کد خبر:11084
پ
tard
بهائیت در ایران

طرد پژوهشگران علمی در بهائیت

با محوریت کتاب «دنیس مک‌ایون انشعابات و ادعاهای رهبری در بابیت» «دنیس مک ایون»، محقق و پژوهشگری است که بعد از ۱۵ سال عضویت فعال در جامعه بهائی، از این تشکیلات کناره گرفت. وی  ۲۶ ژانویه ۱۹۴۹ میلادی در «بلفاست»، واقع در «ایرلند شمالی» به دنیا آمد. پس از فرا گرفتن ادبیات انگلیسی از «مایکل […]

با محوریت کتاب «دنیس مک‌ایون انشعابات و ادعاهای رهبری در بابیت»

«دنیس مک ایون»، محقق و پژوهشگری است که بعد از ۱۵ سال عضویت فعال در جامعه بهائی، از این تشکیلات کناره گرفت. وی  ۲۶ ژانویه ۱۹۴۹ میلادی در «بلفاست»، واقع در «ایرلند شمالی» به دنیا آمد. پس از فرا گرفتن ادبیات انگلیسی از «مایکل لانگلی» شاعر انگلیسی، به تئاتر و ادبیات علاقه‌مند ‌شد. در همین سال‌ها بود که با بهائیت نیز آشنا شده و در عین حال برای تحصیل زبان و ادبیات انگلیسی به «دوبلین» می‌رود. پس از آن به مدت چهار سال به فراگیری عربی، قرآن و فارسی، در دانشگاه «ادینبرگ» در «اسکاتلند» پرداخته و بعد به اردن، ترکیه و ایران سفر می‌کند. بعد از مدتی تحصیل در دانشگاه «شیراز»، دکترای خود را از «کینگز کالج کمبریج» با پایان‌نامه‌ای پیرامون شیخیه و بابیه در ایران شیعی قرن ۱۹ میلادی، اخذ می‌نماید.

دکتر ایون بهائی، به مدت دو سال (۱۹۷۹-۱۹۸۰) به تدریس انگلیسی، تمدن اسلامی و مترجمی انگلیسی به عربی در دانشگاه «محمد پنجم» (واقع در «مراکش») پرداخته و بعد از آن (سال ۱۹۸۱) به تدریس عربی در دانشگاه «نیوکسل» مشغول می‌شود، تا زمانی که سرمایه‌گذاران عربستان سعودی، او را به علت تدریس در موضوعات تشیع و صوفیه اخراج می‌کنند.

وی در زمان عضویت‌ در سازمان بهائیت، تلاش بسیاری در راستای تبیین اهداف و ماهیت این فرقه به صورتی کاملاً علمی و دانشگاهی مبذول داشت و اتفاقاً همین تمرکز علمی و پژوهشی، باعث می‌شود خروجش از بهائیت، بیشتر مورد توجه قرار گیرد. مک‌ایون بعد از ۱۵ سال خدمت مستمر به بهائیت، از حضور و سخنرانی در کنفرانس‌های تشکیلاتی گرفته تا تدریس در مدارس تابستانه بهائی و…، به دلیل روشنگری‌ پیرامون ماهیت فریبکار و بیراهه‌های بهائیت، از این فرقه طرد و از بهائیت خارج می‌شود.

دنیس مک‌ایون، مقالات متعددی از یافته‌های علمی و عینی خود نگاشته است که حاوی نکات جالب توجه بسیاری است. در میان چند جمله‌ای که در ادامه ذکر می‌شود، می توان نکاتی مختلف، از نحوه ایجاد جذابیت برای افراد ناآگاه غیربهائی گرفته تا روشن شدن ماهیت اصلی آن‌ها را درک کرد:

«…اساساً یکی از مواردی که باعث جلب توجه من به بهائیت شد، مدرن بودن، توجه به مباحث معاصر و این ادعا بود که بهائیت، ادیان قدیمی را پشت سر گذاشته است و ابعاد جدیدی از عقیده و عمل را عرضه کرده‌است، ولی الآن که با چشم باز به آن نگاه می‌کنم، آن را آیینی می‌بینم که توسط مردان و زنان بسیار سنتی و محافظه‌کار اداره می‌شود؛ کسانی که عقایدشان فقط با محافظه‌کارانه‌ترین ابعاد ادیان باستانی همخوانی دارد. عقاید بهائیان، بیشتر با تندروهای یهودی و مسیحی و بنیادگرایان و سلفی‌های مسلمان مطابقت دارد، تا یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و شیعیان اصلاح‌طلب.»(۱)

