کد خبر:11651
پ
dial-hazban
بهائیت در ایران

آیا «عهد و میثاق بهاءالله امیدی برای تجدید حیات جامعه بشری است؟

در ادامه بخش های قبلی، در  این بخش، ادامه انتقادهای آقای دیل هازبند به نظامات، آموزه ها و تشکیلات  بهایی شامل موارد ۴،۵ و ۶ ارائه می گردد. ۴- آیا «عهد و میثاق بهاءالله امیدی برای تجدید حیات جامعه بشری است؟ ديل هازبند در جواب این ادعا در «مقاله گفت وگو با یک بهائی حیفایی […]

در ادامه بخش های قبلی، در  این بخش، ادامه انتقادهای آقای دیل هازبند به نظامات، آموزه ها و تشکیلات  بهایی شامل موارد ۴،۵ و ۶ ارائه می گردد.

۴- آیا «عهد و میثاق بهاءالله امیدی برای تجدید حیات جامعه بشری است؟

ديل هازبند در جواب این ادعا در «مقاله گفت وگو با یک بهائی حیفایی در آمازون بر سر کتاب تاریخ پنهان بهائیان» می نویسد:

«بهائیان ادعا دارند که حدود ۵ تا ۶ میلیون پیرو در جهان دارند[۱]. حتی اگر این ادعای جامعه بهائی را نیز بپذیریم این عدد کمتر از یک هزارم جمعیت جهان در دورۀ فعالیت ۱۷۰ ساله آنان است. حتی مورمون ها که یک گروه انشعابی از جامعه مسیحی هستند، در دوره ای کم و بیش مشابه موفق تر از بهائیان فعالیت کرده و جمعیت بیشتری برای خود گرد آورده اند. آنها هم تفکرات تعصب آلود و فرقه گرایانه ای شبیه به بهائیت دارند، به همین دلیل است که من بهائیت را گروهی ورشکسته می دانم. افراد زیادی وجود دارند که با الهام گرفتن و پیروی از آراء و عقاید و تفکرات دینی دیگر هدایت شده اند و زندگی موفق و سعادتمندانه ای داشته اند، تعصب را کنار زده و تحری حقیقت واقعی داشته اند. ادعای اینکه تنها با توسل به عهد و میثاق بهائی می توان به نجات بشریت امیدوار بود، نوعی جهالت وقیحانه نسبت به اندیشه های متعالی آسمانی و تجربیات موفق بشری است. اگر شما مخالفان و ناقضان را در مقایسه با جامعه جهانی بهائی، گروهی اندک ارزیابی می کنید و این را دلیل نادرستی عقیده آنها و صحت آراء و اندیشه بهائیان حیفایی می دانید، باید توجه داشته باشید که کل جمعیت بهائیان در مقایسه با جمعیت پیروان هر یک از ادیان مسیحی، اسلام هندویسم و بودیسم، یا جمعیت غیر دینداران اساساً عددی نیست. هنگامی که پاپ یا دالایی لاما پیامی صادر می کنند، حتی کسانی که پیرو کلیسای واتیکان و یا بودیسم تبتی نیستند هم به لحاظ احترام به آن ،رهبران پیام ایشان را مورد توجه قرار می دهند… در حالی که تقریباً هیچ کس خارج از جامعه بهائی، کمترین توجهی به پیامهای صادره از سوی بیت العدل ندارد، لذا عاقلانه است که بگویم حتی در عصر و زمان کنونی، ادیان بزرگ به مراتب خدمت بیشتری به جامعه بشری ارائه می نمایند.

۵ – دیدگاه دیل هازبند در مورد عملکرد نادرست شوقی افندی در رهبری جامعه بهائی

  • به نظر من فردی همچون شوقی افندی را نمی توان طبیعی پنداشت. او از بیماری روانی رنج می برد

دیل هازبند به شوقی افندی و عملکرد او خوشبین نیست. علی الخصوص در موضوع تعیین جانشین پس از خودش و عدم اجرای دستور صریح عبدالبهاء. او در مقاله «دیدگاه دیل هازبند در مورد شوقی» می نویسد:

«فردی را تصور کنید که چند برادر و خواهر و عمو و عمه و خاله و به همین ترتیب تعداد زیادی عمه زاده و عموزاده و دختر خاله و پسر خاله …. و البته یک همسر دارد در طی سالها بنا بر دلایل ریز و درشت یکی یکی با همه فامیل و بستگان خود دچار اختلاف و درگیری می شود و همه آنها را از خود طرد می کند، فقط خانمش کنار او و برای او می ماند. خانمش هم هیچگاه جرأت مخالفت با او را پیدا نمی کنند و کاملاً تابع و مطبع او بوده است. سپس این مرد می میرد و همه دارایی و املاک خود را برای همسرش به ارث می گذارد، نظر شما درباره چنین مردی چیست؟ این شخصی که درباره اش صحبت کردم، مردی واقعی است که در تاریخ به عنوان یک رهبر دینی معرفی شده است. آیا اگر هر فرد دیگری رفتاری شبیه آنچه او با فامیل و بستگان خود داشت انجام می داد مورد احترام و قبول دیگران بود؟ قطعاً خير. او که بیشتر به نام شوقی افندی شهرت دارد از سال ۱۹۲۱ تا زمان مرگ خود ۱۹۵۷ رئیس و ولی امر بهائیان بود. بهائیان او را به عنوان گاردین می شناسند و تفسیر و تبیین کتب و نصوص اصلی بهائی و تعیین محدوده صلاحیت قانون گذاری بیت العدل به او واگذار شده بود. نوشته های او عمدتاً محدود به تفسیر و تبیین آثار و الواح بهاءالله و عبدالبهاء و دستورالعملهایی برای مدیریت جامعه بهائی است. شوقی افندی بدون نوشتن وصیت نامه و تعیین جانشین برای خود، مرد. پس از آن بیت العدل جهانی[۲] اعلام کرد که هیچ گونه راه حلی برای تعیین فردی به عنوان ولی امرالله و گاردین و جانشینی شوقی افندی وجود ندارد. شوقی افندی اولین و آخرین گاردین و ولی امر در بهائیت بود؟

به نظر من فردی همچون شوقی افندی را نمی توان طبیعی پنداشت. او از بیماری روانی رنج می برد. خانمش روحیه ،خانم شخصیت بسیار ساده ای داشت و نتوانست هیچگونه تأثیر مثبتی بر شخصیت و رفتار شوهرش داشته باشد[۳].

او در مقاله دیگری مطلب را باز کرده و توضیح می دهد:

  • شوقی افندی تمام خویشان و بستگان را از جامعه بهائی طرد و اخراج کرد و راه اجرای فرمان پدر بزرگش را بر خود بست.
  • زمانی که یکی از بستگان و نزدیکانش جرأت می کرد تا در مورد اوامر و دستورهای او، پرسشی به زبان آورد مورد تنبیه و غضب او قرار می گرفت. این کاری است که یک فرد خودشیفته و روان پریش انجام می دهد نه یک رهبر دلسوز و مسئولیت شناس.
  • حقایق عینی و معیارهای اخلاقی عینی و جهانی جایی در میان بهائیان ندارد.

«عبدالبهاء در وصیت نامه خود (الواح و وصایا) به صراحت دستور می دهد پس از شوقی افندی باید فرزندان ارشد ذکور او نسل پس از نسل، جانشین او گردند و در ادامه می گوید:

«اگر پسر ارشد هر ولی امری به لحاظ ویژگیها و شخصیت واجد شرایط مناسب رهبری نباشد، در آن صورت ولی امرالله، پسر دیگری را برای جانشینی خود تعیین خواهد نمود. با این وجود شوقی افندی تمام خویشان و بستگان را از جامعه بهائی طرد و اخراج کرد و راه اجرای فرمان پدر بزرگش را بر خود بست. این مثل آن می ماند که شما شاخه ای را که روی آن نشسته ای ببری و باعث سقوط و مرگ خود شوی. شوقی افندی در طول زندگی و ریاست خود هیچ اقدامی برای تأسیس بیت العدل جهانی نکرد و همه قدرت و اختیارات را در دست خود گرفت که برخلاف دستور عبدالبهاء بود. زمانی که یکی از بستگان و نزدیکانش جرأت می کرد تا در مورد اوامر و دستورهای او، پرسشی به زبان آورد مورد تنبیه و غضب او قرار می گرفت. این کاری است که یک فرد خودشیفته و روان پریش انجام می دهد نه یک رهبر دلسوز و مسئولیت شناس. شوقی افندی در پیامی وقاحت آمیز و شرم آور خطاب به بهائیان جهان، از اینکه برادرش با یک دختر مسیحی اروپایی از طبقه پایین جامعه ازدواج کرده بود، عصبانی شد و برادرش را مورد حمله و طرد و تکفیر قرار داد. در حالی که طبق احکام بهائی ازدواج بهائیان با غیر بهائیان ممنوع نیست.

