اصولا برای شکل گیری هرگونه تشکل اجتماعی در جامعه به طور قطع وجود یکسری خلا های فرهنگی ،معرفتی، اقتصادی و… ضرورت دارد. با عنایت به اینکه جامعه شبکه بسیار پیچیده ای از عوامل مختلف برای ایجاد و بقاء و ارتقای خود می باشد ، وجود کمبودها، نقص ها، خلا ها، روحیات غالب افراد جامعه و… در بخشی از ارکان جامعه، بستری و زمینه ای برای بروز و ایجاد تشکلهای مختلف است.این نیازمندی در جامعه در کنار عوامل دیگری مثل قوانین، نگاه دولتها، حمایت خارجی و… باعث ظهور و بروز تشکل های فرهنگی، معرفتی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی در جامعه شود.
فرقه ها نیز به عنوان یک تشکل اجتماعی بسیار سازمان یافته تابع همین موضوع می باشد. بدین خاطر این خلا ها و کمبود ها، بستر و زمینه شکل گیری فرقه ها را فراهم می کنند.
در این نوشته قصد داریم به طور مختصر زمینه های شکل گیری فرقه ها با گرایش بهائیت را در مورد بررسی قرار دهیم.
آنچه در ادامه می خوانید
۱- وجود خلاهای فرهنگی- معرفتی:
با توجه به اینکه انسان موجودی دو بعدی است، به هیچ وجه نمی توان وجود نیازهای مختلف برای هر دو بعد مادی و روحانی را در جامعه نادیده گرفت. حتی عدم توازن در تامین نیازهای این دو بعد باعث بروز مشکلات مختلفی برای انسانها در بستر جامعه می گردد. در طول تاریخ نادیده گرفتن و حتی عدم تعادل در تعریف انسانها در جوامع مختلف باعث ایجاد مکاتب مختلف فکری مثل کمونیسم و لیبرالیسم شده است.
لذا در جامعه اگر به نیازهای مختلف انسانها بویژه در بعد روحی و روانی توجه نشود قطعا خلاها و نقص هایی را برای قشری از جامعه فراهم می نماید؛ که این قشر از جامعه برای رفع آن نواقص، خلاها و نیازمندی ها به دنبال شیوه هایی برای فراهم نمودن آن می نمایند.
پس می شود گفت یکی از اصلی عوامل گرایش به فرقه ها، تامین نیازهای مادی و روحی -روانی است.
به فرض مثال در زمان قاجار و حکومت فتح علی شاه جنگ هایی بین روسیه تزاری و ایران رخ داد که منجر به شکست ایران در این جنگ ها شد و حتی مناطقی از شمال ایران به تصرف روسها درآمد و از ایران جدا گردید.شکست در این جنگ ها نوعی تحقیر، فقر، گرسنگی، و بیماری برای ایرانیان به ارمغان آورد که زمینه را برای نوعی درون گرایی و کناره گیری از امور اجتماعی در بین اقشار مختلف جامعه پدید آورد. به توجه به اینکه در این جنگ ها علمای مذهبی نیز فتوا جهاد داده بودند ولی نیروهای ایران شکست خوردند این باعث شد که یک سرخوردگی روحی و روانی و معنوی در داخل کشور و جامعه بوجود بیاید و مردم دنبال حل این مشکل بودند که بعضی از کسانیکه علوم دینی کسب کرده بودند به علم بدین موضوع، بحث نیابت امام زمان (عج) توسط خود را مطرح کردند و عده ای از مردم نیز چون شیعه بودند به آنها گرایش پیدا کردند که زمینه های تشکیل فرقه شیخیه و بعد بابیت و در نهایت فرقه ضاله بهاییت فراهم گردید. یعنی باید گفت یکی از اصلی ترین دلائل شکل گیری بهاییت در ایران به عنوان مهد این فرقه ضاله، بستر و زمینه جامعه شناسی مذهبی آن می باشد.
یکی دیگر از نیازها نیازهای غریزی است. به علت اینکه مشکلاتی در بحث ازدواج وجود دارد افراد برای تأمین این بخش از نیازهایشان جذب فرقهها میشوند. مثلاً مقررات دینی اجازه هر گونه ارتباطی را نمیدهد و برخی افراد هم در تأمین نیازهای جنسی دچار مشکلاتی هستند. در این شرایط، فرقهها اجازه این روابط را میدهند. مثلاً برخی عرفانها تأمین نیاز جنسی را از خواستههای اصلی پرورش روح میدانند یعنی یکی از عوامل اصلی پرورش روح، تأمین نیاز جنسی است. به عنوان مثال «اوشو» کتابی با نام «از سکس تا فراآگاهی» دارد. این نوع نگاه باعث جذب خیلی از افراد میشود.