آقای مک‌ایون یک‌شبه یا در مدت زمانی کوتاه به این نتیجه نرسید که از بهائیت کناره‌گیری کند و اصلاً در ابتدای امر، هدفش از مطرح کردن انتقادات، خروج از بهائیت نبود، بلکه تنها اقدام وی، بیدار نگاه داشتن روحیه پژوهشگر و علمی‌اش بود که در کنار تسلط بر زبان‌هایی مثل فارسی و عربی موجب شد نه‌تنها با تناقض‌ها و ایرادهای بسیاری در مبانی نظری بهائیت مواجه شود،‌ بلکه عملکرد بهائیان و مسئولان این تشکیلات را نیز مورد بازبینی نقادانه قرار دهد.

در واقع با گذشت زمان، گسترده شدن تحقیقات و بالا رفتن آگاهی وی از زوایای بهائیت، ابتدا سعی کرد با انتقاداتی سازنده به اصلاح وضع موجود بپردازد تا اینکه سرانجام به خاطر عملکرد بهائیان از یک‌سو و مواضع اعتقادی، کلامی و تاریخی بهائیت از سوی دیگر، از این فرقه روی گرداند و علیه آن دست به قلم شد. گوشه‌ای از مسائلی که مورد انتقاد حرفه‌ای این استاد دانشگاه قرار گرفت، به شرح زیر است:

  • «انتقاد از تحریف تاریخ بابی و بهائی، مخفی کردن حقایق تاریخی، عدم صداقت در نقل وقایع تاریخی و غیرمستند بودن آن‌ها.
  • انتقاد به عدم حضور زنان در سازمان رهبری بهائیت.
  • اعتراض به غیردموکراتیک بودن انتخابات بهائی و توجه به تشکیلات انتصابی به جای سیستم انتخابی.
  • انتقاد به تسلیم بی‌قیدوشرط بهائیان در مقابل تصمیمات بیت‌العدل و تشکیلات بهائی.
  • اعتراض به سانسور گسترده متون بهائی و حذف و پاکسازی برخی واقعیت‌ها از کتاب‌ها و آثار.
  • انتقاد از برخورد خشونت‌آمیز رهبران بابی و بهائی با دیگران.
  • بیان تضادهای اساسی بین آیین بابی و بهائی و تناقض‌های موجود بین آن‌ها.
  • انتقاد از بی‌تفاوتی بهائیت نسبت به مشکلات واقعی مردم جهان و سرگرم شدن آن ها به آمار و ارقام و اینکه بهائیان دنیا در چند کشور و سرزمین اسکان دارند و نوشته‌های بهائی به چند زبان ترجمه شده‌است،‌ به جای توجه به مسائل مهم جهانی و ارائه راهبرد برای حل آن‌ها.»(۲)

این‌ها گوشه‌ای از موارد مورد اشاره مک‌ایون است که در قالب نامه، مقاله و… به بهائیان ارائه شده بود اما تشکیلات بهائیت، نه‌تنها از پس پاسخگویی به آن‌ها برنیامد، بلکه افرادی نظیر «خوآن کول» که روزی سعی کرده بودند در برابر این اشکال‌ها از بهائیت دفاع کنند،‌ خود نیز پس از مدتی از بهائیت رویگردان شدند.

درماندگی بهائیت در مقابله و پاسخ درخور به شخصی چون دنیس مک‌ایون و برخوردهای قهری آن‌ها، نشان می‌دهد برخلاف ادعای این فرقه بر اهمیت و اعتقاد به اصل «لزوم تطابق علم و دین» (یکی از اصل دوازدهگانه‌ای که بهائیت ادعا می‌کند به آن معتقد و پایبند است.)، کوچک‌ترین نگاه علمی را برنتابیده و شخصیت‌های علمی نیز قادر به تحمل جو حاکم بر این تشکیلات نیستند.

در ادامه، به بررسی یکی از آثار انتقادی آقای مک‌ایون که توسط خانم «لیلا چمن‌خواه» به فارسی نیز ترجمه شده، می‌پردازیم. در این کتاب،‌ سه نوشته از دنیس مک‌ایون با عناوین «نامه دنیس مک‌ایون درباره آیین بهائی مورخ ۱۹۷۹ میلادی»، «انشعابات و ادعاهای رهبری در بابیت (۱۸۵۰-۱۸۶۶ م.)» و «بحران در مطالعات بابی و بهائی» ترجمه شده که البته، نکاتی نیز توسط مترجم به آن‌ها اضافه شده‌است.