وقتی شما کسی را جای خدا می نشانی و به او اختیارات خدایی میدهی هرکاری که او انجام دهد از دید باورمندان و پیروان او درست تلقی می شود. هر چند که این عمل در نظر دیگران زشت و غیر قابل قبول باشد. حقایق عینی و معیارهای اخلاقی عینی و جهانی جایی در میان بهائیان ندارد».

شوقی سعی کرد با ترویج داستانها و روایات تخیلی و دروغین و جعل و تحریف در تاریخ بهائیت، چهره موجهی از بهائیت نشان داده و زشتی اعمال بابیان و بهائیان اولیه را در قتل و غارت مردم بیگناه و ترور مخالفان، ترمیم نماید. غافل از اینکه حقیقت برای همیشه پشت ابر نمی ماند و به تدریج آشکار می شود»[۴].

۶- تناقض و تعارض در آموزه های بهائی

بهائیت با تعارض های گوناگونی روبه روست. اگر قرار است بهائیت آیینی الهی باشد، نباید در آن تناقض باشد. دیل هازبند در مقاله «پنج راه برای ایجاد یک آیین دروغین و ریاکارانه به صورت مفصل درباره این تناقض ها سخن گفته، که مواردی را به اختصار توضیح می دهد:

۱. ادعا کن در آیین ما طبقه ای به نام طبقه روحانی وجود ندارد… سپس به جای آنها رهبرانی را قرار بده که تکبر و قدرت طلبی به مراتب بیشتری نسبت به روحانیون قرون وسطایی دارند.

۲. ادعا کن در بهائیت زن و مرد مساوی هستند… سپس حکم ممنوعیت حضور و عضویت زنان در شورای رهبری بهائیت را که همه اختیارات حاکم بر جامعه بهائی را درید قدرت خود دارد، صادر کن.

۳٫ادعای خوشامدگویی و احترام نسبت به پیروان و طرفداران سایر ادیان داشته باش، لکن هم زمان کسانی را که به بهائیت ایمان و باور دارند، ولی برخی از ادعاهای رهبری بهائیت فعلی را به چالش می کشند به عنوان کافر و مرتد مجازات کن.

۴. ادعای تطابق دین با علم را مطرح کن… ولی هم زمان بگو هر آنچه که رهبران بهائیت به شما می گویند مطلقاً درست است هرچند گفتار رهبران در تعارض با یافته های علمی باشد.

۵. ادعا کن به دنبال فعالیت سیاسی نیستیم و انجام هرگونه فعالیت سیاسی موجب طرد و تکفیر است… ولی در عین حال برای برقراری و استقرار حکومت بهائی و به دست آوردن سلطه جهانی تلاش کن.

هر یک از موارد فوق به تنهایی کافی است که یک دین را فاقد ارزش پیروی کند؛ چه رسد به اینکه آیینی هر پنج مورد تعارض و تناقض بالا را هم زمان داشته باشد.

 

[۱] این آمار اغراق آمیز است. به نظر میرسد عدد واقعی پیروان آیین بهائی در جهان بین یک تا یک و نیم میلیون نفر است.

[۲] –   مؤسسه ای که برای تصویب قوانین مورد نیاز بهائیان که در کتب بهاء الله نیامده، پیش بینی

شده بود.

[۳] – صفحه فیس بوک دیل ها ز بند به تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۷ همچنین برای آگاهی بیشتر ر.ک. سایت بهائی پژوهی مقاله «شوقی که بود و پس از مرگ او بر بهائیت چه گذشت؟…»

[۴] –  مقاله «مبارزه من با یک بهائی در سایت آمازون»

http://www.amazon.com/Lost-History-Bahai -Faith, April 10, 2016

 

بهائیت در ایران