۲- فاصله گرفتن دولت و دستگاه سیاسی از علمایی اصولی دین
و گرایش دولت به افکار خرافی و صوفی مآبانه از جمله عوامل شکل گیری فرقه ها در جامعه است . نمونه این موضوع می توان شکل گیری بیش از سی فرقه در ترکیه بعد از ظهور جنبش لاییک کمالیسم و بهاییت در ایران در زمان محمد شاه قاجار نام برد.
۳- طرح هایی بلندمدت کشورهای استعمارگر برای شکستن اقتدار ملی کشورها
سرمایه گذاري مادي قدرتهاي اهریمنی در خصوص انحراف نسلها، مقابله با افکار و اندیشه هاي ناب دینی، تحقیر و نفی تفکر، استعمارگري، مقابله با رشد جوامع، بهره وري از ظرفیتهاي مادي جهان، رخنه در ظرفیتهاي معنوي جهان اسلام و دهها عامل دیگر از ناحیه ي قدرتهاي سلطه گر متجاوز باعث ایجاد فرقه های مختلف در جوامع اسلامی شده است که رشد و امکانات ارتباطی و اطلاعاتی بین المللی این اهداف را امکان پذیرتر کرده است.
از طرف دیگر طرح هایی بلند مدت کشورهای استعمارگر برای شکستن اقتدار ملی کشورها از جمله مهم ترین عوامل شکل گیری فرقه ها در کشور محسوب می گردد. به خاطر حمایت کشورهای استعمار گر و تشکیل دولت لاییک در ترکیه طی سده های اخیر در ترکیه بیش از سی فرقه مختلف فکری، مذهبی و عقیدتی شکل گرفته است که فرقه نقشبدیه و نورسی مهم ترین آنها محسوب می شوند.
در ایران نیز بعد از قدرت گرفتن دول صفویه و انسجام یافتن علمای شیعه در جامعه ایران، همیشه علمای اسلام عاملی برای حفظ وحدت و حاکمیت و قدرت ملی در ایران طی دورهای مختلف تابحال بوده اند که دول استعمار از جمله روس در زمان قاجار و انگلیس بعد از آن و آمریکا به خاطر شکستن و پاره پاره نمودن این اقتدار ملی همواره سعی در حمایت و ایجاد فرقه های در ایران نموده اند که اولین فرقه ای که مورد حمایت اینها قرار گرفت شیخیه، بابیت و بهاییت می باشد که نخست با حمایت دولت روس تزاری جان گرفت و گسترش یافت و بعد از انقلاب روسیه در ۱۹۱۷ میلادی و قطع حمایت آن ، مورد حمایت انگلیس و طی ادوار بعدی مورد حمایت آمریکا قرار گرفته و تابحال مورد حمایت های مختلف سیاسی و… می باشد.
۴- خانواده و وراثت
برخی افراد در خانواده پیروان یک فرقه متولد میشوند و به طور طبیعی به سمت اندیشههای خانوادگی حرکت میکنند. کسی که بهایی زاده است بهایی میشود، کسی که مسیحی زاده است مسیحی میشود، کسی که یهودی زاده است یهودی میشود. در هر صورت یکی از ارکان اصلی شکل گیری شخصیت و هویت افراد یک جامعه خانواده می باشد.
۵- درک نادرست از دین
به علت اینکه در تعریفی که از دین در جامعه ارائه شده نارساییهایی وجود دارد، یک درک نادرست از دین ایجاد میشود. مثلاً صدا و سیما برنامهای با نام «شاید برای شما اتفاق بیفتد» یا برنامه «کلید اسرار» پخش میکند. شاید این برنامهها در نگاه اول خیلی عادی به نظر برسد و تصور شود پیام این برنامهها این است اگر مردم کار خوب کنند نتایج خوب میبینند و اگر کار بدی کنند نتایجی بدی میبینند، اما این برنامهها ذهن افراد را برای فریفتگی و درک غلط از دین آماده میکند. به طورمثال در همین قضیه کرونا خیلیها ادعا کردند دین شکست خورده است چون نمیتواند انسانها را شفا بدهد. مگر دین قرار است انسانها را شفا بدهد؟ دین برای شفای جسمی نیست. این چه انتظاری است که از دین وجود ارد؟ این همان درک نادرست از دین است که در جامعه وجود دارد و موجب میشود فریفتگی و خرافه گرایی اتفاق بیفتد.
