کد خبر:۱۵۷۷۶
پ
HD-wallpaper-mod-blackmoon-evil-hell-grave-yard-cemetary-satanic-pentagram-grave-fire-scary
بهائیت در ایران:

شهوت و شبهه شگرد فرقه‌ها در مقابل آزاداندیشی

شهوت و شبهه که نباشد فکر آزاد می‌شود که راه فرقه زدایی است. تمام فرقه های مطرح در سطح دنیا اعم از شرقی و غربی، دینی و غیر دینی دارای اهرم هایی از شهوت رانی برای جذب و شک و شبهه ایجاد کردن در ادیان الهی هستند تا به اهداف مادی و شهوانی خود برسند. […]

شهوت و شبهه که نباشد فکر آزاد می‌شود که راه فرقه زدایی است. تمام فرقه های مطرح در سطح دنیا اعم از شرقی و غربی، دینی و غیر دینی دارای اهرم هایی از شهوت رانی برای جذب و شک و شبهه ایجاد کردن در ادیان الهی هستند تا به اهداف مادی و شهوانی خود برسند.

تعریف و تبیین چارچوب آزاداندیشی و منطق و نتایج آن از منظر قرآن کریم

روشن‌اندیشی یا آزاداندیشی دینی، رویکردی است که در ذات تمام ادیان الهی وجود دارد؛ ادیان در سطح بنیادین جایگاه انسان در نظام هستی را تبیین می‌کردند و در سطح اجتماعی تلاش می‌کردند غبارها و جهل‌ها و خرافاتی که مسیر انحرافی در فهم و درک بشر گشوده بودند، از بین برود. ادیان الهی تلاش می‌کردند نسبت به اندیشه‌های مبتنی بر خرافات و سنت‌های غلط و یا برداشت‌های عقلی برخاسته از مقدمات غلط حساسیت داشته باشند و با روشنگری مسیر درست اندیشیدن را در همه عرصه‌های مورد نیاز و به تناسب نیازهای زمان و مکان در اختیارش بگذارند. به همین جهت هویت ادیان، اساسا هویتی آزاداندیشانه است.

آیه ۱۷۰ سوره بقره می‌فرماید: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ‌اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُون» یعنی وقتی به آن‌ها گفته می‌شود از آنچه خداوند نازل کرده است، تبعیت کنید می‌گفتند ما تبعیت می‌کنیم از آنچه که پدرانمان بر آن بودند و الفت بر آن داشتند و ما نمی‌توانیم دانسته‌های سابق را که مبتنی بر ارث فکری و دانشی و معرفتی گذشتگانمان است را کنار بگذاریم و خدای تو را بپرستیم. در واقع مانع معرفتی بزرگی در اینجا وجود داشت و ادیان برای مانع‌زدایی معرفتی آمده‌اند که نام دیگر آن «روشنگری» است. پیام قرآن این است که نگویید چون پدران ما اینطور بودند و نسل‌های قبل اینطور بودند پس ما هم درباره هستی، ارزش و کرامت انسان و معنای حکومت و رابطه ما با طبیعت و… به همین صورت فکر می‌کنیم.

آیه ۱۷ و ۱۸ سوره زمر می‌فرماید: «وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْری، فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُوالْأَلْبَاب»؛ بندگانی از من را بشارت بده که به سخن‌ها گوش می‌دهند، یعنی پذیرش دارند و گوش می‌دهند (نه فقط می‌شنوند) و در نهایت از بهترین تبعیت می‌کنند.

خدا در آیه ۱۶ سوره رعد می‌پرسد: «هَلْ يَسْتَوِي الاعمی و البصیر» قرآن در مقام ارزشگذاری وارد می‌شود و می‌گوید این‌ها یکی نیستند. جامعه‌ای که نابینا باشد، یعنی جامعه‌ای که نبیند و نشنود و تابع دیگران باشد و بصیرت و توان تشخیص نداشته باشد، با جامعه‌ای که بیناست، از منظر ارزشی فرق دارد. بنابراین آزاداندیشی شاید مفهومی است که امروز ایجاد شده باشد ولی ماهیت و اقتضا و ضرورت ایجاد ادیان همین بود و ادیان بر پایه آزاداندیشی حرکت کرده‌اند.

