پیشوایان بهائیت از انکار وجود خارجی شیطان شروع کرده، در مواردی وجودش را پذیرفته و عقاید اسلامی در خصوص آن را تکرار کرده و در نهایت شیطان را زناکار با مادر مخالفین بهائیت معرفی کرده اند!
بر اساس نصّ خدای تعالی در قرآن کریم، شیطان دارای وجود خارجی و از جنّیان بوده (۱) و جنس جِنّ از آتش بی دود است.(۲) این در حالیست که دین سازان بهائیت، تعریف متفاوتی از شیطان ارائه داده اند.
شیطان در تفکرات بهائی وجود خارجی نداشته و اساساً هر آنچه مردم را از خدا و دین الهی دور کند، شیطان نامیده می شود. پیشوایان بهائیت به کرّات وجود شیطان را رد کرده و آن را کنایه از نفس اماره (نفسی که انسان را به کار بد می کشد) و نه یک واقعیت یا وجود خارجی، معرفی کرده است. لذا در منابع بهائی، از شیطان با چنین تعبیری یاد شده است: «شیطان عبارت از قوای طبیعت است که… به نفس اماره تعبیر شد…»(۳)
در ادامه به چند تناقض از پیشوایان بهائی در خصوص وجود شیطان اشاره می کنیم:
آنچه در ادامه می خوانید
اول) ممنوعیت تأویل:
پیشوایان بهائی چگونه با نادیده گرفتن تصریح قرآن کریم، وجود شیطان را منکر شدند، در حالی که خود، تأویل نصوص الهی را حرام کرده اند: «از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحه اسم اعظم (یعنی بهاء)، این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب، یعنی به معنی لغوی مصطلح قوم تمسک جویید.»(۴)
دوم) فراموشی:
دین سازان بهائی که سرسختانه وجود شیطان را انکار می کردند، در مواردی گویا فراموشی به آنان غلبه کرده و عقیده اسلامی در خصوص وجود و هُبوط شیطان را تکرار کرده اند: «در شیطان تفکر نما که معلّم ملکوت بوده در ملأ أعلی و در مدائن اسماء بأسماء حُسنی معروف و بعد بأعراض از أعلی رفیق أدنی أرض سُفلی مقر گرفته.»(۵)
سوم) صلح با شیطان:
حتی پیشوایان بهائیت بر خلاف تأکید بر انکار وجود شیطان، ضمن پذیرفتن وجود خارجی آن، از صلح با شیطان سخن گفته اند: «ملاحظه کنید که حضرت آدم و سائرین در جنّت بودند، به مجرد آنکه در جنّت عدن میان حضرت آدم (علیه السلام) و شیطان، نزاعی حاصل گشت، جمیع از جنّت خارج شدند تا آنکه نوع انسان عبرت گیرد و آگاه شود که نزاع و جدال، سبب حرمان است، حتی با شیطان. لهذا در این عصر نورانی به موجب تعالیم الهی، حتی با شیطان، نزاع و جدال جائز نه».(۶)
چهارم) زنای شیطان با مادر مخالفین بهائیت:
در نهایت، شیطانی که در بهائیت وجودش، در جایی انکار و در جایی دیگر وجود خارجی اش پذیرفته و از صلح با او سخن گفته می شد، زناکار با مادر مخالفین بهائیت معرفی شده است: «قُل مَن کان فِی قَلبه بُغض هذا الغُلام فقد دَخل الشیطان علی فراش اُمّه؛(۷) بگو هرکس در قلبش دشمنی این غلام (بهاءالله) را داشته باشدف قطعاً شیطان در بستر و رختخواب مادرش رفته است.»
در واقع پیشوایان بهائیت از انکار وجود خارجی شیطان شروع کرده، در مواردی وجودش را پذیرفته و عقاید اسلامی در خصوص آن را تکرار کرده و در نهایت شیطان را زناکار با مادر مخالفین بهائیت معرفی کرده اند!
پینوشت:
۱- «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ…(کهف/۵۰)؛ و چون به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید همه سجده کردند مگر ابلیس که از جنیان بود…»
۲- «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ (حجر/۲۷)؛ و پیش از آن ، جن را از آتشی سوزان و بی دود خلق کردیم.»
۳- عباس افندی، رساله امر و خلق، ج ۲، ص ۱۶۵٫
۴- اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱٫
۵- اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج ۷، ص ۱۹٫
۶-عباس افندی، مکاتیب، بی جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۱ بدیع، ج ۴، ص ۱۵۰٫
۷- اشراق خاوری، گنج شایان، بی جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۴ بدیع، ص ۷۹٫