در بحبوحه حوادث سهمگین و ناآرامی های طبیعی و اجتماعی آن زمان که هنوز تحلیل دقیقی از واقعه ارائه نشده و جامعه به نوعی درگیر شوک است، یکی از بزنگاههای قابل توجهی است که در طول تاریخ چه توسط برخی حکومت های منفعت طلب و چه فرقه های سودجو، مورد نفوذ و سوء استفاده های بسیاری قرار گرفته است.
تجربه اتفاقاتی سهمگین نظیر سیل، زلزله دردی اجتماعی و ناگهانی و….. زخم روحی شدیدی را باعث می شود، چرا که در این زمان نوعی تعلیق بین مرگ و زندگی احساس شده و در فاصله زمانی کوتاهی شخصیت فرد یا حتی اجتماعی از افراد با تمام ویژگی هایی که تا آن لحظه برایشان ارزش تلقی می شد فرو می ریزد. این حالت تعلیق، نوعی شوک یا فلج روانی است که شباهت زیادی با آنچه دکترین شوک نام گرفته دارد. دکترین شوک مدلی اجتماعی از شوک درمانی روانی است و این سان عمل می کند: «در اثر فاجعه اصلی (مثلاً یک کودتا، حمله ای تروریستی، فروپاشی بازار، جنگ، سونامی یا طوفان یک حالت شوک همگانی بر تمام جمعیت مسئولی می شود. درست همانگونه که موزیک کر کننده و ضربات درون سلول بازجویی زندانی را سست می کنند و به راه می آورد فروریختن بمب ها، موج ترور و توفان های در هم کوبنده نیز در خدمت سست کردن و به راه آوردن کل جامعه قرار می گیرد… جوامع شوکه شده نیز غالباً از چیزهایی که در حالت عادی سرسختانه از آنها محافظت می کردند. دست بر می دارند»(۱). ا
فراد آگاه به این شیوه سعی می کنند در مقیاس کلان و اجتماعی بیشترین بهره را از لحظاتی ببرند که مردم انعطاف و آمادگی روانی بالاتری برای ترک مواضع قبلی خود دارند. تشکیلات وِل بهائیت از جمله این سازمان هاست که کارنامه عملکردی اش نشان می دهد ید طولایی در چنین برهه هایی داشته تا جایی که می توان گفت، آنها در کمین نشسته اند تا حادثه و آشوبی رخ دهد و بهائیت به شکلی ضربتی در آن میانه قد علم کند.
اگرچه حضور بهائیت در جوامع و رویکرد آنان در کارکردهای تبلیغات و نفوذ تدریجی که تحت پوشش جامعه سازی و کلاسهای آموزشی پیاده می شوند جای خود را دارد، اما رد پای تشکیلات بهائی در میان اجتماعاتی که با حادثه یا شوکی اجتماعی مواجه شده اند نیز آشکارا قابل ردیابی است.
از سالها قبل سردمداران و مسئولین فرقه دستور داده بودند بهائیان در مصائب مختلف به سرعت در قالب ناجی وارد جامعه دچار مشکل شوند و هدف اصلی را کاملاً روشن بیان کرده اند، تمرکز بر تعالیم بهائیت، تبلیغ و جذب. مثلاً در پیامی این طور بیان شده: بی تردید اوضاع و احوال کنونی گرچه در نتایج آنی، مصیبت بار و رعب انگیز است اما به تشدید تمرکز بر گریز ناپذیری تعالیم حضرت بهاء… برای حوائج این عصر و زمان کمک کرده فرصت هایی بسیار برای ابلاغ آنها به نفوس منتظر بی شمار که تشنه و گرسنه هدایت ربانی اند فراهم خواهد آورد(۲)».
فرصت های بسیاری را که مرکز سازمان به آن اشاره می کند. می توان در حوادث عصر حاضر نیز مشاهده کرد: در زلزله های مختلفی که در شمال و غرب کشور اتفاق افتاد، در بیماری کرونا و زمانی که مردم با اضطراب اولیه ناشی از آن دست و پنجه نرم می کردند و … همه و همه بهائیت از چنین الگویی استفاده کرد.
اجتماع نابسامان و دردمند، همیشه طعمه ای مناسب برای مبلغان بهائی بوده که اول در کسوت امدادگر و خیرخواه ظاهر شوند و سپس در ادامه با شستشوی مغزی و سوء استفاده از آسیب پذیری اجتماعی، مخاطبان را به سمت و سوی مورد نظر خود هدایت کنند: «سازنده ترین پاسخ هر فرد مؤمن متعهد و نگران از آلام فزاینده اجتماع بی سامان، همانا اقدام سیستماتیک مجدانه و فداکارانه در چارچوب وسیع نقشه می باشد»(۳).
تجارب حاصل از مناطق آسیب دیده از حوادث طبیعی نیز نشان می دهد گروه های فرقه ای به ویژه بهائیت، بلافاصله پس از وقوع بلایای طبیعی در مناطق حاضر شده و در پوشش فعالیت خیرخواهانه مددکاری و…… اقدام به تبلیغ مرام و مسلک انحرافی خود کرده و با اغفال طیفی از افراد سعی در فریب دادن و همسو کردن آنان دارند.
در زلزله ها و سیل های مختلفی که در کشور اتفاق افتاد مرکز تشکیلات بهائیت با صدور پیام هایی بهائیان را تشویق می کرد در صحنه حضور پیدا کنند و تأکید داشت: «بهائیان ایران قادرند با بصیرت لازم در رابطه با مسائل مربوط به زندگی فردی و جمعی خود عمل نماینده استفاده از واژه «بصیرت» در موضوعی مانند کمک به زلزله زدگان، وقتی قابل فهم می شود که دریاییم وقتی در تلاشند ضمن پیام های آشکار خود، این طور به نظر برسانند. که بهائیان فارغ از وابستگی تشکیلاتی، صرفاً از جهت انسان دوستی در مناطق آسیب دیده حاضر می شوند، اخبار برگزاری کلاس هایی با ناهنجاری های مختلف برای کودکان منطقه درز پیدا می کند.
در بسیاری از این گونه بلاها گروهی از مربیان با ظاهری کاملاً خارج از نُرم منطقه از اتمسفر افسرده و بحرانی استفاده کرده و با ایجاد پیوند عاطفی و بمباران محبت کودکان منطقه را به سمت خود جذب می کنند. این شروع ماجراست. ارتباطی که در شرایط سخت روحی و حتی جسمی ایجاد شده، پیوندی ایجاد می کند که بعضاً تا ماه ها بعد و حتی پس از پایان یافتن حضور آن مربی، از راه دور نیز ادامه پیدا می کند. ادامه ای که مخاطب را به سمت تفکر مورد نظر تشکیلات سوق داده و با استحاله فرهنگی که از اهداف صریح تشکیلات است. همراه می شود.
در چنین حوادثی توصیه اتاق فکر سازمان این است: «شما را تشویق می کنیم که افراد همفکری را در داخل جامعه بهائی و در اجتماع بیایید که بتوانید با آنان در آموختن چگونگی حل مسائل میرم اجتماعی در سطوح مردمی از طریق هر کدام از حوزه های عمل فوق الذکر به عنوان مثال، مشارکت در گفتمان های اجتماعی همکاری کنید…. سعی نمایید تا با جلب توجه به علل اصلی چالش های موجود و تعالیم مبارکه مربوطه، سبب علو بینش نفوس شوید به میزانی که مجهوداتتان در این مورد با روحیه یادگیری دنبال شود، شما به مرور زمان قادر خواهید بود رویکرد خود را تلطیف نموده در اقدا مانتان مؤثرتر باشید(۵)»
بنابرایی بهائیان پس از حضور در جامعه بحران زده، در قدم اول در پی یافتن و جذب افراد همفکر هستند تا به وسیله اشخاصی ازجنس خود جامعه هدف بر دیگر افراد آن جامعه مسلط شوند.
پیامی که در ادامه آمده است. خلاصه ای از رویکرد تشکیلات بهائی در برگزاری کلاس های مختلف برای کودکان و دیگر آموزش ها را توضیح می دهد. این آموزش ها علاوه بر اینکه سعی در پرورش بنیان های بهائیت دارند، با برقراری رابطه با خانواده ها و طرح بحث و گفتگو به نشر تفکر بهائی میان طیف وسیعی از افراد می پردازند.
با دیدار از یکدیگر و ملاقات خانواده ها دوستان و آشنایان درباره مسائل روحانی به بحث های مفید و پرثمر می پردازند. بر اطلاعات امری خود می افزایند و با ابلاغ پیام حیات بخش حضرت بهاء …. جمع روز افزونی از مردم را به این مشروع عظیم روحانی پذیرا می شوند. با آگاهی از آرمانهای کودکان جهان و نیازشان به تعلیم و تربیت روحانی مساعی خود را گسترش می دهند تا گروه های روز افزونی را به کلاسهایی دعوت نمایند که کانونهای جذب نونهالان شده و بنیان امر مبارک را در جامعه مستحکم می سازد… سرانجام با کثرت نیروی انسانی تعداد فزاینده ای از احبا قادرند ایمان خود را از طریق افزایش مجهوداتی که پاسخ گوی نیازهای عالم انسانی در ابعاد مادی و روحانی اش می باشد ابراز دارند…….(۶).
چنین اقداماتی از گذشته و توسط رهبرانشان مخصوصاً شوقی افندی که آموزش دیده غرب بود، به کلیه اعضای سازمان ابلاغ می شد. هر چند امروزه شیوه برخورد کمی پخته تر شده و با مکر بیشتری رفتار می کنند. به طور مثال در این سطور حتى شاهد جواز سرپیچی از دستور حکومتی در راستای اهداف تشکیلاتی بهائیت هستیم.
«راجع به حدوث زلزله شدیدی که در گرگان واقع فرمودند بنویس در این موارد اشتراک یاران رسما … جهت اعانه منکوبین و محتاجین محبوب و مقبول مخابره رسمی لازم و واجب و اگر چنانچه اولیای امور رسماً قبول ننمایند، به هر وسیله ای که ممکن و مقبول است اقدام نمایند و عمومیت آیین مقدس را فعلاً و عملاً ثابت و مبرهن نمایند.(۷)»
اینجا هم دلیل کمک به زلزله زدگان، خودنمایی و عمومیت بخشیدن به بهائیت است. رهبر فرقه نمی توانست از این واضح تر بیان کند که باید از هر چیز حتی کمک به زلزله زدگان مصیبت دیده برای شناساندن و تبلیغ بهائیت به هر طریقی شده استفاده کرد. همان طور که در ماجرای زلزله های اندوهبار «بم» ، «کرمانشاه»، «ورزقان»، «بوشهر» و …. شاهد آن بودیم. بهائیت در بسیاری از این بلاها تحت پوشتی سمن های مختلف و با عناوینی چون امداد رسانی، آموزش، مراقبت حمایت و توانمند سازی کودکان زمان و افراد آسیب دیده در حوادث و بلایای طبیعی و آسیب های اجتماعی وارد عمل می شد.
اقدامات بهائیت محدود به بحران های اینچنینی نبود. در ایامی که بیماری «کروناه» تازه بر سر زبان ها افتاده بود و جامعه به نوعی دچار شوک بود. همزمان پیام های بسیاری از مرکز فرقه بهائی نه در مورد نکات مؤثر در مقابله با بیماری یا تذکر به پذیرفتن توصیه های مراکز بهداشت جهانی و حتی حفظ آرامش برای عبور از بحران بلکه در مورد چگونگی حداکثر سوء استفاده بهائیان از این تهدید اجتماعی صادر می شد.
بهائیت سعی داشت با این بیماری و ابهام عمومی ناشی از آن جلب توجه کند. در سایت ها و کانالهایشان از بیچارگی بشر امروز و منجی گری بهائیت می گفتند و این بیماری و درد و رنج مردم را انتقام و بلایی می دانستند از جانب مؤسس فرقه برای آنانی که بهائیت را نمی پذیرند. در مورد چگونگی برقراری اجتماعات و فضای تبلیغ بهانی، پیام صادر کردند که در این برنامه سعی بر این است که اولاً به اهمیت مصاحبت با یکدیگر و ضرورت این ارتباط علیرغم شرایط موجود بپردازیم و از سوی دیگر با همفکری و مشورت طرفی را برای تقویت ارتباط هایمان در فضاهای موجود کنونی فضاهای مجازی بیاییم(۸).»
هسته مرکزی بهائیت در اقدامی کم سابقه پیام هایی متعدد در فاصله های زمانی کوتاه به زیر مجموعه های تشکیلات ارسال می کرد. یکی از اصلی ترین تأکیدات در مورد افزایش ظرفیت جامعه بهانی بود. پیروان امر الهی بهائیت در عین پذیرش وضعیت جدید با شیوه های خلاق و سازنده به تقویت پیوندهای دوستی و پرورش آگاهی روحانی و صفاتی چون سکون و آرامش و اطمینان و توکل به خداوند در بین خود و آشنایان پرداخته اند. گفتگوهای پر مفهومی که در نتیجه مطرح گشته اعم از حضوری و یا دور دست برای بسیاری از نفوس سرچشمه آرامش و الهام بوده است. چنین مجهوداتی از جانب شما در این لحظات که بسیاری از مردم پریشان خاطرند و بیمناک و از آینده نامطمئن خدمتی است بسیار ارزشمند(۹)»
در این پیام مشخصا به ناامیدی جمعی و «مردمی پریشان خاطر» و «نامطمئن از آینده» اشاره شده و بهائیان را به تلاش برای شناساندن خود در چنین زمان هایی هدایت می کند. هنگامی که ندای دعوت به خدمت به صدا در می آید. لحظه ای است که خطوط عمل متمایز ولی مرتبط بر یک نقط تمرکز می یابد. فرد، جامعه و مؤسسات امری در موقعیتی هستند که ویژگی های ممتاز حیات بهائی را نشان دهند. شاید لازم باشد که نهادها و پروژه هایی که به اقدام اجتماعی مشغولند به تطبیق رویکردهای خود با نیازهای گسترده کنونی بپردازند. به علاوه مشارکت های امری در گفتمان هایی که جدیدا در اجتماع رایج است، توجه زیادی به خود جلب نموده که در اینجا نیز مسئولیتی را به وجود می آورد…. جامعه احتیاج به صداهایی دارد که قادر باشد اصول روحانی را … به روشنی بیان نمایند. «گفتمانهای اجتماعی» به «جامعه سازی بهائی» بر می گردد که بستری است برای تعاملاتی مداوم با اجتماع امروزه بهائیت در نقاط مختلف جهان مشکلات و مطالبات مردم را برآورد کرده و با ادعای اینکه کلید حل مسائل را در دست دارد. توجه و باور مردم منطقه را با خود همراه می سازد، اما در نهایت آنچه ارائه می دهد نهادینه کردن تفکر بهائی در لفافه یک مشت شعار تو خالی است. به طوری که در نهایت نه تنها مشکلات مردم منطقه به معنای واقعی کلمه حل نمی شوند که فرهنگ و باورهایشان نیز به طریقی ناجوانمردانه و در سایه بحران متزلزل می گردد. هدف اصلی تشکیلات بهائیت از این اقدامات در وهله اول توسعه منابع مالی و انسانی است تا در ادامه جوامع هدف را برای تشکیل حکومتی بهائی همراه سازد. در واقع بهائیت درصدد است با تغییر نگرش جامعه به نفع خود در راستای پیاده کردن هفت مرحله ای که شوقی ارائه کرده است حرکت کنند مراحلی از جمله مجهولیت، مظلومیت و مقهوریت، انفصال بهائیت از دیگر ادیان، استقلال بهائیت و مساوات آن با سایر ادیان، رسمیت یافتن بهائیت، شناسایی آن به عنوان دین رسمی کشور، ظهور سلطه، زمینه امن و ادغام سازمان کشوری با نظام بهائی و در نهایت استقرار سلطنت بهائی در سطح بین المللی و آغاز عصر ذهبی دور بهائی.(۱۱)
نباید فراموش کرد اگر چه مردم در لحظاتی که درگیر شوک و بحران هستند. آمادگی بسیاری نسبت به پذیرش باورهای جدیدی آن ها ارائه می شود، نشان می دهند. اما یک ایدئولوژی و بعد در پی آن سرزمین نمی تواند به شکلی انسانی انجام شود. همچنانکه تشکیلات بهائی با ظاهری صلح طلبانه می خواهد با گذر از انفصال و اعلام استقلال در ظاهر یک آیین و رسمیت یافتن، ریشه های خود را پس از جامعه و اعتقادات مردم، در حکومت ها نشر دهند. اما همان گونه که برای اشغال یک کشور راهی صلح جویانه وجود ندارد شعار بهائیت در زائل کردن صلح طلبانه فرهنگ ها نیز پوچ و بی محتواست.
پی نوشت
- کلاین نائومی دکترین شوک ظهور سرمایه داری فاجعه شهابی، مهرداد و نبوی میر محمود تهران آمد ۱۳۸۹، ص ۱۰
- پیام مرکز اصلی تشکیلات بهائی ۱۶ نوامبر ۱۹۶۹
- پیام مرکز اصلی تشکیلات بهائی، رضوان ۲۰۱۵
- پیام مرکز اصلی تشکیلات بهائی ۲۴ نوامبر ۲۰۱۷
- پیام مرکز اصلی تشکیلات بهائی ۲۴ نوامبر ۲۰۲۰
- پیام مرکز اصلی تشکیلات بهائی رضوان ۲۰۰۸
- افندی شوفی توقیعات، ۱۹۴۸-۱۹۲۲، ص ۲۶۴
- یکی از برنامه های منتشر شده در سایتهای بهائی برای ضیافت های تشکیلاتی
- پیام مرکز اصلی تشکیلات بهائی خطاب به بهائیان جهان نوروز ۱۳۹۹ ه ش
- پیام مرکز اصلی بهائیت خطاب به محافل ملی مه ۲۰۲۰ م
- افندی، شوفی، ظهور عدل الهی، ص ۳۲