نامه(مطلب) اول را نویسنده، زمانی نگاشته‌است که هنوز بهائی و امیدوار به تأثیر تذکرات بود. آنچه از این نامه به دست می‌آید، عملکرد بهائیان، فعالیت‌ها و روش برخورد آنان با تعلیم «عدم مداخله در سیاست» است… وی صادقانه برخی فعالیت‌های بهائیان را که تنها جنبه تبلیغاتی دارد، مطرح کرده‌ و نشان داده که چگونه آموزه عدم مداخله در سیاست، با اهدافی که آیین بهائی در مورد حکومت جهانی بهائی مطرح می‌کند، در تناقض است. در این مرحله او امیدوار است بتواند به اصلاح جامعه بهائیان بپردازد.»(۳)

با توجه به اهمیت جانشینی «علی‌محمد شیرازی»‌(سرکرده بابیت) برای اثبات بهائیت به پیروان این فرقه، نویسنده در مقاله «انشعابات و ادعاهای رهبری در بابیت» که کمی بعد از خروج وی از بهائیت به رشته تحریر درآمده‌است، در نظر داشته «روایتی مختصر از وقایع پس از مرگ باب ارائه دهد و با دیدی نقادانه،‌ به تحلیل مسائل مربوط به جانشینی در فرقه بابیت بپردازد…. نویسنده در این مقاله به مطالعه جزئی دوره‌ای کوتاه از تاریخ شکل‌گیری بهائیت یعنی جنگ قدرت و چالش بر سر رهبری جامعه بابی پس از مرگ باب می‌پردازد.»(۴)

جالب آنکه او تنها به ذکر روایات تاریخی بسنده نکرده ومقاله در نهایت، صحت و سقم گفتارهایی را که در این زمینه به جای مانده‌است نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. باید خاطر نشان کرد، اگرچه این مقاله موضوع جانشینی علی‌محمد شیرازی را مورد بحث قرار می‌دهد، اما به معنای تصدیق ادعای نبوت وی نبوده و «به عنوان مقاله‌ای علمی و منحصراً تاریخی، قصد دارد تنها از حقیقت و حوادثی که رخ داده‌اند –و نه از حقانیت ادعاهای پیرامونی- پرده بردارد.»(۵)

سومین مقاله این کتاب در اعتراض به فضای مطالعات بین‌المللی بهائی و مشخصاً در اعتراض به خوآن کول نگاشته شده‌است که البته آقای کول نیز بعدها از جامعه بهائیت جدا شد و به یکی از منتقدین بنام بیت‌العدل مبدل گشت. نویسنده در این مقاله، بحران بسیار حائز اهمیتی را در بهائیت به رخ می‌کشد و آن، برخورد غیرعلمی بهائیت در مواجهه با انتقادات علمی-تاریخی است. در ضمن، مقاله به تشکیلات توصیه می‌کند، یا رویکرد خود را اصلاح کنند یا ادعای علمی بودن نداشته باشند.

همچنان که در این کتاب می‌توان فضای مطالعات بهائیت و رویکرد محدودکننده مرکز اصلی تشکیلات بهائی را در آزادی بیان، به‌خصوص در حیطه دسترسی آزاد به اطلاعات در زمینه عقاید تاریخ بابیت و بهائیت مشاهده نمود، مطالعه آثار و انتقادات مک‌ایون از آن جهت می‌تواند حائز اهمیت باشد که نشان می‌دهد فردی که سال‌ها بهائی بوده و مدت زمانی قابل توجه از عمر خویش را در آن سپری کرده، حتی تلاش‌های بسیاری در راستای اهداف این تشکیلات انجام داده‌است، هنگامی که به اطلاعات بیشتری در زمینه بهائیت دست می‌یابد، چه انتقاداتی بر آن وارد کرده و برخورد بهائیت با چنین اشخاصی به چه صورت است!

 

پی‌نوشت:

  1. فرناق، حمید، بهائیت در تحقیقات دنیس مک‌اوئن،‌ تهران: نشر گوی، ۱۴۰۰، ص۱۴٫
  2. همان، صص۱۷-۱۶٫
  3. مک‌ایون، دنیس، انشعابات و ادعاهای رهبری در بهائیت، ترجمه: چمن‌خواه، لیلا، تهران: نگاه معاصر، ۱۳۹۲، ص۶٫
  4. همان، ص۷.
  5. همان.

 

بهائیت در ایران