کد خبر:11081
پ
yaran-e-Iran
بهاییت در ایران برگرفته از مجله روشنا شماره 95

یاران ایران یا محفل ملی بهائیت در ایران

تشکیلات بهائیت همواره در تمام دوران موجودیت‌اش و در هر کشوری که حضور یافته عملکردی ضد هویت ملی منطقه از خود نشان داده‌است، این رفتار بهائیت مخصوصاً در ایران، نمودی چند برابر می‌یابد. این فرقه که در دوره قاجار با حمایت کشورهای بیگانه به وجود آمده بود، در دوران پهلوی، از جایگاه سیاسی، فرهنگی، نظامی […]

تشکیلات بهائیت همواره در تمام دوران موجودیت‌اش و در هر کشوری که حضور یافته عملکردی ضد هویت ملی منطقه از خود نشان داده‌است، این رفتار بهائیت مخصوصاً در ایران، نمودی چند برابر می‌یابد. این فرقه که در دوره قاجار با حمایت کشورهای بیگانه به وجود آمده بود، در دوران پهلوی، از جایگاه سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی مستحکمی برخوردار شده و مورد حمایت حکومت قرار داشت.

در زمان پهلوی، حکومت نه تنها دست بهائیان را برای هر فعالیتی باز گذاشته بود، بلکه در موقعیت‌های شغلی و سیاسی بسیار مهمی نفوذ پیدا کرده و همواره در تلاش بودند بافت فرهنگی-اعتقادی ایرانیان را دستخوش تغییرات باب میل خویش نمایند. اگر بعضاً مخالفت و مزاحمتی نیز برایشان ایجاد می‌شد، از سمت خود مردم و به صورت خودجوش انجام می‌گرفت.

علاوه بر این تخاصم با هویت و فرهنگ ایرانی، بهائیان با دستیابی به مناسب بالا یا امنیتی در کشور، دستشان برای انواع مختلف جاسوسی‌ باز بود، همان‌طور که در اسناد به جای مانده از آن دوران هم گوشه‌ای از این تحرکات ثبت شده‌است، به طور مثال در اسناد ساواک پیرامون جاسوسی بهائیان برای آمریکا و انگلستان چنین نوشته شده‌است: «حضیرة‌القدس تهران طی نامه محرمانه به کلیه‌ محفل‌های سراسر ایران اعلام نموده کلیه بهائیانی که در نیروهای مسلح شاهنشاهی خدمت می‌نمایند، زیر نظر داشته فوراً آمار کلیه افراد نظامی از سرباز تا امراء طی یک یادداشت به حضیرة القدس تهران ارسال تا به بیت‌العدل و به مراجع لندن و براند اسکات در آمریکا ارسال گردد و آقای براند اسکات آمار مورد نظر را خواسته»(۱)

به طور کلی، کشور ایران از بین کشورهای جهان به عنوان محل ظهور بهائیت و به تعبیر خودشان «مهد امرا…» بودنش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. استحکام نظام تشکیلاتی آنان که در ایران تثبیت شده بود، به نقاط دیگر جهان  نیز سرایت می‌یافت حتی طبق اسناد موجود در دوران رژیم پهلوی، نشریات بهائی که در ایران انتشار می یافت، از طریق اسرائیل، برای بهائیان در سراسر جهان ارسال می‌شد.

موقعیت مناسب بهائیان در رژیم شاهنشاهی، موجب شده بود که آن‌ها با هرگونه تغییر و تحولات سیاسی در داخل ایران مخالف باشند. چراکه با وقوع انقلاب، آنچه را بهائیت در مدت بیش از صد سال تلاش نمود تا مضمحل و نابود کند، از سوی حاکمیت به رسمیت بیشتری می‌رسید. همین امور سبب شده بود که هر گونه تحرک مردمی و مذهبی که باعث تزلزل در موقعیت مناسب بهائیت می‌شد مورد مخالفت این فرقه قرار بگیرد.

لازم به ذکر است در ابتدا ارتباط هسته مرکزی بهائیت به وسیله با افرادی موسوم به «اياديان امرا…» صورت می‌گرفت؛ ایادیان گروهی از بهائیان بودند که توسط «حسینعلی نوری»، بعد از او پسر و جانشینش «عباس افندی» و در آخر نوه وی «شوقی افندی» برای انتشار تعالیم بهائیت و حفظ همبستگی و نظم جامعه بهائی، منصوب شده بودند. بعد از مرگ شوقی افندی و تشکیل مرکز مدیریت فرقه در اسرائيل (موسوم به بیت‌العدل)، این مرکز وظیفه ایادیان را به دو مؤسسه جدید به نام «مشاورين قاره‌اي» و «دارالتبلیغ» محول کرد. این هیئت‌ها و معاونین و مساعدینشان تحرکات، حیات فکری و اجتماعی، توسعه منابع انسانی و… را در جامعه بهائی کنترل می‌کنند.

در هر کشور جمعی به عنوان «محفل ملی» و در بخش‌های کوچک‌تر، در هر استان محافل استانی و شهرستانی،‌ روستا و لجنه‌های مختلف به صورت نموداری درختی به هم مرتبط می‌شوند که هر لجنه خود داراي چند هيئت و هر هیئت داراي چندین كميسيون است. تمام این محافل و در درجه بعد کمیسیون‌ها و لجنات، زیر نظر و در ارتباط با هیئت‌های مشاورین و دارالتبلیغ هستند. پیش از انقلاب این تشکیلات عریض و طویل در ایران نیز به طور جدی برپا بود و فعالیت می‌کرد.

آنچه در ادامه می خوانید

انقلاب اسلامی و محافل بهایی

بعد از انقلاب اسلامی و رو شدن اسناد خیانت‌ها و یکه‌تازی بهائیت در مملکت، عرصه بر این تشکیلات تنگ شده و در سال ۱۳۶۲ شمسی، جمهوری اسلامی ایران، تشکیلات و محافل روحانی بهائیت در ایران را غیرقانونی اعلام کرد. برای غیرقانونی بودن فعالیت این تشکیلات اگر تمام تخلفات و اقدامات مجرمانه بهائیت را هم  کنار بگذاریم، تنها با توجه به جبهه معاندانه آمریکا و اسرائیل نسبت به ایران و در عین حال پشتیبانی همیشگی از بهائیت کاملاً قابل توجیه است. بهائیت که مرکز اصلی آن زیر نظر رژیم صهیونیستی و در آن سرزمین ساخته شده و مدیریت می‌شود، با استفاده از تشکیلات جدی و پیگیرش، اطلاعات ناب و بسیاری از زندگی واقعی آحاد جامعه را با این کشورها مخابره می‌کرد، به این طریق برنامه‌ریزی برای تغییر فرهنگ و نشانه گرفتن نقطه ضعف‌های اقشار درونی جامعه با دقت بالاتری انجام می‌پذیرفت.

به نوعی می‌توان چنین گفت که با پیروزی انقلاب اسلامی و اعلام غیرقانونی بودن تشکیلات، دست بیگانگان و ایادیانشان -همچون بهائیت- در کشور، از ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی ایران اسلامی به میزان قابل ملاحظه‌ای کوتاه شد.

با غیرقانونی شدن تشکیلات بهائیت در ایران، محفل بهائیان ایران که اصلی‌ترین ویترین تشکیلاتی بهائیت در ایران بود چاره‌ای جز اعلام هرچند ظاهری تمکین به به قانون نداشت، بنابراین طی نامه‌ای چنین بیان کرد: «… به فرموده حضرت ولی‌ امرا… در توقیع مبارک نوامبر ۱۹۲۸ آنچه از طرف اولیای امور و حکام محلی و مرکزی آن اقلیم راجع به شئون اداری امریه از قبیل انعقاد مجامع عمومیه و تشکیل محافل و لجنه‌های امریه و امر تبلیغ و نشریات و مراسلات با مراکز داخله و خارجه صادر گردد باید کل اطاعت نمایند و تمرد و مخالفت احکام و اوامر قطعیه حکومت متبوعه خویش را به قدر رأس شعره‌ای جائز ندانند… در اتباع دستور مولای توانا این خادمان، تشکیلات بهائی یعنی محافل روحانیه و لجنات را تعطیل اعلام می‌نمایند.»(۲)