چارچوب آزاداندیشی

آزاداندیشی، بنیان‌شکنی و ساختارشکنی نیست. آزاداندیشی، نابودی پایه‌ها و باورهای ملی یک کشور نیست. آزاداندیشی به معنای رهااندیشی و یله‌اندیشی نیست. آزاداندیشی به معنای تفکر بی‌معیار و بی‌هدف نیست و چند بایسته در آزاداندیشی وجود دارد.

بایسته اول این است که علم منطق که همه انسان‌ها آن را قبول دارند، چارچوبی برای تفکر در اختیار قرار می‌دهد. منطق می‌گوید وقتی تفکر و آزاداندیشی می‌کنید یقینیات خود را از بین نبرید و بر خلاف یقینیات خود نظر ندهید؛ مثلا ما یقین داریم که خدا و قیامتی وجود دارد، یقین داریم که حساب و کتابی در کار است و یقین داریم که عالم براساس مصالحی که خدا مقرر کرده است، می‌چرخد. ما یقین داریم که ربوبیت خداوند در جهان حاکم است.

آزاداندیشی دینی به من چه می‌گوید؟

آیا می‌گوید همه این‌ها را کنار بگذار و حق قانون‌گذاری از آن انسان است؟!

بایسته دیگر این است که برخلاف مصالح واقعی خود و جامعه و بشریت فکر نکنید. وقتی مصلحت شما در این است که رشد کنید، اندیشه‌ورزی شما نباید بر این باشد که چگونه خود را به سقوط بکشانید. پس در آزاداندیشی به دنبال بنیان‌شکنی نیستیم، به دنبال این هستیم که در داخل چارچوب منطقی و چارچوبی که عقل سلیم می‌پذیرد فکر کنیم.

نسبت آزاداندیشی و بیان آزادانه اندیشه

بحث اندیشه و تفکر از حوزه رفتار جداست. من و شما آزاد هستیم که فکر کنیم به عنوان مثال خدایی وجود دارد یا وجود ندارد یا این نظام درست است یا درست نیست؟… یک بار در اتاق گفت‌وگویی با یکدیگر نشستیم و فکر می‌کنیم و تبادل نظر انجام می‌دهیم، این مرحله‌ای است که انسان‌ها می‌توانند به صورت دو نفره یا چندنفره بنشینند و با یکدیگر فکر کنند و آزاداندیشی داشته باشند، همانگونه که در زمان انبیاء و پیغمبران این گونه بوده است. به عنوان مثال یک فردی نزد امام معصوم ‌آمد و به حضرت می‌گفت دیشب احساس کردم ایمان من از بین رفت حضرت فرمودند چرا؟ گفت من گفتم اگر این خدا وجود دارد این خدا را چه کسی آفریده است و اگر کسی خدا را آفریده است، آن نفر کیست؟! حضرت این فرد را به خاطر فکرش تخطئه نکرد. بعضی فکر می‌کنند اینجور سؤالات به کفر منجر می‌شود اما به نظر می‌رسد این دغدغه‌ها درباره خدا و دین ارزشمند است. پس ما یک‌بار با یکدیگر در اتاقی صحبت می‌کنیم و فکرهایمان را به یکدیگر توضیح می‌دهیم، این یک مرحله است.این یعنی اجازه بدهیم دغدغه‌های فکری خود را بروز دهند و راه حلی بیبند و در درون نماند و به جهت نیافتن پاسخ به مرحله عقده و انفجار ناشی از انباشتگی پرسش‌های پاسخ نگرفته نرسند.

اما مرحله دیگر به رسوخ‌ دادن فکر به دیگران و عمل بر پایه آن است، به معنای این که من فکرم را تبلیغ می‌کنم و بر پایه آن، یک رفتار اجتماعی این را شکل می‌دهم؛ به عنوان مثال ممکن است کسی در فکر خودش به این برسد که نوع خاصی از ساختار حکومتی درست نیست و در ذهنش چالش به‌وجود بیاید اما آیا اجازه دارد این چالش را به زبان رسانه، بیاورد؛ آن هم رسانه‌های یله و رهای امروزی که فاقد هر مدیریتی‌ هستند و در عمل، جامعه را دچار چالش کند و با آن مبارزه عملی انجام دهد؟ پاسخ در هر نظام اجتماعی منفی است.

