نظارت و کنترل تشکیلات بهائی بر چاپ کتب و مقالات نوشته شده در بهائیت و سانسور مطالبی که با سیاستهای رسمی بهائیت مغایر است از سیاستهای اصلی فرقه ضاله بهائیت در برخورد با اندیشمندان و روشنفکران است.
نظرات دنیس مک اوئن در مورد نظارت و کنترل تشکیلات بهائی بر چاپ کتب و مقالات نوشته شده در بهائیت و سانسور مطالبی که با سیاستهای رسمی بهائیت مغایر است در ادامه ارائه می گردد.
تشکیلات بهائی به بهانه استانداردسازی متون بهائی و به منظور ارائه تصویر مثبت و زیبا در کتب و مقالات آماده چاپ در حوزه بهائیت، کمیتهای را به نام لجنه «بررسی و تصویب آثار و تألیفات» تشکیل داده است. بر هر فرد بهائی چه آكادميك و دانشگاهی و یا غیر آن، الزامی است که نوشته و اثر خود را قبل از عرضه و انتشار عمومی برای بررسی و تأیید به آن کمیته عرضه کند. مؤلف موظف است هرگونه تغییر و اصلاحی را که کمیته مطرح کند، در اثر خود اعمال نماید. هرگونه مقاومت منجر به طرد و اخراج فرد از بهائیت میگردد. رهبری جامعه بهائی در حیفا بیت العدل در پیام مورخ ۱۹۷۱ خود، در خصوص نحوه بررسی و ارزیابی چنین می نویسد:
«هرگونه نوشته بهائیان دربارۀ امر بهائی، به شکل کتاب، مقاله، ترجمه، شعر و آهنگ، برنامه رادیو و تلویزیونی، فیلم، نوار و ضبط صوت و غیره باید قبل از انتشار برای استفاده عموم، چه استفاده کننده بهائی باشد یا غیر بهائی، … باید مورد بررسی قرار گیرد … هدف از بررسی، حفاظت از امر (آیین بهائی) در برابر تفسیر و برداشت نادرست و اطمینان از درستی و حفظ ارزش آن به هنگام عرضه میباشد. به طور کلی، عملکرد کمیته بررسی و تصویب آثار این است که بگوید آیا اثر عرضه شده، تصویر مثبتی از امر بهائیت ارائه میکند یا خیر؟
به عبارت بهتر، لجنه یاد شده بعد از بررسی نوشته متن یا کتاب آماده برای چاپ، کلیه نکات مثبت و مورد تأیید جامعه بهائی را تأیید میکند و دستور میدهد نویسنده موارد منفی و انتقادی را از کتاب خود حذف نماید. به عنوان نمونه، مثال زیر دقیقاً نوع عملکرد این لجنه را نشان میدهد:
يك نویسنده بهائی است به نام دکتر موژان مومن، که آثار زیادی را در مورد آیین بهائی به چاپ رسانده است. او خود را بهائی دانسته و از نظر عقیده و دکترین، خود را مطیع و سرسپرده مقامات بهائی میداند. همه کتابهای او را مسؤولان کنترل و تأیید کرده اند و مؤسسات بهائی هم منتشر نموده اند. یکی از آثار چاپ شده او «منتخبی از نوشته ها و آثار پرفسور ادوارد برون» ایران شناس معروف انگلیسی است. در ظاهر به نظر میرسد که موژان مومن با تلخیص نوشتههای متعدد براون خدمتی به پژوهشگران حوزه علم کرده است ولی پس از مطالعه کتاب مشخص میگردد که مومن با حذف مطالب انتقادی از بهائیت در اثر خود، قصد خدمت به جامعه علمی را در سر نداشته است. آنچه مومن منتشر کرده است رساله ای در ستایش بهاءالله است. زیرا مومن ستایشها و تجلیل ادوارد براون از صبح ازل (مخالف سرسخت بهاءالله) را به کلی سانسور کرده است. لذا اثر او يك تحقیق علمی نیست و تنها به درد تقویت حس خودشیفتگی بهائیان میخورد. به همین خاطر توانسته است تأیید لجنه بررسی آثار را کسب نماید.
دنیس مک اوئن در اعتراض به وجود سانسور در بهائیت و حذف مطالب اندیشمندان به بهانه های مختلف می نویسد:
«من هرگز عقیده ندارم که پیروان یک آیین نمی توانند مقاله علمی درباره آن بنویسند. انتقاد من به دو چیز است:
۱) اینکه نویسندگانِ درباره يك آیین، عمدتاً پیروان و مؤمنان آن دین باشند و دیگر آنکه برنامه نقد و بررسی علمی آن دین، توسط مقامات خود آن دین صورت پذیرد! یا حتی نهادهای دینی، از طریق ابزار مالی یا سایر ابزارها و فشارها به کنترل و محدودسازی فعالیت علمی و آكادميك بپردازند!
۲) من به سانسور داخلی، که اینک در درون جامعه بهائی صورت میگیرد اعتراض دارم. طبق روال جاری ایجاد شده توسط تشکیلات بهائی، پژوهشگران و عالمان بهائی باید نوشتار و آثار خود را، برای تأیید به افراد و لجنه های بهائی غیر متخصص بدهند. اگر این روال طی نشود مجازات های سختی در انتظار محقق بهائی خواهد بود. اخيراً يك مؤسسه انتشاراتی تحت مالکیت بهائیان در آمریکا (که «مطالعاتی دربارۀ تاریخچه بابی و بهائی» منتشر کرده بود) وادار به تعطیل گردید؛ زیرا بسیاری از عناوین و موضوعات کتابهای آن را مقامات بهائی امریکائی تحریم کردند. همچنین يك نشريه بهائی که عمدتاً به طرح مباحث آکادمیک و موضوعات اجتماعی از منظر بهائی پرداخته بود، از سوی همان مقامات تشکیلاتی مجبور به تعطیل و انحلال شد. اگر نویسندگان دانشگاهی بهائی از این بابت احساس ناراحتی و نگرانی نمیکنند، به نظر می رسد که آنها ارزش انتقاد علمی را درک نمی نمایند!»
او در ادامه می نویسد:
«اختلاف بین من و تشکیلات بهائی ساده است. من همه مفروضات و پیش فرضهای خود را قابل نقد و ابطال میدانم. ازنظر من حقيقت مطلق و غیر قابل رد وجود ندارد. خود من هم مصون از خطا نیستم. خط قرمزی هم در مورد بیانات افراد مصون از خطا ندارم، ولی لجنه بررسی آثار، تشکیلات وابسته به عقیده بهائی است که معتقد است «خداوند حقیقتی غیرقابل بحث و تحقیق را نازل کرده و يك «نهاد عالی» میتواند تصمیمات قطعی و پایدار بگیرد!»[۱]
مک اوئن درباره جایگاه اعضای لجنه «بررسی آثار» می نویسد:
«اعضای لجنه آثار» لزوماً افراد آکادمیک و علمی نیستند، بلکه بررسی اشخاصی هستند که از نظر تشکیلات بهائی، افراد مطلع و با تجربه ای هستند که میتوانند اطمینان حاصل کنند متن منتشره، از لحاظ شکل و محتوا، با استانداردهای بهائی منطبق است. چند محقق و نویسنده بهائی به من گفته اند که ترجیح میدادند به جای آنکه کتاب و نوشته خود را در اختیار لجنه ای قرار دهند که کتاب را رد میکند و یا تغییرات شدیدی در آن به وجود می آورد، نوشته و کتاب خود را چاپ و منتشر نمی کردند. نکته دیگر این است که اگر فرد غیربهائی هم نوشته ای را برای چاپ به یک بنگاه چاپ و نشر بهائی بسپارد، آن مؤسسه موظف است آن اثر را برای تأیید و اجازه چاپ به «لجنه بررسی آثار» عرضه کند.
نکته آزاردهنده دیگر برای جامعه علمی و حوزه پژوهش، اِعمال بررسی و سانسور در نوشته های تاریخی و اصیل است. برای مثال، در سال ۱۹۸۲، مؤسسه انتشاراتی بهائی کلمات پرس، در لس آنجلس ترجمه ای از «خاطرات استاد محمد علی سلمانی» را منتشر ساخت. اصل کتاب در اواخر قرن ۱۹ نوشته شده است. پس از چاپ کتاب، مقامات بهائی مستقر در حیفا – بيت العدل جهانی و یا دارالتبلیغ زیرنظر بیت العدل – گفتند گرچه کتاب پس از بررسی و تأیید مقامات بهائی در امریکا چاپ شده است؛ ولی اگر خود مقامات حیفا کتاب را بررسی کرده بودند، به هیچ وجه اجازه ترجمه و چاپ و نشر آن را نمی دادند. لذا با انتشار آن مخالفت نمودند. قبل از آن هم ،البته، یک کمیته موقت منصوب شده بود و شروع به پاکسازی بخشهای مضر و ناخوشایند کرده بود، به نحوی که کتاب ذکر شده قابل چاپ گردد. با این حال چون همۀ حذفیات طبق خواسته بیت العدل انجام نگردید، مقامات حیفا تصمیم گرفتند که در آینده، کنترل و بررسی و سانسور موارد مشابه را خودشان انجام دهند. به نظر میرسد چنین دخل و تصرفاتی، توسط تشکیلات بهائی ایران، بسیار عادی و رویه جاری بوده و در متن چاپ شده هم به «تغییرات» صورت گرفته هیچ گونه اشاره ای نمی شده است. من حتی چاپ دوم یک کتاب فارسی منتشره توسط مؤسسه چاپ بهائی ایران را دارم، که در نسخه اصلی آن دو خاطره تاریخی وجود داشته؛ ولی همین مطالب، در چاپ دوم، بدون کمترین توضیحی حذف شده است.
هدف همه این اقدامات آن است که «تاریخ و باور یک دست و درستی» برای بهائیان تولید کنند! و البته قصد آنها تنها تولید به قصد مصرف داخلی نیست. بیت العدل در یکی از پیامهایش درباره کتاب خاطرات استاد سلمانی که در بالا به آن اشاره کردم میگوید: «هدف اصلی بهائیان و به ویژه نویسندگان و پژوهشگران بهائی، در حال حاضر، ارائه تصویر مناسبی از آیین بهائی به افکار عمومی است …» بنابراین، من فکر میکنم اقدام انجام شده، در زمینه «تصحیح» دیدگاه و برداشت من از برخی ابعاد تاریخ بابی، در راستای انجام این هدف باشد، هرچند به قیمت بی اعتبار کردن اثر و نوشته من و «تحريف حقايق و واقعیات» باشد. ظاهراً این اقدام در چارچوب طرح وسیعتری است: دو سال پیش، یکی از اعضای محفل ملی بهائیان انگلستان، تلاش کرد تا مانع چاپ کتاب کوچکی که من در معرفی بهائیت نوشته بودم، توسط انتشارات پنگوئن شود. آنها بدون آنکه نوشته مرا بخوانند، تلاش وسیعی کردند که ویراستار پنگوئن مطلب مرا کنار بگذارد و مطلب دیگری را که یک نویسنده بهائی نوشته بود، جایگزین آن سازد…»[۲] .
لذا می بینیم که تشکیلات بهائیت حیفایی به ریاست بیت الظلم(بیت العدل) خفقان شدیدی را در این تشکیلات استعماری و مطمع نظرات صهیونیسم جهانی ایجاد کرده تا بتواند کنترل همیشگی خود را بر تشکیلات اعمال نموده و از هر گونه انحراف خلاف نظر رهبران گمراه آن جلوگیری نماید تا بهتر بتواند منافع جبهه غربی و صهیونیستی را بخصوص در کشورهای اسلامی پیگیری و تأمین نماید.
منبع:
فرتاق، حمید، بهائیت از دیدگاه منتقدان روشنفکران، نشر گوی، چاپ اول، ۱۳۹۹، صص ۱۵۳-۱۵۶
[۱] – (مقاله سانسور در بهائیت، ۲۰۱۰)
[۲] – نقل از مقاله «بنیادگرایی بهائی و مطالعه آكادميك جنبش بهائی».