کد خبر:12551
پ
bahaism16
بهائیت در ایران

اندر حکایت روابط پیشین سران بهائيت با صهيونيسم

روابط سران بهائيت با صهيونيسم، سابقه اي درازتر از عمر «رژيم اسرائيل» دارد. مي‌دانيم كه اسرائيل يكباره در سال ۱۹۴۸ به وجود نيامد بلكه مقدمات انجام آن از دهها سال قبل توسط صهيونيستها و با همكاري بريتانيا فراهم شده بود. چنانكه وقتي هرتزل (تئوريسين صهيونيسم) در اواخر قرن ۱۹ كتاب «يك دولت يهودي» را نوشت، […]

روابط سران بهائيت با صهيونيسم، سابقه اي درازتر از عمر «رژيم اسرائيل» دارد. مي‌دانيم كه اسرائيل يكباره در سال ۱۹۴۸ به وجود نيامد بلكه مقدمات انجام آن از دهها سال قبل توسط صهيونيستها و با همكاري بريتانيا فراهم شده بود. چنانكه وقتي هرتزل (تئوريسين صهيونيسم) در اواخر قرن ۱۹ كتاب «يك دولت يهودي» را نوشت، گفت: من دولت يهودي را پي افكندم! و به ويژه انديشهِ تأسيس دولت يهود در فلسطين، و سوق يهوديان جهان به آنجا، دست كم از همان قرن ۱۹ ذهن دانشوران صهيون را به خود مشغول، و براي تحقق آن، به تكاپو واداشته بود كه نمونه اي از آن را در نقش خاندان جهود / سرمايه دار «روچيلد» (شاخهِ فرانسه و لندن) و عناصري نظير ديسرائيلي در خريد سهام كانال سوئز، مي‌بينيم كه جاي شرحش اينجا نيست. با توجه به اين سوابق، بسيار معني دار است كه مي‌بينيم حسينعلي بهاء (مؤ سس بهائيت، زنداني عكاي فلسطين، و متوفي ۱۳۰۹ق) مژدهِ تجمع و عزت يابي يهوديان در ارض موعود را مطرح مي‌سازد، به طوري كه دهها سال بعد، بشارتهاي او به تأسيس اسرائيل (با زمينه چيني اتباع او) در مطبوعات غربي (نظير ايتاليا) منعكس مي‌شود. (۱). نيز عباس افندي (متوفي آذر ۱۳۰۰ش / نوامبر ۱۹۲۱) كه دست كم از آغاز قرن ۲۰، در اثر ملاقات با سران صهيونيسم (همچون بن زوي) از طرحهاي نهان و آشكار صهيونيسم جهاني نسبت به فلسطين بي خبر نبود، در ۱۹۰۷ براي حبيب مؤيد (كه به گفتهِ استاد شهبازي: به يكي از خاندانهاي يهودي بهائي شده تعلق داشت) تشكيل اسرائيل را اين گونه پيشگويي مي‌كند: «اينجا فلسطين است، اراضي مقدسه است. عن قريب قوم يهود به اين اراضي بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودي و حشمت سليماني خواهند يافت. اين از مواعيد صريحه الهيه است و شك و ترديد ندارد. قوم يهود عزيز مي‌شود… و تمامي اين اراضي باير آباد و داير خواهد شد. تمام پراكندگان يهود جمع مي‌شوند و اين اراضي مركز صنايع و بدايع خواهد شد، آباد و پرجمعيت مي‌شود و ترديدي در آن نيست». (۲). بن زوي (از فعالان صهيونيسم، و رئيس جمهور بعدي اسرائيل) خود به ملاقاتش (همراه همسر خويش) با عباس افندي تصريح دارد (۳)و تاريخ اين ديدار را نيز در سالهاي ۱۹۰۹۱۹۱۰ (۴) يعني حدود ۴۰ سال قبل از تأسيس اسرائيل (۱۹۴۸م) مي‌داند، كه نشانگر عمق استراتژيك روابط بين سران بهائيت و صهيونيستها است. شواهد تاريخي همچنين از ارتباط سران فرقه با اعضاي خاندان روچيلد، گردانندگان و سرمايه گذاران اصلي در طرح استقرار يهوديان در فلسطين، حكايت دارد. شاهد اين مطلب، سخن خود عباس افندي به حبيب مؤ يد است كه مي‌گويد: «مستر روچلد آلماني نقاش ماهري است. تمثال مبارك را با قلم نقش درآورده و به حضور مبارك آورد و استدعا نمود چند كلمه در زير اين عكس محض تذكار مرقوم فرمايند تا به آلماني ترجمه و نوشته شود… ».(۵)

واین روابط به مرود زمان منجر به روابط تشکیلاتی و سازمانی گردیده و تابحال ادارمه دارد. طوریکه یکی از نقش های فرقه ضاله بهایئت حیفایی برای رژیم غاصب و جانی صهیونیست اسرائیل، جاده صاف کن روابط با کشورهای مختلف بویژه اسلامی می باشد، بدین معنی که فرقه ضاله با فعالیت های رسانه ای و تبلیغاتی در کشور مد نظر زمینه ها و بسترهای لازم را برای لزوم رابطه با اسرائیل در افکار عمومی و دولتی آن کشور فراهم می نمایند. نمونه آن حضور جدی اخیر فرقه ضاله در کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله بحرین و امارات متحده عربی می باشد. این فرقه با تشکیل جلسات مختلف در کشورهای مذکور و با عنوان شعار «صلح عمومی» با همه کشورها و ملت ها به لزوم ارتباط کشورهای مختلف با این رژیم غاصب و کودک کش می پردازد و در افکار عمومی اینطوری القاء می کنند که هر کشوری با اسرائیل جنایتکار رابطه برقرار نکند خلاف صلح و دوستی عمل کرده و جنگ طلب و خشونت طلب است.

و مطلب بعدی کمک ها و مساعدتهای رسانه ای و  تبلیغاتی فرقه ضاله بهائیت در جنایتهای رژیم جانی و غاصب اسرائیل در فلسطین اشغالی می باشد، بخصوص در عملیات طوفان الاقصی شکل بسیار جدی تری به خود گرفته است و این فرقه با اقدامات رسانه ای سعی در توجیه نمودن جنایات رژیم کودک کش در قتل عام مردم بی دفاع و زنان و کودکان آنها می نماید.

پی نوشت ها:

[۱] آهنگ بديع، نشريه جوانان بهائي ايران، سال ۱۳۴۷، ش ۷ و ۸، ص ۲۰۹.

[۲] خاطرات حبيب. ص ۲۰؛ آهنگ بديع، سال ۱۳۳۰، ش ۳، ص ۵۳.

[۳] اخبار امري (نشريه رسمي محفل ملي بهائيان ايران)، تير ۱۳۳۳، ش

۳، صص ۸-۹.

[۴] همان، بهمن اسفند ۱۳۴۰، ش ۱۱-۱۲، صص ۶۲۰-۶۲۱.

[۵] خاطرات حبيب، ص ۲۳۹. براي توضيح بيشتر ر. ك، مقالهِ «جستارهايي از تاريخ بهائيگري در ايران»، عبدالله شهبازي، تاريخ معاصر ايران، سال ۷، ش ۲۷، پاييز ۱۳۸۲. [۱] آهنگ بديع، نشريه جوانان بهائي ايران، سال ۱۳۴۷، ش ۷ و ۸، ص ۲۰۹.

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please