کد خبر:11661
پ
dial-hazban
بهائیت در ایران

نظر دیل هازبند در مورد آینده بهائیت

«بهائیت همچون همۀ فرقه های افراطی در نهایت محکوم به شکست است» واقعاً این چه آیین مضحک مسخره ای بود که بهاءالله (حسین علی نوری) ارائه کرد؟ عبدالبهاء (عباس افندی) و شوقی افندی بی شک افراد متقلبی بودند که قصد فریب مردم و شنوندگان را داشتند.   در ادامه بخش های قبلی، نظرات دیل هازبند […]

  • «بهائیت همچون همۀ فرقه های افراطی در نهایت محکوم به شکست است»
  • واقعاً این چه آیین مضحک مسخره ای بود که بهاءالله (حسین علی نوری) ارائه کرد؟
  • عبدالبهاء (عباس افندی) و شوقی افندی بی شک افراد متقلبی بودند که قصد فریب مردم و شنوندگان را داشتند.
     

در ادامه بخش های قبلی، نظرات دیل هازبند که در مورد آینده شکست خورده فرقه ضاله بهائیت است به شرح زیر ارائه می گردد:

«بهائیت همچون همۀ فرقه های افراطی در نهایت محکوم به شکست است. من چیزی حدود ۵۰ سال را برای سقوط و اضمحلال آن زمان تعیین می کنم. به نظر می رسد بهاءالله در انجام مأموریت و رسالت خود دچار شکست و ناکامی شده است. فرزندان و نزدیکترین افراد به بهاءالله نتوانستند به طرز مناسبی احکام و دستورهای شریعت او را به اجرا گذارند؛ حال چطور می شود از دیگران انتظار داشت که پیرو احکام و شریعت بهاءالله و عبدالبهاء باشند؟

عبدالبهاء در وصیت نامه اش برادر خود محمد علی را مرکز نقض، قطب شقاق، منحرف از ظل امر و تحریف کننده نوشته ها و آیات بهاء الله، معرفی می کند. شوقی افندی در عبارتی از خانواده و نزدیکان عبدالبهاء، به عنوان دشمن یاد می کند و در مورد آنها می نویسد:

«… برادر عبدالبهاء، میرزاضیاءالله نیز جوان مرگ شد! میرزا آقاجان[۱] ساده لوح هم به زودی به ضیاءالله ملحق شد و به درک واصل گردید! میرزا بدیع الله[۲] همدست اصلی اش که به امر عبدالبهاء خیانت کرد و به محمد علی پیوست؛ براثر رفتار شرم آور دخترش رسوا شد! فروغیه، خواهر عبدالبهاء بر اثر سرطان مرد و شوهرش، سید علی افنان، هم قبل از آنکه پسرانش بتوانند کمکی به او کنند، براثر سکته قلبی روانه گور شد! خود محمد علی نیز با مرگ بدی از دنیا رفت!…»

اگر حرف ها و بیانات عبدالبهاء و شوقی افندی را بپذیریم، که بسیاری از فرزندان و نزدیکان بهاءالله، از نادان ترین افراد روی زمین و فاسد و دارای اغراض و اهداف شیطانی بودند و بویی از تعالیم او نبرده اند و کلمات و تعالیم آن دانای کل، کمترین تأثیری در آنها نداشته است، واقعاً این چه آیین مضحک مسخره ای بود که بهاءالله ارائه کرد؟! بهاءالله در کتاب عهدی می نویسد: «ملوک، مظاهر قدرت و مطالع عزت و ثروت حقند، دربارۀ ایشان دعا کنید. حکومت ارض به آن نفوس عنایت شد و قلوب را از برای خود مقرر داشت.» علاقه و طرفداری بهاءالله از سلاطین و پادشاهان، شاید در قرن نوزدهم، که اغلب مناطق اروپا و جهان، مستقیم و غیر مستقیم توسط پادشاهان حکمرانی می شد، قابل قبول بود؛ ولی در قرن بیست و یکم، که دیگر مدتی طولانی از سقوط امپراتوری ها و آزاد شدن مستعمرات اروپائی گذشته است، مطالب و مواضع او خنده دار به نظر می رسد!

شاید بهاءالله غرض و نیت خوبی داشته است، گرچه فکر می کنم او دچار توهم و تخیلات واهی بود ولی عبدالبهاء و شوقی افندی بی شک افراد متقلبی بودند که قصد فریب مردم و شنوندگان را داشتند. اکثر قریب به اتفاق اعضای بیت العدل هم از ابتدا تاکنون، از الگو و سیاست عبدالبهاء پیروی می کنند.

 

 

[۱]–  میرزا آقاجان کاشی یار همراه و کاتب بهاء الله .

[۲]–  برادر دیگر عبدالبهاء .

(عباس افندی) و شوقی افندی بی شک افراد متقلبی بودند که قصد فریب مردم و شنوندگان را داشتند..

 

منبع
فرناق، حمید، بهاییت از دیدگاه منتقدان و روشنفکران بهانی، انتشارات گوی، 1399، صص 39-41
بهائیت در ایران