خود خرافه گرایی انواع مختلفی دارد و از دلایل مهم پیوستگی به فرقهها است. فرقهها داعیه ثروت دارند، داعیه موفقیت دارند، داعیه آگاهی از آینده و درمان بیماری و … دارند این امر باعث میشود افراد به سمت خرافه گراییهایی که فرقهها آنها را ترویج میکنند سوق پیدا کنند.
۶- معنویتگرایی که تمنای فطری انسانها است.
انسان به صورت فطري، کششی قوي و پرجاذبه به سمت درك حقایق عالم هستی دارد. این گرایش ریشه در عشق به پاکی ها و مقدسات دارد. حقیقت جویی، همان گرایش به خیر و فضیلت و سعادت است. این گرایش، به عنوان گرایش حقیقت جویی و حقیقت گرایی در انسان، مورد توجه همه ي اندیشمندان و صاحبان فکر و اندیشه و به ویژه مورد توجه ادیان الهی، بخصوص کتب حیات بخش و انسان ساز اسلام قرار گرفته است. از همین رهگذر است که در انسان، استفهام نسبت به حقیقت فراوان است.
گرایش هاي نهادینه و عمقی وجودي انسان چهار گرایش بنیادي و اساسی است؛ گرایش به فهم حقیقت، گرایش به پرستش، گرایش به خیر اخلاقی، و در نهایت گرایش به زیبایی. البته ریشه ي این چهار گرایش، فطرت کمال طلبی انسان است. گرایش هاي چهارگانه ي فوق، جزئی از ساختمان روحی و روانی انسان است. به همین دلیل مکاتب الهی و رسولان نام آور خدا بعثت و رسالت یافتند تا این چهار گرایش را چنان که باید برآورند و انسان را در مسیر استکمال و شدن و قرب خدا قرار دهند. سه عامل کلیدي سبب پیدایش سرابها به جاي حقیقت ها، بدلها به جاي اصلی ها، خاکی ها به جاي ماوراییه ا و… گردیده است. آن سه عامل کلیدي عبارتند از:
- معرفی نشدن بایسته ي حقیقت و مکتب حق، چنان که هست و باید.
- جاي گزینی سراب ها و به تعبیر قرآن مجید، نفاثات فی العقد و ظهور خناسان طماع، فرصت طلب شهوتران
- هرزه دري هاي فکري انسان و غلبه ي نفسانیات و شهوات بر حوزه ي فکري، عملی و روانی انسانها در تاریخ.
معنویت گرایی، تمنای فطری انسان هاست، اما معنویت های نوظهور پاسخی مسخ شده به این تمنا می دهند. در دنیای امروز متاسفانه بسیاری از افراد خصوصا قشر جوان بهصورت ناخودآگاه و یا تحت تاثیر برخی از رفتارها و تبلیغات از علائم نشانهها و رفتارها یا بهره میگیرند و یا شیوه زندگی خودشان را به سمتی سوق میدهند که متعلق به عرفانهای نوظهور و انحرافی است.
۷- تنوع طلبی
جوانان ما گاهی به واسطه آداب و رسومی که در فرقهها وجود دارد یا اینکه دوستانشان در فرقهها حضور دارند به سمت این فرقهها گرایش پیدا میکنند. مثلاً ما شاهد هستیم افرادی که جذب فرقههای دراویش میشوند از یک صنف خاص هستند. به فرض مثال میبینم افراد شاغل در یک صنف یا یک شغل به سمت یک فرقه حرکت میکنند و بالای وسایل نقلیه شان علائم فرقهای نصب میکنند، در مغازه شأن علائم فرقهای نصب میکنند. علت این امر همان، هم صنف بودند و همگرا بودن با یک بخش از جامعه است که آنها را به سمت فرقهها سوق میدهد.
۸- احساس اجبار قهری
افرادی که از جامعه طرد شدند و جایی نیست که اینها را جذب کند تنها پناهگاهی که برای خودشان میبینند پناه بردن به فرقهها است. مثال این مورد زنان خیابانی است. به علت فرهنگی که ما داریم و فحشاء در نظرمان امری شنیع است، این افراد را از جامعه طرد میکنیم ولی این امر تبعاتی دارد که باید سعی کنیم آن را رفع کنیم. ولگردها و افراد بی خانمان هم مثال دیگر این مورد است. پس جامعه و نهادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی در گرایش افراد به سمت فرقهها مقصرها هستند.