هدف آزاداندیشی دینی باید کشف حقیقت باشد اما فراتر رفتن از این مرحله و به زبان‌ آوردن آن و تبلیغ آن در جامعه، منوط به این است که قوانین آن کشور چه حدودی را تعیین کرده‌اند و نیز منوط به آن است که مصالح ملی و مصالح عمومی آن کشور، چه اقتضائاتی دارد و اصولا این مرحله دیگر از سنخ آزاداندیشی نیست حوزه رفتار است که بایسته‌های خود را دارد زیرا حوزه رفتار با سود و زیان شهروندان و مخاطبان سروکار دارد و نمی‌توان برای مثال به اسم آزاداندیشی، پایه‌های ملی یک کشور را نابود کرد، ما نیازمند مدیریت اندیشه هستیم که اندیشه خودمان را مدیریت کنیم.

نتایج آزاداندیشی در جامعه- از بین رفتن بستر جذب فرقه ها

آزاداندیشی به دنبال تولدهای فکری جدید است. آزاداندیشی به دنبال تحول‌سازی است و امکان ورود به رقابت‌های گفتمانی را فراهم می‌کن که کاملا مخالف جو فرقه ای است.

یکی از اهدافی که در آزاداندیشی دنبال می‌شود، بحث ترویج و فرهنگ‌سازی اندیشه‌ورزی در فضاهای نخبگانی و تخصصی است و اساسا کرسی‌های آزاداندیشی برای این است که تضارب آراء شکل بگیرد و از دل آن، اکتشافاتی صورت بگیرد و حقایقی کشف شود و رابطه‌هایی توضیح داده شود که تا به حال توضیح داده نمی‌شد. پس آزاداندیشی یک بار با هدف تولید دانش صورت می‌گیرد و این دانش تبدیل به رفتار اجتماعی می‌شود و تأثیرات خود را بر جامعه می‌گذارد. آزاداندیشی برای ترمیم است نه برای تخریب.

کارکرد دیگر آزاداندیشی دینی برای آن است که مانع «سواد منفی گروهی» یا جو مسمومیت گروهی.

 شود. سواد گروهی همین است که رسانه‌ها و اینترنت و فضای مجازی به وجود می‌آورند و داده‌های رسانه‌ای را به عنوان بدیهیات به مخاطب القاء می‌کنند. به عنوان مثال می‌گویند اسلام مخالف حقوق زنان است! می‌پرسیم چه کسی گفته است؟! پاسخ می‌دهند: همه می‌گویند در اینترنت این خبرها بسیار زیاد است، پس حتما اسلام اینگونه است! به این ترتیب، یک سواد منفی گروهی توده‌ای بدون اعتبارسنجی و دقت و توجه در اصول و فروع و بدون توجه به مقدمات و نتایج شکل می‌گیرد و این سواد گروهی تبدیل به حالتی می‌شود که سرنوشت کشوری را تغییر می‌دهد. نمونه‌های آن را در دوره‌های مختلف دهه اخیر به چشم خود دیده‌ایم.

آزاداندیشی دینی این اختیار و امتیاز را به شما می‌دهد که گروه‌های مخاطب شما، یک به یک نخبه و صاحب فکر و صاحب اندیشه شوند نه اینکه برده فکری، رعیت فکری، مملوک فکری و محکوم فکری شخص دیگری باشند. یکی از کارهایی که معاویه انجام می‌داد بحث سواد گروهی بود که ملت شام همه فکر می‌کردند که حضرت علی (ع) نماز نمی‌خوانند. همین سواد منفی گروهی بود که در کربلا آن جنایات را به بار آورد و موجب شهادت امام حسین (ع) شد. ایجاد جو عمومی مسموم کاری است که امروزه با ابزار رسانه به صورت بسیار گسترده‌تر تحقق می‌یابد و مدیریت‌کنندگان آن به سودهای حزبی و شخصی خود دست می‌یابند.

در روایتی از امام حسین (ع) می‌خوانیم که نسبت به جمعیت کوفی فرمود: «قد ملئت بطونکم من الحرام»، چرا به حرف امام گوش نمی‌دهند و آماده نیستند که قوای شناختی خود را به کار بیندازند؟ چون شکم‌هایشان از حرام پر شده است! قرآن می‌فرماید: «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون» (واقعه، ۷۹) یعنی قرآن را جز کسانی که طاهر هستند نمی‌توانند مسح کنند و بفهمند و ذهن آلوده نمی‌تواند برای فهم قرآن وارد حریم قرآن شود. فهم قرآن نیازمند طهارت فکری و عقلی و طهارت عملی و این است که انسان گناه نکرده باشد، چرا که مال حرام و شبهه ناک انسان را دچار شک و شبهه در دین می کند.