بعد از تمکین ظاهری به قانون، بهائیت سعی کرد با استفاده از سیاست مظلوم‌نمایی و استمداد از مجامع بین‌المللی که بیشتر تحت نفوذ بیگانگان بودند، به نظام ایران فشارهای سیاسی و اجتماعی وارد کند. در کنار سیاست مظلوم‌نمایی و فشار، تشکیلات بهائیت بی‌توجه به حکم قانون و حتی ادعای خود مبنی بر عدم تمرد از حکومت، در آبان ۱۳۸۵ با تغییر نام محفل ملی ایران به «یاران ایران»، ۹ نفر دیگر را به عنوان مدیران جدید بهائیت در ایران منصوب کرد: «بیت‌العدل اعظم الهی با کمال سرور و بهجت انتصاب دوستان عزیزی را که اسامی ایشان به ترتیب الفبا نیلاً مذکور است به عنوان اعضای هیئت یاران ایران اعلان می‌دارد.»(۳)

افرادی که در این نامه از آن‌ها نام برده شده بود «بهروز توکلی»، «وحید تیزفهم»، «مهوش ثابت»، «جمال‌الدین خانجانی»، «سعید رضایی»، «فریبا کمال‌آبادی» و «عفیف نعیمی» بودند که جا دارد اقدامات هر یک از این اشخاص را به عنوان مقاله‌ای جدا مورد بررسی قرار داد.

به طور کلی، این افراد که عنوان یاران ایران را یدک می‌کشیدند، فعالیت‌های اداری جامعه بهائی را در ایران، مدیریت و هدایت کرده و امور اجتماعی و معنوی بهائیان ایران را تحت کنترل داشتد. این هیئت ۹ نفره، دقیقاً همچون محافل ملی، به عنوان کانال ارتباطی میان نهادهای محلی، ملی و بین‌المللی بهائیت عمل می‌کرد و نظارت و خط‌دهی به فعالیت‌هایی مانند امور آموزشی، انتشارات، ترویج تعالیم بهائی، ازدواج و به طور کلی اداره امور جامعه بهائی را بر عهده داشتند. در کنار تمام این امور کنترلی، به دلیل ماهیت ضداسلامی و ضدحکومتی بهائیان در ایران، یاران ایران به نوعی به مرکز مدیریت و سازماندهی ضدانقلاب و حامی براندازان در ایران نیز تبدیل شده بود.

لزوم وجود این مدیریت سازماندهی شده برای بهائیت از آن رو بود که برخلاف آنچه بهائیان ادعا می‌کنند، بهائیت نه‌تنها یک دین که حتی یک باور و اعتقاد قلبی هم نیست، بلکه تشکیلاتی است که برای پیشرفت و نیل به اهداف سلطه‌جویانه‌اش حتماً می‌بایست به صورت کنترل‌شده فعالیت کند و طبق نقشه تمام مهره‌های تشکیلاتی‌اش را که همان بهائیان هستند، سر جای مشخصی گذاشته و مسئولیت مورد نیاز تشکیلات را به آن‌ها محول کند.

به هر روی، تعیین مسئولین تشکیلاتی و سپردن مسئولیتی به قول خودشان خطیر به آنان، به خودی خود نقض قانون و نوعی سازماندهی تشکیلاتی بود. ضمن آنکه تشکیلات با ارائه نقشه‌های مختلف و پیگیری و پیشبرد آن‌ها در ایران، لحظه‌ای از انجام فعالیت‌های فرقه‌ای خود غافل نمی‌شد: «استقامت دلیرانه احبای ممتحن مهد امرا… قوای روحانی عظیمی را در جهان به سریان آورده…آنچه همکان باید در مد نظر داشته باشند این است که بهترین راه ابراز این اشتیاق، تمرکز کامل قوا در اجرای نقشه پنج‌ساله می‌باشد.»(۴)

این نقشه‌ها با محوریت جذب افراد به بهائیت و علی‌الخصوص تفکر بهائی بوده و برای پیاده‌سازی و نظارت بر فعالیت‌‌های آموزشی تا سازمان‌های مردم‌نهاد را در بر می‌گرفت. ضمن اینکه که سیاستگذاری مدیران بهائی بر این بوده‌است که بهائیان را به سمتی سوق دهند که بر تقویت ظرفیت‌های فردی یا نهایتاً جمع‌های مشورتی تکیه داشته باشند. مسئولین تشکیلات درصددند با کاستن تعارضات فعالین بهائی و توقعات بدنه جامعه بهائی ایران ضمن تبیین شرایط خاص کشور، آن‌ها را با مشکلاتی که برای رسیدن به اهداف بهائیت در نبود تشکیلات اصلی و علنی این فرقه ممکن است ایجاد شود، آشنا کنند. نکته مهم دیگر بالا بردن توان دفاعی و آموزش نحوه به گردن گرفتن مسئولیت اقدامات تشکیلاتی، به صورت انفرادی و توسط عناصر بهائی است. طوری که اگر یکی از عناصر بهائی به خاطر اقدامات ضدکشور و ضدقانونی‌اش لو رفته یا دستگیر شد، تشکیلات نسبت به وی مسئولیتی نداشته باشد و ارتباطش با لایه‌های دیگر این سامزان قابل ردگیری نباشد.

از طرفی در این سال‌ها با کمک مدیریت یاران ایران و نفوذ کارگذارانشان در منطقه، بهائیت با ورود به میادین اقتصادی کشور و تقویت عقبه خویش، فعالیت‌هایتجاری و  فرهنگی خود را نیز توسعه بخشیده و با کمک بیگانگان، جنگ نرم گسترده‌ای علیه جمهوری اسلامی تدارک دیدند. «به کارگیری انواع رسانه در این ناتوی فرهنگی، شرایطی را برای بهائیان مهیا ساخت تا با کمک بیگانگان دست به فعالیت‌های گسترده تبلیغی علیه جمهوری اسلامی بزنند. طرح تبلیغی روحی و تلاش برای ارائه افزایش آمار بهائیان در ایران و جهان، در راستای این فعالیت‌های فرهنگی صورت گرفت. بهره‌گیری از فضای مجازی به صورت گسترده و به کمک بیگانگان، فرقه بهائیت را به عنوان وسیله‌ای در عرصه ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی تبدیل کرد. سایر ابزار رسانه‌ای، بهائیان را در امور فرهنگی در داخل و خارج از کشور، فعال‌تر کرد، به‌ طوری که نگارش دایره‌المعارف‌ها، دانشنامه‌ها، ساخت فیلم‌ها در سینماها و برنامه‌های تلویزیونی و امثال آن‌ها موجب شد که بهائیان در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ حتی وارد حوزه‌های سیاسی و امنیتی شده و در تلاش برای تضعیف و ضربه به نظام جمهوری اسلامی نقش مؤثر داشته باشند.»(۵)

با پیشروی فعالیت بهائیان و حضور آنان در مناطق مختلف کشور برای جذب نیرو و تغییر بافت فرهنگی-اجتماعی جامعه در کنار ساماندهی ارسال اطلاعات مردم به کشور دشمن و بیگانه، پس از سال‌ها تاختن، در سال ۱۳۸۷ با هسته مرکزی مدیریت فرقه در ایران برخورد شد که این خود بابی دیگر در مظلوم‌نمایی و هوچی‌گری بهائیان علیه ایران، گشود. بهائیان در حالی از برخورد قانونی با قانون‌شکنی‌هایشان اظهار نارضایتی داشتند که تنها گوشه‌ای از جرایمشان تبلیغات علیه نظام (ماده ۵۰۰)، جاسوسی (ماده ۵۰۱)، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی‌ (ماده ۶۱۰)،‌افساد فی‌الارض (ماده ۲۸۶)، تشکیل یا اداره تشکل غیرقانونی به هدف بر هم زدن امنیت کشور (ماده ۴۹۸) و… بود.

از طرفی مجامع بین‌المللی و کشورهای مدعی حقوق بشر که خود از نفوذ فرهنگی-اقتصادی بهائیت در ایران منتفع بودند، به مظلوم‌نمایی‌های بهائیان پر و بال داده و با پوشش خبری و اعلان بیانیه‌های مختلف، موجب تحریم‌های مختلفی علیه کشور شدند.

به طور کلی بهائیت از این مظلوم‌نمایی‌ها مقاصد مختلفی را دنبال می‌کند که از آن جمله می‌توان به تخریب وجهه ایران و انقلاب، سرپوش گذاشتن بر ضعف‌های عقیدتی خود، توجیه جنایات و خیانت‌هایشان، جذب نیرو، جلب توجه جهانیان، اخذ امکانات مختلف از مجامع بین‌المللی و تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.

همچنان که در اعتراضات اخیر کشور، بهائیان همچون آتش زیر خاکستر برخی تحرکاتشان را که علیه جمهوری اسلامی بود و همیشه به صورت مخفیانه و دست به عصا پیگیری می‌کردند، به صورت آشکار روی کار آوردند. مخصوصاً حمایت‌های سلطنت‌طلبانه این تشکیلات که همیشه وجود داشت، به شکلی پررنگ‌تر بروز پیدا کرد. اینجا بود که شبکه‌سازی و ارتباط با دولت‌ها و سازمان‌های مستقر در دولت‌های متخاصم ایران بار دیگر موجب برخورد با برخی اعضای یاران ایران شد و باز هم داستان تکرای مظلوم‌نمایی‌ها با شدت بیشتری تکرار شد. جالب توجه است که در تمام بلایای طبیعی و همین‌طور مشکلات و اغتشاشات رد بهائیت به چشم می‌خورد، این در حالی است که در بهائیت دخالت در سیاست و حتی نظر دادن در مورد آن، صراحتاً برای بهائی‌ها ممنوع اعلام شده‌است.

بدنام کردن‌ ايران با مظلوم‌نمایی و تهمت، از آن جهت براي بهائيت سودمند است که علاوه بر برخورداري از حمايت‌هاي سياسي و اقتصادي، باعث تثبیت موقعيتشان در کشورهای معاند با جمهوری اسلامی می‌شود علاوه بر اینکه بخش بزرگی از تحريم‌هاي حقوق بشري عليه ایران به واسطه اقدامات بهائيان ایجاد شده‌است.

در حقیقت بعد از انقلاب اگرچه محفل ملی ظاهراً برچیده شد اما به جای آن اعضای هیئت یاران ایران، با تعهدی بی‌اندازه متعصبانه به بهائیت و و به همان اندازه معاندانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران طرح‌هایی مثل جامعه‌سازی، آموزش بهائیان، براندازی و تبلیغ و ترویج را مدیریت می‌کردند و به طور کلی می‌توان گفت بازوهای مرکز اصلی فرقه در ایران بودند. متأسفانه در وضعیت آشفته ماه‌های گذشته گستاخانه ضدیت خود را رو کردند و وقتی هم به صورت کاملاً واضح و منطقی مثل هر کشور دیگری که با تشکیلاتی هدایت‌شده از دشمن‌ اصلی‌اش برخورد می‌کند، با آن‌ها برخورد می‌شود، با بی‌شرمی مورد انتظار از بهائیت، بیانیه‌های ضدایرانی منتشر کرده و در نهان سودای نابودی ایران را آرزو می‌کنند.

پی‌نوشت:

  1. منصوری، جواد، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ۱۳۷۸، سند شماره ۲/۹۲٫
  2. پیام محفل ملی ایران، ۱۲ شهریور ۱۳۶۲٫
  3. نامه دارالانشا مرکز اصلی فرقه، ۹ نوامبر ۲۰۰۶٫
  4. پیام مرکز اصلی فرقه به محافل روحانی ملی، ۶ مارچ ۲۰۰۹٫
  5. مجله مطالعات قدرت نرم، غفاری، زاهد، اکار، حمید، نقش فرقه بهائیت در تقابل با نظام جمهوری اسلامی در عرصه جنگ نرم، سال اول، ش۴، زمستان۱۳۹۰٫

 

بهائیت در ایران