۹- سرخوردگی از عقلانیت و علم مدرن
از حدود چهار صد سال قبل در مغرب زمین، انفصال از ادیان الهی آغاز گردید و به تعبیري بی نیازي بشر به ادیان الهی مطرح شد. با این حال بشر نم یتوانست به چیزي دل خوش کند جز این که اعلام نمودند باید به دو مقوله گرایش یافت؛ «عقلانیت» یا Rationalism و «علم» یا Scientism پیشگامان این تفکر اعلام داشتند که با این ابزار می توانند بهشت موعود ادیان را در زمین بنا نهند و دیگر نیازي به دین و «معنویت دینی» وجود ندارد. اما با گذشت قرنها و وضعیت اسفبار بشریت در قرن بیستم، در شعارهاي عصر روشنگري که عمدتاً بر عقلانیت و علم مدرن تمرکز داشت، تردیدي جدي پدیدار شد که مرحله ي نوین را در زندگی بشر ایجاد کرد؛ «خلأ خدا»، «خلأ معنا» و «خلأ قدسیت». بشریت به تدریج به سمت ادیانی که از آنها فرار کرده بود باز می گشت. در همین وضعیت جریان هاي پست مدرن سر بر آوردند. این معنویت ها کوشیدند عالم غیب و فراطبیعت را با راههاي مرموز و سحرآمیز و غیرعقلانی جستجو کنند و همین مسأله عامل گرایش به این نحله هاي انحرافی گردیده است.
۱۰- گرایش به اباحیگري
در هیچ دورهاي از تاریخ، به این اندازه که بر مقوله ي اباحیگري تکیه و تأکید شده، مسأله ي مفاسد جنسی و سکس رواج نداشته است. یعنی در دورهاي معاصر، این گرایش هاي فضیلت کش، صورت ایدئولوژیک هم یافته و هر روزه به وسیله ي تبلیغات و رسانه ها، دعوت به اباحیگري، افزایش یافته و حرص و ولعی را در میان انسان ها پدیدار می سازد. همین دعوت به سکس و اباحیگري، از ناحیه ي اجتماع هم سبب گرایش پرشمار به این نحله ها گردیده است.
۱۱- وفور گرایشها به نحله هاي انحرافی
مقوله غیرقابل انکار این است که عصر مدرنتیه، یا عصر غلبه ي افکار ناسوتی و نفسانی، عصري است که از مذاهب الهی گریزان است، که برخی از سردمداران جریان هاي انحرافی، عصر مذهب گرایی را پایان یافته می دانند و به عصر پایان وحی، دیانت و عصر پایان مذهب، از آن یاد می کنند. این سخن گزافه و یاوهاي بیش نیست، زیرا هر چه بر گذر زمان افزوده می شود، عطش مذهبی و اندیشه ي نیاز به عقاید نورانی مذهب الهی، خصوصاً مذهب راستین اسلام، روشنتر و ملموستر می شود. اگر بخواهیم به حقیقت مطلب اشاره کنیم، یکی از علل گرایش به نحله هاي انحرافی، همان عشق درونی آدمی به دین راستین الهی و حقایق ناب و فطري شریعت الهی است. بنابر این بشر به دورهاي منتقل می شود که باید نام آن را عصر بازگشت به مذهب الهی نهاد. عجله ي بشر به حقیقت گرایی و کوتاهی در شناخت حقیقت، باعث شده است که جریان هاي باطل، سراب را در مقابل دیدگان بشر قرار دهند و بشر تشنه ي حقیقت، به سمت سرابها برود که عاقبتش سرخوردگی از این انحرافات و باز شدن دریچه ي فاهمه بشر و دروازه هاي معنویت وجود اوست. گرایش به این نحله ها هم اکنون رشد فزایندهاي یافته که فقط در این زمینه به نمونه اي تکان دهنده اشاره میکنیم.مهمترین مرحله ي ورود شیطان پرستی به ایران، رواج یافتن میل جوانان به استفاده از موسیقی متالیکا و ساز گیتار بوده است. طی ده سال گذشته موسیقی متالیکا به صورت زیرزمینی و غیرمجاز وارد کشور شده است و در چارچوب آن مفاهیم شیطان پرستی در اختیار جوانان قرار گرفته است. متأسفانه روند گرایش، روز به روز در حال افزایش است و در سایه ي غفلت و بی خبري مسؤولان و سرگرمی آنها به رقابتهاي سیاسی، گرایش جوانان به نحله هاي انحرافی و گروههاي شیطان پرستی بیشتر شده است.