مرحوم ملاصدرا نقل می‌کند که هر زمان، یک مسئله علمی برایش سخت می‌شد به حرم حضرت معصومه (س) می‌آمد در آنجا نماز می‌خواند و به برکت آن فضای قدسی، ذهنش باز می‌شد.

نتیجه

نتیجه اینکه آزاداندیشی باید در بستری باید باشد که از لحاظ عملی هم دچار آسیب نشده باشد. کسانی که تقوا پیشه می‌کنند، حتما فرآورده‌های فکری این‌ها بهتر است. کسی که گناه را ترک کند، در اصل یکی از موانع آزاداندیشی را حذف کرده است. موانع آزاداندیشی، فقط تعصبات نژادی و تعصبات قبیله‌ای و شهری و محله‌ای و شهوات ظاهری نیست بلکه شبهات علمی و عملی هم مانع آزاداندیشی هستند. تا شهوت عملی باشد، اجازه نمی‌دهد که فکر شما آزاد باشد. اگر کسی درگیر گناه، ناپاکی‌ها، ربا، دزدی، رانت‌خواری، حرام‌خواری، پارتی‌بازی و تبعیض باشد، نمی‌تواند آزادانه بیندیشد. ذهنی که با این‌ مسائل آلوده شده باشد، قابلیت تفکر آزاد ندارد. آزاداندیشی در یک کلام یعنی آزادی فکر و اندیشه از شهوات عملی و شبهات علمی. شهوت و شبهه که نباشد فکر آزاد می شود که در حقیقت بهترین و راهگشاترین راهبرد فرقه زدایی در جامعه است. فرقه ها از شهوت به صورت هدفمند استفاده می کنند تا مانع تفکر و تعقل در پیروان شوند، مثلا یکی از فرقه ها و تشکیلات ها که بسیار در این زمینه تبحر دارد تشکیلات بهائیت است که به صورت روشمند و هدفمند از فکر کردن و تعقل اعضاء جلوگیری می کند مثلا اگر کسی شبهه ای برای وی در مورد تشکیلات بهائیت ایجاد می شود با استفاده از حربه های مالی و شهوانی وی را مشغول می سازد، یعنی برای مقابله با شبهه از شهوت مال و جنس مخالف استفاده می کنند.

مسیحت تبشیری به طور کامل تعقل را تعطیل می کند و در بدو ورود اعضاء و پیروان پاسخگویی به تمام شک و شبهه ها را به بعد از جذب در مسیحیت واگذار می نماید و به افراد گفته می شود اگر مسیحی شوید خودبخود شک و شبهه شما برطرف می گردد. زمانیکه فرد جذب می شود با استفاده از قوه شهوت و دیگر ابزارهای شهوانی وی را نگه می دارند.

در فرقه های تصوف و حتی نوظهور هرگونه سوال و شبهه در مورد فرقه گناه بخشودنی است و تعقل به طور کامل باید تعطیل و پیرو جدید باید اطاعت کامل از سرکرده فرقه را داشته باشد و شرط بقاء و رشد در فرقه اطاعت محض و کامل از رهبر و پیر فرقه است.

باید گفت تنها مکتبی می تواند انسان را به سعادت برساند، مکتبی است که از ادیان الهی  اخذ شده باشد که مکتب حیات بخش اسلام آخرین و کامل ترین این مکتب می باشد که با ایجاد فضای کاملا آزاد اندیشانه در جامعه فضای تعقل و فکر کردن را ایجاد تا افراد جامعه در فضایی منطقی بتوانند راه را از چاه تشخیص بدهند و در این فضا راه هرگونه شک و شبهه و فرقه گرایی بسته می شود و کسی به سختی می تواند از افراد جامعه با ایجاد شک و شبهه سوء استفاده نماید و فرقه های انحرافی تشکیل دهد.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

ارتباط با ما:  bahaismiran85@gmail.com

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید