کد خبر:12243
پ
SDS
بهائیت در ایران

همکاری وهابیت و بهائیت در تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام – بخش ۲

گزارش خبر تخریب با انتشار خبر تخریب ابنیه بقیع، بخصوص آثار قبور پیشوایان معصوم (ع) مدفون در آن قبرستان، افکار عمومی در ایران به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفت و شیعیان واکنش‌های شدیدی نشان دادند، به‌گونه‌ای که رئیس‌الوزرای وقت، مجبور شد روز شانزدهم صفر را عزای عمومی اعلام کند. متن بخش‏نامه به شرح زیر است: متحدالمآل تلگرافی و فوری […]

گزارش خبر تخریب

با انتشار خبر تخریب ابنیه بقیع، بخصوص آثار قبور پیشوایان معصوم (ع) مدفون در آن قبرستان، افکار عمومی در ایران به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفت و شیعیان واکنش‌های شدیدی نشان دادند، به‌گونه‌ای که رئیس‌الوزرای وقت، مجبور شد روز شانزدهم صفر را عزای عمومی اعلام کند. متن بخش‏نامه به شرح زیر است:

متحدالمآل تلگرافی و فوری است ـ عموم حکام ایالات و ولایات و مأمورین دولتی:
به موجب اخبار تلگرافی، از طرف طایفه‌ی وهابی‌ها، اسائه‌ی ادب به مدینه منوّره شده و مسجد اعظمِ اسلامی را هدف تیرِ توپ قرار داده‌اند. دولت از استماع این فاجعه عظیمه، بی‌نهایت مشوّش و مشغول تحقیق و تهیه اقدامات مؤثره می‌باشد. عجالتاً، با توافق نظر آقایان حجج اسلامِ مرکز، تصمیم گرفته شده که برای ابراز احساسات و عمل به سوگواری و تعزیه‌داری، یک روز تمام مملکت تعطیل عمومی شود، لهذا مقرر می‌دارم، عموم حکام و مأمورین دولتی، در قلمرو مأموریت خود به اطلاع آقایان علمای اعلام هر نقطه، به تمام ادارات دولتی و عموم مردم، این تصمیم را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطیل و عزاداری اعلام نمایند (مکی، ۱۳۵۸، ج۲، ص۶۸۲).

در پی این بخش‏نامه، روز شنبه شانزدهم صفر [۱۵شهریور]، تعطیل عمومی شد و از طرف دسته‌جات مختلف تهران، مراسم سوگواری و عزاداری صورت گرفت و طبق دعوتی که شده بود، در همان روز، علما در مسجد شاه (امام فعلی) بازار تهران اجتماع و دسته‌جات عزادار با حال سوگواری از کلیه نقاط تهران به طرف مسجد عزیمت کرده، در آنجا اظهار تأسف و تأثر خود را اعلام نمودند.

عصر همین روز اجتماع چندین ده‌هزار نفری، در چهار راه صنیع‌الدوله تهران تشکیل شد و در آنجا خطبا سخنرانی‌های مهیّجی ایراد کرده و از قضایای مدینه و اهانتی که از طرف وهابی‌ها به گنبد مطهر حضرت رسول (ص) صورت گرفته بود، اظهار انزجار و تنفر کردند. خبرنگار دیلی تلگراف، که آن روز در مراسم حضور داشته، چنین گزارش داده است:

در وسط چهارراه، یک برج چوبی شش‌گوش، به ارتفاع سی‌پا، که با فرش پوشیده شده و بالای آن پرچم سیاهی در اهتزاز بود، برپا گردید… حدود ۲۵ هزار نفر از مردان سال‌خورده تا کودکان خردسال، پشت سر هم رج بسته، چهار زانو، در حال انتظار نشسته بودند… ورود مدرّس… با کف زدن و فریاد مسرّت مردم اعلام شد… مشارالیه از جمعیت تشکر نمود و در میان علما و نمایندگان مجلس قرار گرفت… میرزا عبدالله، واعظِ معروف، کلام خود را با نعت پیغمبر (ص) و درود بر ائمه (ع) شروع کرد، ولی ناگهان صدای آرام و آهسته‌اش، صورت جدّی به خود گرفت… و گفت: اگر شما اعلام جهاد کنید [مردم] با سر و پای برهنه و بدون سلاح، به مرقد پیغمبر (ص) اکرم شتافته، با دندان و ناخن‌های خود، دشمنان خدا را قطعه‌قطعه می‌کنند. بیشترِ جمله‌های حماسی او با گریه و زاری توأم بود (موجانی، ۱۳۷۵).

سخنرانی شهید مدرس

شهید مدرس، به‌مناسبت این موضوعِ مهم، در روز هشتم شهریور ۱۳۰۴ش برابر با دهم صفر المظفّر ۱۳۴۴ق در مجلس شورای ملی، نطقی ایراد کرد و پس از بیان مقدمه‌ای چنین گفت:

ما خیلی جامعه خودمان را از دست دادیم. برادرانی داریم در اکثر دنیا که دول اسلامی، آن‌طوری‌که باید و شاید با آنها رفتار نکرده است و بالأخره یک‏وقت بیدار شده و هوشیار شویم و جامعه خودمان را حفظ کنیم. از آقایانی که در تحت لوای این قوم‌اند، سؤال می‌کنم، چه وقت است آن وقت؟ از امروز بهتر؟ کیست که آن لوا را بردارد و بگوید در این موقع من لوای اسلام را برمی‌دارم و این قوم را در تحت قومیّت و در تحت جامع دیانت اسلامیّه، قومیتشان را ترقی می‌دهم و حفظ می‌کنم.

امروز از این واقعه‌هایی که استماع فرموده‌اید، اگرچه به آن درجه که باید اطمینان پیدا شود، هنوز نشده است که حادثه‏ از چه قبیل است و تا چه مرتبه است؟ البته دولت مکلف است تحقیقات کامل بکند و به عرض مجلس برساند، و لیکن عرض می‌کنم. امروز اهل ایران یک قسمت از قسمت‌های دول اسلامی است، بلکه می‌توان گفت که قسمت بزرگ دول اسلامی است. باید امروز این جامعه در تمام دنیا خودشان را معرفی کنند که ملت و دولت ایران قدم برمی‌دارند که این جامعه را حفظ کنیم و خودمان را به برکت این جامعه نگاهداری کنیم.

دولت تقاضای کمیسیون از مجلس نمود، البته وظیفه‌شان هم همین بود که پیشنهاد تقاضای کمیسیون بفرمایند، البته مجلس هم مساعدت خواهد نمود و به عقیده‌ی بنده، تمام فکر را باید صرف این کار کرد و باید یک قدم‌هایی که مقتضای حفظ دیانت و حفظ قومیّت و حفظ ملیّت خودمان است، در این مورد برداریم و هیچ‌کاری و هیچ‌چیزی را مقدم بر این کار قرار ندهیم و نگذاریم که این مسئله زیادتر از این، اسباب خرابی جامعه شود که مبادا یک ضرر عظیم‌تری بر ما مترتب گردد و خدای نخواسته، حال ما از این روزی که هستیم بدتر شود. و زیاده بر این، چیزی عرض نمی‌کنم.

مرحوم ‏مدرس، پس از ایراد سخنرانی در مجلس، مسئله‌ی تشکیل کمیسیون ویژه برای پیگیری موضوع را به ‏شکل جدّی پیگیری کرد (مکی، ۱۳۸۵، ج۲، ص۶۸۴).

عکس‌العمل مراجع‏

این‌گونه شایع شده بود که امیر عبدالعزیز ابن سعود پس از تخریب اماکن زیارتی و مقدس حجاز، قصد دارد که نیروهای خود را به سوی عراق حرکت دهد تا شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا و قبور بزرگان را غارت و ویران کند. این شایعه با توجه به این‌که در گذشته نیز این عمل از وهابیون سر زده بود[۱] بسیار جدّی تلقی شد و در این هنگام سیدابوالحسن اصفهانی که در نجف اقامت داشت، تلگرافی برای شیخ محمد خالصی در کاظمین مخابره نمود و او را برای مشورت دعوت کرد. مرحوم خالصی نیز جریان امر را به مدرس تلگرافی اطلاع داد و خود با جمعیتی حدود سیصد هزار نفر از عشایر و قبایل حرکت کرده، آماده پیکار سخت با نیروهای وهابی شدند. مدرس در پاسخ آیت‌الله خالصی نوشت: «اگر لازم باشد، اطلاع دهید من با گروهی از مردم ایران حرکت خواهیم کرد». پس از ارسال پاسخ مرحوم مدرس، در عراق شایع شد که مدرس از تهران حرکت کرده و حدوداً هزار نفر نیرو آماده شده است.