۱۱- هویت یابی
هویت در واقع هستی اصیل انسانی است، که همان مفهوم شخصیت را تداعی می نماید. به تعبیري دیگر «من»، «حقیقتی انسانی»، یا «خود» به جنبه اي از فرد اشاره میکند که همان «من» را تشکیل میدهد. «مفهوم خود، concept Self به جنبه هایی از یک فرد اشاره دارد که به صورت من معین می شود و معمولاً مشتمل بر ادراکات و احساسات در مورد بدن خود، توانایی هاي شخصی، ارزشها و علایق است. هنگامی که هویت، در معرض فنا، زوال و یا بحران قرار می گیرد و فرد دچار بحران هویتی می شود و هویت خود را قربانی شده و فانی می بیند، و به این بحران آگاهی می یابد، در صدد برمی آید آن را از سر بگذراند. این جاست که دنبال عاملی میگردد تا این بحران هویتی را درمان کند. اینجاست که به سرابها روي می آورد. در نتیجه به رازآموزيهاي دروغین متشبث می گردد، سرابها را آب پنداشته و بدان روي میآورد . همچون سرابی آب نما که تشنه او را آب می پندارد، ولی همین که به نزدش می رود، چیزي نمی بیند. مثلاً در مقوله ي هویت یابی، به گزینش الگو می پردازند،
۱۲- میل به کشف اسرار
خصوصیتی در انسان وجود دارد و آن دستیابی به اسرار عالم است. همین خصوصیت سبب گردیده که بسیاري از افراد به گروه هاي انحرافی مدعی دارای اسرار گرایش بیابند. یکی از شگردهایی اصلی فرقه ها این است که به اعضای تازه جذب شده القاء می شود تا یکسری آموزشها و عقاید را پیدا نکند نمی تواند به اسرار مراتب بالاتر دست پیدا کند و بدین وسیله این فرد طی یک پروسه به دامن فرقه می غلتد.
۱۳- ترك امر به معروف و نهی از منکر
متأسفانه در جوامع اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر متروك شده و خیلی از افراد خود را به آن وظیفه ي سترگ اسلامی موظف نمی دانند. در این صورت، به جاي راستی، دروغ، به جاي امانتداري، خیانت و به جاي علم و معرفت، نادانی و جهالت و به جاي عدل و داد، ستم و بیدادگري، و به جاي طهارت و عفت و پاکی و تقوا، ناپاکی و فسق و فجور رواج خواهد می یابد.. در این صورت، اهل فساد و ستمکاري، گستاخ گردیده، همتها پست و رغبت ها در تحصیل علوم و کمالات نابود شده، جاي آن را گرایش به فساد و تبهکاري میگیرد و بالمآل اشرار بر جامعه مسلط می گردند. از امام رضا(علیه السلام) در این زمینه حدیثی بسیار گویا منقول است که آن حضرت میفرماید: (اذا تواکلت الناس الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیأذنوا بوقاع من االله» (کلینی، ۱۳۶۲ ، ج ۵ ، ۵۹»؛ هرگاه مردم امر به معروف و نهی از منکر را به عهده ي همدیگر بگذارند (هر کسی سکوت کند به انتظار این که دیگري امر به معروف و نهی از منکر کند) پس باید براي عذاب الهی، آماده و منتظر باشند. عذاب الهی در قالب هاي فراوانی امکان تحقق دارد که یکی از آنها انقطاع نسلها و گرایش آنها به نحله هاي انحرافی است و در نتیجه جوانان، بی محابا، به سمت نحله هاي انحرافی و فرقه ها جذب می شوند و در آنها هضم و مضمحل می گردند.
۱۴-سختگیري در امور دینی
دین اسلام، دینی سهل و آسان است، زیرا احکامی که در فطرت آدمی و در عمق جان انسان عجین است نه تکلف سخت دارد و نه بر مکلف سخت است. لذا فرمود: «بعثت بالشریعۀ السهلۀ السمحۀ» (مکاتیب الرسول، ۱۴۲۱ق، ۹ پیامبر اکرم ج ۱ ، ۳۹۱)؛ من بر شریعت سهل و ساده مبعوث گردیده ام. هرگاه این شریعت نورانی سهله و سمحه، به عنوان شریعتی سختگیر معرفی شود و همه اش منع و تحذیر بوده و هرگز با خوشی ها و شادي ها نسبتی نداشته باشد، حکم پوستین وارونه را خواهد یافت که نسل جدید از آن فراري خواهد. متأسفانه در گذر زمان چنین تبلیغات ناروایی از شریعت وجود داشته است. قشري نگري و تحجرگرایی در شریعت، ضربات جبران ناپذیر و سهمگینی را علیه دیانت خواهد زد و مانعی بر سر راه گروندگان به شریعت خواهد بود.
۱۵- بی عملی علمای دین
عمل نکردن ارباب شریعت و مروجان آن به مضامین و آموزه هاي بلند دینی، مانع دیگري بر سر راه دینداري و عامل بر رمیدن از دین و گرایش به نحلههاي انحرافی گردیده است.
