به مسلک بهائیت دارد. اما در عین حال، پیروان خود را از تبلیغ و مناظره با افراد مطلّع در مورد بهائیت منع میکند!
کودکان ظرفیت بالایی در پذیرش و تأثیرپذیری دارند، از اینرو پیشوایان و مبلّغین بهائی، با سوءاستفاده از تأثیرپذیری و پذیرش بالای کودکان، بخش قابل توجهی از ظرفیت تبلیغِ تبشیری خود را برای قشر کودک و نوجوان اختصاص دادهاند. از این رو در یکی از پیامهای تشکیلات بهائی آمده است:
«جامعۀ بهائی در تمامی سطوح نسبت به نیازِ پاسخگویی به آرمانهای روحانی کودکان حساسیت نشان میدهد… در سالهای اخیر، موسسات آموزشی در سراسر دنیا، نقش هر چه مهمتری در تربیت مربی جهت برگزاری کلاسهای تعلیم و تربیت روحانی کودکان ایفا نمودهاند… مطالب آموزشی، سال به سال، بر فهم شرکتکنندگان از این خصائل میافزایند و دروسی مرتبط با تاریخ و آثار آئین بهائی نیز به آنها اضافه میشوند. موسسات بهائی همچنین به مسئلۀ تأمین منابع انسانی برای برگزاری کلاسهای کودکان اهمیت بسیار میدهند. به این منظور، منابع قابلتوجهی برای تأسیس و تداوم یک سیستم موثر هماهنگی اختصاص یافته است که به تربیت مربی پردازد و همچنین مسیر را برای جریان هدایت، توزیع مواد آموزشی و تبادل یادگیری بین موسسات و تودۀ مردم باز نماید». (به نقل از کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت).
سردمداران بهائیت همواره بر سرمایهگذاری روی کودکان تاکید داشته و این کار را از اهداف مهم تشکیلات عنوان کرده اند. آن ها می گویند قلب و روح کودک همانند لوح سفیدی است که باید در آن بذر بهائیت را کاشت. با توجه به اینکه اساس بهائیت بر مقابله و مبارزه با اسلام بنا شده، آموزش کودکان نیز در همین راستا انجام می پذیرد.
بهزاد جهانگیری، بهائی مسلمان شده در این باره می گوید: تشکیلات از کودکی در ذهن ما کاشته بود که کمالات جامع انسانی یعنی بهترین کمالات و بهترین شخصیت را تنها یک فرد بهائی دارد. آنها برای همه افراد از کودک پنجساله تا فرد ۱۰۰ساله تبیین میکردند که بهائی، تافتهای جدا بافته است و از تمام انسانهایی که در جهان زندگی میکنند، بالاتر است. (مخالف ادعای بهائیت در اصل وحدت جامعه انسانی)
پدرام نوایی نوبری، بهائی نجات یافته نیز در این باره می گوید: بهایی ها برای کودکان جلساتی دارند که در این جلسات به صورتی ویژه و خاص روی ذهن و فکر آدم کار می کنند تا همزمان با اخذ دیپلم تبدیل به یک بهایی متعصب شود.در بهائیت کودکان از آغاز این طور آموزش می بینند که در آینده با تمام مسائل اسلامی مخالفت کنند و به هیچ یک از رسوم اسلامی و ایرانی نیز پایبند نباشند.
فروتن، یکی از مبلغان مطرح این فرقه ضاله در خاطرات خود می نویسد: روزی قدم زنان از معبری می گذشتم با دو کودک بهائی به سن ۸ یا ۹ سال مصادف گشتم یکی به من سلام گفت و دیگری الله ابهی و فورا اضافه کرد رفیق من هم بهائی است ولی چون از بشرویه آمده سلام کرد. آقا شما او را ببخشید. (خاطرات فروتن، صفحه ۲۷۱)
ببینید کودکان تا چه حد متعصب و خشک اندیش بار می آیند که برای نوع سلام خود باید تابع تشکیلات بوده و برای عدم رعایت این امر هم عذر تقصیر داشته باشند. همین خاطره مبلغ بهائی برای نشان دادن شعار کذب تحری حقیقت بهائیان کافی است چراکه این کودک طوری بارآمده که برای گفتن یک سلام ساده باید شرمسار باشد تا چه رسد به اینکه بخواهد از عضویت فرقه خارج گردد.
مهناز رئوفی بهائی مسلمان شده در این خصوص می گوید: (زمانی که) معلم مهد کودک بهائیان شدم برنامههایی که به من میدادند تا به بچهها بیاموزم کاملاً در راستای شستشوی مغزی آنها بود و من میدیدم که چگونه از ۳ سالگی، کودکان را نسبت به اسلام و مسلمانان بدبین میکردند و مغز کوچک آنها را با خرافات و اوهامی که ارمغان بهاء و عبدالبهاء بود پر میکردند و چگونه با آوردن مثالها و بیان داسـتـان هـایـی، آنـان را از خارج شدن از بهائیت میترساندند و با [وجود] این ترس و وحشتی که در دل کودکان از انتخاب راهی به جز راه بهاء میانداختند و با وحشتی که آنان از طرد شدن و اخراج شدن از خانه و خانواده داشتند، شعار بیاساس تحرّی حقیقت را سر میدادند و به ظاهر وانمود میکردند که بهائیان در پانزده سالگی پس از تحری حقیقت میتوانند راه خود را انتخاب نمایند، در حالی که هیچ کدام از بهائیان حق نداشتند کتابهای سایر جوامع را مطالعه کنند، حق نداشتند کتابهای ردیه را که بیشتر، بهائیان مسلمان شده آنها را نوشته بودند مورد مطالعه قرار دهند.
با توجه به این مطالب و اینکه بهائیت از اساس فرقه ای تشکیلاتی است، کودکان و اطفال تنها برای اهداف فرقه ای آموزش می بینند و فقط در همین راستا از آن ها سوء استفاده می شود. باید به هر نحو ممکن اجازه نداد که مهره های جاسوس این فرقه ضاله، کودکان را قربانی اهداف شوم خود کنند. البته جای تعجب نیست؛ فرقهای که از ارائهی استدلال برای محققین و اندیشمندان ناتوان است، با سوءاستفاده از ویژگی سادگی و کم اطلاعی کودکان و بر خلاف اصول اخلاقی و بین المللی(طبق قوانین بین الملل و اعلامیهی جهانی حقوق کودک، کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال باید در مقابل تلاش برای تغییر دین آنان مصون باشند)، مهمترین گروه هدف تبلیغی خود را کودکان و افراد کم اطلاع قرار دهد!
با تشکر از نویسنده مطلب سرکار خانم سمیه نجفی