مدرس مجدداً در مجلس شورای اسلامی سخنرانی جالب و پرشور و تهدیدآمیزی کرد و حکومت وهابی را سخت به باد انتقاد گرفت و آمادگی خود و مردم را برای عزیمت به عراق اعلام نمود:

باید قدم‌های مؤثر، قاطع و فوری که مقتضای دیانت و حفظ قومیّت اسلامی است، برداشت و هیچ چیز را مقدم بر این کار قرار ندهیم و نگذاریم که این مسئله زیادتر از این اسباب خرابی جامعه شود مبادا یک ضرر عظیم‌تری بر ما مترتب گردد. ما این تجاوزات را نمی‌توانیم ببینیم، نخواهیم گذاشت ادامه یابد و اماکن متبرکه و مراکز دینی و اسلامی ما دستخوش [تجاوز] متجاوزین شود؛ با قدرت و قاطعیت آن‌ها را حفظ می‌کنیم و متجاوزین را سرکوب می‌نماییم (باقی، ۱۳۷۰، ص۷۰).

مراجع، علما و حوزه‌های علمیه نیز پیوسته با ارسال نامه و مخابره‌ی تلگراف، برخورد قاطع با عوامل تخریب قبور اماکن متبرکه را درخواست کردند:

مسلمانان مناطق دیگر نیز انزجار خود را از این عمل ننگین به تهران اعلان کرده، خواستار اقدام جدی شدند. مردم قفقاز با ارسال عریضه از تفلیس برای نمایندگان مجلس شورای ملی، از آنان خواستند با توجه به جسارت و بی‌ادبی‌هایی که طایفه ضالّه وهابی‌ها و رئیس مردود آن‌ها ابن‌سعود، به اماکن متبرکه و مراقد مقدسه نموده است، رئیس دولت ایران پیش‌قدم شده، با سایر دولت‌های اسلامی هم که البته وظیفه خود را خوب می‌دانند، کمک فرموده، این منبع فساد و دشمن حق و انصاف را ریشه‌کن و خاک پاک را از لوث وجودشان تطهیر فرمایند. علاوه بر مسلمانان منطقه قفقاز، از مناطق دیگر، مانند مسلمان‌های تمام جماهیر متحده، یعنی آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، تاتارستان، یاشقیرستان، قزاقان و اتباع دول ایران، ترکیه، افغانستان، چین، مغولستان هم با ارسال تلگرافی اعلام نمودند که: چون مکه معظمه و مدینه منوّره با یادگارهای مقدس خود، متعلق به تمام مسلمین می‌باشد، پس باید تمام دول جهان اسلام بر حفظ و حراست این اماکن مقدس بکوشند. مسلمانان هندوستان نیز در پی انعکاس اعتراضات مردم ایران و تأثیر آن در جامعه مسلمانان هند نامه‌ای برای مجلس ایران می‌فرستند (موجانی، ۱۳۷۵).

رضاخان سردار سپه نیز با توجه به موج اعتراضات و شدت نارضایتی‌های مردمی از این عمل وقیحانه وهابی‌ها، در مجلس قول داد تا شخصاً به این موضوع رسیدگی کند، لیکن اسناد و مدارک نشان می‌دهد که وی به‌رغم قول و قرارهای قبلی هیچ‌گونه اقدام مثبتی در این خصوص انجام نداده است (همان).

ادامه دارد

 [۱] – (حمله وهابیان به کربلا و نجف طی سال‌های ۱۲۱۶-۱۲۲۵ق در زمان فتحعلی‌شاه قاجار)

بهائیت در ایران