۱۶- محدودسازي دایره ي دینداري
این مقوله دو تعبیر را شامل میشود. تعبیر نخست این که دینداران به قدري دایره شان محدود فرض شود که گروهی بسیار اندك باقی بمانند، که این، خود آفت روانی بزرگی دارد و عامل انفصال از دیانت می گردد. تعبیر دوم این که اساساً دینداري، به معناي خواندن نماز و روزه . اعمال فردی فرض شود و امر دیگري، اعم از امور اجتماعی و سیاسی و روانی و هنري و ذوقی و شادي ها و تفریحات سالم و روابط اجتماعی سالم نادیده گرفته شود. این هم سبب ایجاد نوعی جزمگرایی شده و افراد را از خود فراري خواهد داد. اگر از این جا فرار نمایند باید به چیزي براي پر کردن خلأهاي روحی و روانی مراجعه کنند، که فرقه های پر زرق و برق انحرافی یکی از آن سرابهاست که ممکن افراد دچار آن شوند.
۱۷- عملیاتی نکردن آموزه هاي دینی در زندگی
تا هنگامی که دین، به عنوان سلسله اي از مطالب و نظریه هاي خشک فکري و استدلالی مطرح باشد و به صحنه ي زندگی وارد نشود، اهمیت و تأثیر و کارایی خود را نشان نخواهد داد و شیرینی آموزه هاي دینی ادراك نخواهد گردید. دین در این حالت، انزوا خواهد یافت. خطر انزواي دیانت، حضور نحله هاي انحرافی در مغز و دل جوانان خواهد بود. براي این که ارزشهاي دینی، آموزه هاي قدسی و معنوي و راهنمایی هاي تکامل بخش دین به صورت هنجارهاي اجتماعی در جامعه رواج یافته و به فرهنگ ملی تبدیل شود باید با نیازهاي روانشناختی مخاطبان گره زده شود و به صورت پاسخی برتر از پاسخ هاي رقیب درآید. این امر به ایجاد آگاهی و سلامت روانی و در نتیجه به نهادینه شدن دین در جامعه منجر خواهد گردید، البته باید بدانیم فعالیتهاي فرهنگی دینی جهت نهادینه سازي فرهنگ دینی، رشته اي است که یک سر آن به واقعیتهاي موجود جامعه پیوند می خورد و سر دیگر آن نیز به آرمانهاي مطلوب جامعه می پیوندد. باید در راستاي تقویت فرهنگ دینی بتوانیم بین این در مقوله پل ارتباطی برقرار کنیم.
۱۸- معرفی نشدن دین در قالب هاي نمادین
در بخش نمادگرایی نحله هاي عرفانی به تأثیر نمادها اشاره کردیم. نمادها همان گونه که نقش انحرافی را برملا میکنند، در حوزهي تربیت معنایی انسان نیز نقش پررنگی ایفا خواهند نمود. تأثیرات فرهنگی و تربیتی در فرد و جامعه، دگم هایی نیستند که با بخشنامه و دیکته کردنها و تحمیل ها حاصل آینده، بلکه مقوله ي تربیت انسانی، بیش از هر چیزي تحت تأثیر میدان ارتباطی انگیزشی فضاي ذهنی و روانی و روحی، که در تاریخ خویش موفقیتهاي بزرگی به دست آورده است. راز موفقیت پیامبر بزرگوار اسلام ، بیش از هر چیزي، در ایجاد فضاي درونی، عاطفی و ارتباطی بوده است. تربیت نمادین، حاصل تعامل دو جانبه بین دو قطب سیال مربی و متربی، فطرت و محیط، کنش درونی، واکنش بیرونی در شرایط ویژه است، که شاید بتوان از آن به عنوان حال، وقت، جد، شوق، لحظات جذب که از فرهنگ تربیت عرفانی به عاریت گرفته شده است یاد کرد. باید به وسیله اي اثرگذار فراتر از رسوم معمول و غیر از زبان نیز تأثیراتی را بر قلب و روح و روان جامعه نهاد و آن چیزي جز گرایش به نمادها نخواهد بود. علت آن است که برخی با زبان و برخی با نماد، گرایش می یابند و باید زبان فراتري که همان زبان نمادهاست را وارد گردونه ي تبلیغ دین نمود. باید دگرگونی در قلبها و تغییر در احوالات ایجاد شود. سپس حقیقت، بدون تعمد، تکلف و تصنع وارد گردد. همان گونه که در دعاي تحویل سال و تحول طبیعت میخوانیم؛ «یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال»، در واقع، انسان به تناسب حال و احوالی که دارد، و حس و تجربهاي که از نگاه به هستی می گیرد، متحول می شود. اجمال سخن این که نمادها حامل پیام و معنا هستند و نوعی نگرش و فکر عمیق را تداعی می کنند. مثلاً مردم با دیدن گلدسته به یاد نماز می افتند. با دیدن چراغ سبز به یاد مسجد و با دیدن کتل ها و علم ها به یاد حماسه ي عاشورا. اجمالاً با نمادین جلوه دادن ها و با نفس نمادها می توان حقایق و اندیشه هاي ناب اسلامی را منتقل نمود و شاکله ي تربیت دینی و تبلیغات دینی هم باید به سمت نمادي شدن سیر نماید.
۱۹- کمبود فضاي عاطفی در تبلیغات دینی
تبلیغات دینی اگر صورت خشن بیابد، پوستینی وارونه را می نمایاند و اگر فاقد فضاي عاطفی باشد، پوستین وارونه ي دیگري و در این صورت، تبلیغات دینی بر جانها نمی نشیند و جاذب جانها نمی شود. به فرموده ي پیامبر اکرم صلوات الله علیه «الطیش لا یقوم به حجج الله» (بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۰ ، ۱۲۶)؛ با خشونت نمی توان حجت ها و برهان هاي الهی را اقامه کرد و به اندیشه ي انسانها منتقل کرد. درابتد باید عاطفه ها را تلطیف نمود، سپس تصعید نموده و به اوج رساند و قول شاعر معروف ملا احمد نراقی (مثنوی طاقدیس شماره ۱۳۹):
لیک می باید زمین از شوره پاک هم نظر باید ز مهر تابناک
تخم اگر در شوره زاران کاشتی بالله ار یک حبه زان برداشتی
ور بریزی تخم را در سایه ای نی از آن سودی بری نه مایه ای
معجز احمد که مه را می شکافت در دل بوجهل جاهل ره نیافت
۲۰- ناآشنایی با دام هاي مکاتب انحرافی
خطر مکتب هاي انحرافی مطلبی نیست که بتوان از آن به سادگی گذشت. به همین جهت «امام صادق علیه السلام» فرمودند: «بادروا بإحداثکم بالحدیث قبل أن یسبقکم إلیهم المرجئۀ» (مجلسی، ۱۹۸۷ ، ج ۲۵ ، ۳۴۴)؛ پیشی بگیرید براي جوانان خودتان به تعلیم حدیث (ما اهلبیت) قبل از این که پیشی گیرند به آنان مرجئه. این حدیث دو نکته را می رساند. نکته ي اول این که والدین جهت تضمین و حفظ افکار جوانان باید مکتب هاي انحرافی زمان خود را بشناسند و دوم این که باید در امر تربیت دینی فرزندان بر سایر افکار انحرافی پیشی گیرند. والدین از منظر فکري و مطالعاتی، حدي نازل دارند و آگاهی آنها از اوضاع زمانه و نحله هاي انحرافی، تقریباً در حد صفر است و این، خود نوعی اهمال در کار و امهال به فرزندان در گزینش هر نوع فکري و عقیدهاي است که زیانبارترین نوع سهل انگاري در حق اولاد و فرزندان است. وانهادن فرزندان و دادن آزادي مطلق در محیط هاي خانواده در دوران معاصر، به دلایل مشغله ي والدین، تعارضات فرهنگی، اصطکاك هاي ارزشی و اخلاقی، بالارفتن ریسک اداره ي اقتصادي خانواده و ده ها دلیل دیگر، والدین نسبت به فرزندان احساس مسؤولیت اندکی دارند و لذا آنها را به گونه اي مطلق، به حال خود وامی نهند که در چنین روي آوردي، فرزندان خود را مطلق العنان دانسته و به هر راهی که بخواهند می روند، که متأسفانه این وانهادگی به صورت فرهنگ هم درآمده، که در چنین رویکردي، فرزندان محور اصلی و خط دهنده ي فعالیت هاي دیگر اعضاي خانواده شمرده می شوند و این خود بستري مضاعف می گردد بر گرایش به انحراف فکري فرزندان. فرزندان این خانواده ها خصوصیت مشترکی دارند. از جمله لوس بودن، خودخواهی، نامحتاط بودن و خواسته هاي بیشماري که باید برآورده شود. آنها بسیار بی حوصله و ناشکیبا هستند و براي حل مشکل خود از راه خشونت وارد می شوند و ناکامی خود را در برابر اهداف خود پذیرا نمی باشند. خطر این وانهادن ها، هرزه دريهاي نوجوانان و احساسی عمل کردن هایی است که بالمآل به نوجویی هاي افراطی و غلط منجر گردیده و سبب گرایش به نحله ها و جریانهاي انحرافی می گردد، و از طرف دیگر شیوه ي فرزند سالاري مانع دخالت والدین در افکار و اندیشه ها و اقدامات جوانان و نوجوانان است
عدم حاکمیت فضاي دینی در محیط خانواده خانواده اساسی ترین رکن شکل گیري شخصیت آدمی است و غلبه ي فضاي دینی بر محیط خانواده به نحوي غیر دگم و بلکه به نحوي روشن بینانه و عقلانی، سبب می گردد شخصیت فرزندان متعال، روشن اندیش، عقلانی و ارزشی به بار آید و از آسیبهاي فراروي در امان بمانند. در این صورت است که ادب، اخلاق، معنویت گرایی، درك حقوق متقابل و رعایت حقوق اعضا، حفظ خود از آفتهاي روحی، روانی و اخلاقی و عدم وابستگی به افکار باطل و انحرافی، عملیاتی گردیده و شخصیت متعادل فرد، تشخص و عینیت خواهد یافت. اما حقیقت این است که چنین محیط شورآفرین و پرجاذبه اي بر فضاي کلی خانواده ها حاکم نیست و همین عامل بزرگی بر هرزه وريهاي فکر، اخلاق، نوع بینش ها و عقاید جوانان و نوجوانان است. دلایل فراوان دیگري نیز از ناحیه ي خانواده ها وجود دارد که سبب تباهی و انحراف فکري نسلهاي معاصر گردیده است، همچون اصطکاك الگویی، بیبند و باري والدین، عدم توجه به اخلاق انسانی، تجملگرایی، افراط در کسب ثروت و غفلت از فرزندان و… که سبب ظهور و بروز گرایش به نحله هاي انحرافی می گردد.
۲۱- نیازهای مادی
نیازهای مادی از جمله اصلی ترین وضروری ترین عوامل حیات افراد در جامعه است که افراد برای تأمین آن نیازها به طور روزانه دنبال آن هستند و از راههای مختلفی آن را دنبال می نمایند. که یکی از آن راه ها، فرقهها است. افراد برای تأمین نیازهایشان به سوی فرقهها میروند و از این طریق ممکن است نیازهای مادی شأن تأمین شود. برخی فرقهها منابع مادی ومالی بالایی دارند و از این منابع برای جذب افراد استفاده میکنند. بویژه فرقه هایی که به دولتهای استعمارگر وصل هستند معمولا از توان مادی ومالی زیادی برخوردارند، که به فرض مثال وهابیت و بهاییت از جمله آنها می باشند. این دو فرقه در کشورهای فقیر توانسته اند طرفداران زیادی را جذب نمایند.
نتیجه گیري
نتایجی که از این بحث به دست میآید این است که در انسان کششی فطري و عمیق به سمت حقیقت، معنا و تربیت وجود دارد، لذا در عصر حاضر که بحران ارزشها و هویتهاي انسانی از ویژگیهای فرهنگی -معرفتی آن است خناسان و طماعان در کنار بسترخلاهای فرهنگی جوامع به به نحله هاو فرقه های باطله روي می آورند که در نتیجه این بحرانها، نحله سازيها و فرقه ها گرایش گسترده اي را به سمت این سراب ها و بدل ها مشاهده می کنیم.
علل این گرایشها را باید در چند حوزه متمرکز نمود:
- علت هایی از ناحیه ي مروجان این نحله ها و فرق انحرافی
- علت هایی از ناحیه ي اجتماع انسانی و سرخوردگی هایی که شکل گرفته
- علت هایی از ناحیه ي مروجان شریعت الهی
- علت هایی از ناحیه ي خانواده ها که اشراف و اطلاعی بر فرزندان و از نحله هاي انحرافی و نحوه ي مواجهه با آنان ندارند.
- عللی که مربوط به قدرتهاي اهریمنی می گردد، نظیر حمله گسترده رسانه ای و تبلیغاتی و سرمایه گذاري هاي مادي و غیرمادي در این زمینه.
منابع :
- زاهدانی، سید سعیدزاهد، بهاییت در ایران، تهران، چاپ هشتم مرکز اسناد اقلاب انقلاب اسلامی، ۱۳۹۴
- سایت جامعه فرق، ادیان و مذاهب – حوزه علمیه قم.
- ۳-حجتالاسلام علیرضا روزبهانی، مدیر گروه نقد فرق انحرافی مرکز تخصصی کلام و ادیان حوزه علمیه و مدیر مؤسسه مطالعات فرقهشناسی
- –http://lib.eshia.ir/50016/1/226-
- https://iss.razavi.ac.ir/article_864-